قدی بر یک رفتار انتخاباتی/وقتی «روغن ریخته» را هم فاکتور میکنند
گروهی از کسانی که برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام یا اعلام آمادگی کرده بودند، در حالی از ادامه رقابت به نفع دیگران منصرف شدند که رد صلاحیت یا عدم مقبولیتشان محرز و قابل پیشبینی بود.
مهر، – زینب رجایی؛ ثبت نام داوطلبان سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، شنبه هفته گذشته در حالی تمام شد که علاوه بر ثبتنامهای تعجب برانگیز و حواشی بسیار زیادی ازجمله نامنویسی دختر موتور سیکلت سوار و پیرمرد کفنپوش و جوان هفده ساله، حضور برخی چهرههای سیاسی نیز برای اصحاب رسانه و محافل سیاسی، سوال برانگیز بود.
فصل انتخابات به اوج خود رسیده و در وانفسای رقابتهای غیرقابل پیشبینی، بازار حمایت از برخی کاندیداها و ثبتنامهای صوری هم داغ شده است. اگر به لیست ۵۹۲ نفره داوطلبین ریاستجمهوری نگاهی بیندازیم و از نامهای ناشناخته صرف نظر کنیم، اسامی آشنایی را خواهیم دید که اگرچه در سطوح مختلف مدیریتی کشور حضور و فعالیت داشتهاند؛ اما سرانجامی غیر از خروج از کارزار رقابت برایشان متصور نیست.
در دورههای گذشته هم شاهد این قبیل ثبتنامها بودهایم؛ ثبت نامهایی که از اساس و ابتدا یا به نیت کنارهگیری به نفع گزینههای صدر جدول رقابت انجام میشد یا اینکه دلیلی جز جلب توجه رسانهها و فعالین سیاسی نمیتوان برای آنها یافت. به بیان واضحتر در حالی که چهرههای شاخصی با سوابق و توانمندیهای به مراتب بیشتر تاکنون نتوانسته اند از جانب شورای نگهبان احراز صلاحیت شوند، با هیچ رویکردی نمیتوان نام نویسی افرادی که فاقد حداقلها هستند را جدی و با نیت واقعی حضور در رقابتها تحلیل و تفسیر کرد.
این بدعت و حرکت محاسبه گرانه سیاسی، اگرچه در ادوار قبل هم سابقه داشته است اما در دور اخیر شاهد افزایش چشمگیر آن و حضور افرادی در میان داوطلبان هستیم که صلاحیت و مقبولیت ریاستجمهوری را نداشته و اگر در عرصه باقی بمانند یا توسط شورای نگهبان از دایره انتخابات خارج میشوند یا در رقابت با آرا باطله میدان را ترک خواهند گفت.
البته نذر کردن روغن ریخته در انتخابات، سبک دیگری هم دارد و آن کنارهگیری به نفع کاندیدای جبهه متبوع، حتی بدون ثبت نام کردن است. این سبک از کنارهگیری هرچه در ساعات پایانی مهلت ثبتنام صورت بگیرد، نام فردی که از هفتهها پیش برای رقابت اعلام آمادگی کرده است بیشتر سر زبانها خواهد چرخید.
نکته جالب اینکه از زمان آغاز نگارش این گزارش تا انتشار آن، ۲ نفر دیگر به جمع انصراف دهندگان از رقابتهای انتخاباتی اضافه شد، اقدامی که احتمالاً فعلاً باید انتظار تداوم آن را کشید.
«مسعود زریبافان» از جمله کاندیداهایی بود که اگرچه با تکیه بر تنها مسئولیت شاخصش یعنی معاون رئیسجمهور در دولت محمود احمدینژاد، میتوانست از فیلتر مصوبه جدید شورای نگهبان برای ثبت نام عبور کند؛ اما او در انتخابات قبلی ریاست جمهوری که شاید نیت انصراف به نفع کاندیدای مطرحی را داشت، رد صلاحیت شد. این در حالی است که سخنگوی شورای نگهبان به کاندیداهای ریاستجمهوری توصیه کرد، کسانی که قبلاً رد صلاحیت شدهاند، دوباره ثبتنام نکنند، چون نتیجه همان خواهد بود.
ماجرای قابل تأمل تر اینکه زریبافان علاوه بر ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، اسفند ماه سال گذشته به قصد ورود به شورای شهر تهران، در انتخابات شوراها نیز نامنویسی کرده بود و بر فرض محال تأیید صلاحیت، همزمان در یک روز باید به عنوان نامزد ریاست جمهوری و شورای شهر تهران در رقابتها حضور مییافت!
«محمد ناظمی اردکانی» دیگر داوطلبی است که با حدود یک سال و نیم سابقه وزارت تعاون در دولت احمدی نژاد و یک سال و نیم استانداری قم، خود را برای نشستن بر صندلی پاستور در وضعیت موجود آماده دیده بود. او در روز سوم ثبتنامها با انتشار بیانیهای در حمایت از سید ابراهیم رئیسی از حضور در رقابتهای انتخاباتی انصراف داد.
او در بیانیهای که در این ارتباط نوشت، تاکید کرد: «از تمامی هواداران دلسوز علیالخصوص متخصصین متعهد و انقلابی خاضعانه استدعا میکنم که با حفظ وحدت و یکدلی و با انگیزه مضاعف در خدمت برادر دانشمند و بزرگوار جناب آقای دکتر رئیسی از همه توان و امکانات خود بهره گیرند تا با هم زمینه تحقق یک رخداد سیاسی بی نظیر را با مشارکت حداکثری آحاد مردم فراهم کنیم»
در ادامه این اسامی، «علیرضا افشار» نام نسبتاً آشنای دیگری است که تصمیمش برای کنارهگیری از انتخابات را خرج سید ابراهیم رئیسی کرد و با صدور بیانیهای، دلیل انصرافش را حمایت از او عنوان کرد. سردار افشار که فرماندهی بسیج در سالهای دور را در کارنامه خود دارد و حدود یک دهه قبل و در دولت محمود احمدی نژاد مدتی معاونت وزارت کشور را برعهده داشت، ماه گذشته رسماً اعلام کاندیداتوری کرده بود.
افشار در متن بیانیه انصرافش از انتخابات ضمن ارائه ۵۰ برنامه ملی تحولآفرین، تصریح کرد: «اکنون که آیتالله رئیسی با قرار گرفتن در صدر همه نظرسنجیها و داشتن صلاحیتهای مدیریتی برتر و الگو بودن در تواضع، سادهزیستی و مردمداری نوید شکلگیری دولتی کارآمد برای رفع مشکلات مردم، در همه زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیت عمومی و دیپلماسی فعال میدهد، وظیفه خود میدانم ایشان را همراهی و مساعدت نمایم.»
از سوی دیگر، «محمدحسن نامی» که اولین روز از بازه ثبتنام به وزارت کشور آمد، ظهر دوم خرداد کنارهگیری خود را به نفع آیتالله رئیسی رسماً اعلام کرد. نامی که چیزی حدود یازده ماه سابقه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در اواخر دولت دهم را دارد، رأی خود را حدود ۳.۵ میلیون نفر پیش بینی کرده و آن را قابل تقویت دانسته است! این داوطلب ریاستجمهوری تاکید کرده چه تأیید صلاحیت بشود چه تأیید صلاحیت نشود در حمایت از رئیسی انصراف خواهد داد.
«محمد عباسی» نیز که در دولت دهم وزیر ورزش و جوانان بود، تصمیم به کنارهگیری گرفت و پیش از اینکه شورای نگهبان نتایج بررسی صلاحیتها را اعلام کند، انصراف داد. نکته جالب توجه اینکه، عباسی هم انصراف خود را به دلیل حمایت از سید ابراهیم رئیسی عنوان کرده است.
همچنین «غلامرضا خواجه سروی» از دیگر افرادی بود که پیش از آغاز ثبتنامها برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری کرد. او که تنها تجربه مدیریتی اش معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در دولت دوم احمدی نژاد است، همانند ناظمی اردکانی حتی به ستاد انتخابات کشور هم نرفت و یک روز قبل از پایان ثبت نام، انصراف خود را به نفع سید ابراهیم رئیسی اعلام کرد!
اگرچه روند انصراف نامزدها به نفع نامزدی دیگر اتفاقی متداول در نظامهای سیاسی مختلف و از جمله در کشورمان است، اما این اتفاق یا در جریان رقابتهای درون حزبی و بر اساس سازوکاری مشخص و از پیش تعریف شده رخ میدهد و یا در آستانه روز رأی گیری و پس از تأیید صلاحیت نامزدها، جهت تقویت نامزد جریان، به وقوع میپیوندد. اما به نظر میرسد این بدعت که در دوره جاری انتخابات جدیتر از قبل شاهد آن بودهایم، اقدامی شخصی، خودسرانه و حتی بدون هماهنگی یا تمایل نامزدی که به نفع او کنارهگیری انجام شده، رخ داده است و طبیعتاً مسیر صحیح مواجه با آن بیتوجهی رسانهای و نیز لحاظ کردن این اقدام به عنوان یک امتیاز منفی در سابقه و کارنامه منصرفین از جانب نامزد و حتی جریان پیروز است.