تو باید خجالت بکشی آقای مجری!

آفرین به این دختر و افسوس به آن مجری! چرا باید یک فرد در قامت مجری تلویزیون آن قدر از جامعه فاصله داشته باشد که فکر کند، راننده تاکسی بودن خجالت دارد؟

به گزارش ایسنا، در یادداشتی در عصر ایران به قلم «مصطفی داننده» آمده است: «خانوادگی در برنامه آشپزی شبکه یک تلویزیون به نام دستپخت شرکت کرده‌اند. شغل پدر، راننده تاکسی است. مجری مسابقه آشپزی از دختر شرکت‌کننده می‌پرسد: «این که شغل پدرت راننده تاکسی است، جلوی دوستانت ناراحتت نمی کند؟» خوشبختانه دختر شرکت‌کننده با سری بالا گفت: «این هم یک شغل است و مگر همه شغل‌ها باید دکتر و مهندس باشند؟»

آفرین به این دختر و افسوس به آن مجری! چرا باید یک فرد در قامت مجری تلویزیون آن قدر از جامعه فاصله داشته باشد که فکر کند، راننده تاکسی بودن خجالت دارد؟ باید به این مجری گفت که احتمالا درآمد راننده تاکسی از خیلی از مشاغل دیگر بیشتر است. درآمد آن هم بیشتر نباشد از حیث استقلال و اتکای فرد به خود و آزاد بودن وقت و ارتباط گسترده با لایه‌های مختلف اجتماعی و یکجانشین نبودن بر برخی مشاغل دیگر برتری دارد. جمله این مجری نشان می‌دهد چقدر گاهی برخی از  ما از فرهنگ کار دور هستیم.

متاسفانه در جامعه ما برخی از مشاغل، فحش محسوب می‌شوند؛ نمونه‌اش، حمال. در حالی که حمال یا باربر، انسان شریفی است که برای گذران زندگی خود، کار می‌کند، کار سخت هم می‌کند. از صبح که بیدار می‌شود، بار مردم را به دوش می‌کشد تا وقتی که صدای پایین کشیدن کره‌کره‌های دکان‌ها به گوش می‌رسد.

جمله اگر «درس نخوانی باید حمال بشوی» باعث می‌شود فرزندان این سرزمین مدینه فاضله خود را در دانشگاه ببینند. او را می‌ترسانیم که اگر دانشگاه نرود باید کار کند. باید از صبح تا شب زحمت بکشد. گویی عادت کرده‌ایم کار نکنیم و پول دربیاوریم. حافظ آورده است: «دولت آن است که بی خون دل آید به کنار»

کاش مانند حمال‌های شریف جامعه، با وجدان کار می‌کردیم و حق مردم را نمی‌خوردیم و نان حلال به سفره زن و بچه‌مان می‌بردیم. همان‌هایی که حمالی یا راننده تاکسی بودن را مایه خجالت می‌دانند در خلوت خود ببیند چقدر کار می‌کنند و حقوقی که می‌گیرند چقدر حلال است؟

یک لحظه خود را جای فرزند راننده تاکسی یا کارگری بگذارید که پدرش مشغول این شغل‌ها شریف است، با دیدن دیالوگ این مسابقه یا رفتار زننده ما در جامعه، دچار چه حس تلخی می‌شود. نگاه این کودک به پدرش چگونه خواهد بود؟ بدا به حال ما که اگر این فرزند به خاطر این جملات از پدرش خجالت بکشد. از این که پدرش در این دنیای گرگ گونه به دنبال کسب روزی حلال با عرق جبین و کد یمین است.

در کشورهای پیشرفته بسیاری از خانواده‌ها، کودکان خود را وادار به کارکردن می‌کنند. حتی خانواده‌هایی که به قول معروف پول‌شان از پارو بالا می‌رود. آنها فرزندان خود را از کودکی با کار آشنا می‌کنند تا آنها بدانند کار کردن عیب نیست. آنها خجالت نمی‌کشند بچه‌شان چمن‌های خانه‌های ثروتمندان را هرس کند.

کار کردن خجالت ندارد. کسی که برای خرج زندگی‌اش کار می‌کند و عرق می‌ریزد باید سرش را بالا بگیرد نه این که خجالت بکشد. کسی باید سرش پایین باشد که اهل خوردن مال مردم و فرار از کار است.

بهتر است تلویزیون به جای حذف سارا و نیکا از پایتخت آن هم به خاطر پخش‌شدن عکس‌های یواشکی‌شان در اینترنت، فکری به حال برنامه‌های تولیدی‌اش کند که رسما در حال آموزش تن‌پرروی است. همین برنامه‌ها باعث می‌شود جوانان این کشور به جای تلاش و کار به دنبال سایت‌های شرط‌بندی بروند. همین حرف‌ها باعث می‌شود که همه می‌خواهند ره صد ساله را یک‌شبه بروند.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *