خواننده های زورگیر؛ نیازمند نوازش دست بی قرار قانون
هرازنیوز ؛ هوا سرد و بارانی است؛ ساعت 30 دقیقه بامداد را نشان می دهد؛ جوانی در میدان اصلی شهر دنبال تاکسی می گردد ، یک خودرو می ایستد چندین جوان از آن پیاده می شوند، چاقو در دست دارند یکی از آنها از چهره های معروف و خواننده های موسیقی محلی است، حالت عادی ندارند.
مقاومت او بی فایده هست؛ چند نفری هم که در خیابان هستند جرات نمی کنند به کمکش بیایند، هر چه فریاد می زند و کمک می خواهد کسی نیست به دادش برسد، چند نفری به سرش می ریزند، موبایل و هرچیز قیمتی که دارد را از او می گیرند، یکی از زورگیر ها از صحنه های خشونت آمیز و قدرت نمایی دوستانش در گروه فیلم می گرید، هر کسی می آید و یک چاقو به او می زند، خونش از نقاط مختلف بدنش جاری می شود بگو غلط کردم بگو … خوردم ، به گفته شاهدان عینی پیکر نیمه جانش چند دقیقه بعد رفتن زورگیر ها روی زمین می ماند و کسی به دادش نمی رسد تا اموبولانس بیاید .
این ماجرا هرچند وقت ممکن است در هرکجای ایران تکرار شود اما اینبار از سوی خوانندگان محلی و علاقمندان به موزیک با محتوای شلوار پلنگی و یار جنگی برای قدرت نمایی اجرا می شود .
موسیقی میتواند با اندوه و یا افزایش احساسات مثبت همراه شود، در نوع آوازهای خشونتآمیز، خواننده با سرعت زیادتری واژهها را ادا میکند و ذهن نیز برای دریافت واژهها سرعت میگیرد.
در این موسیقی ها که با ریتم آهنگ های محلی مازندرانی تهیه می شود شکل ایجاد احساس خشونت و پرخاش در شنونده به گونهای ظاهر میشود که علت بروز آن را بهراحتی تشخیص نمیدهد و از چنین پرخاشجویی احساس وحشتی نیز ندارد؛ که این بر اثر تخریبیِ آن میافزاید. در این ارتباط، حتی موسیقیهای خشونتآمیز، که به شکل هجوآمیز نیز اجرا میشوند، هنوز مشمول اثر تخریبی خواهند بود.
از دیگر موضوعات مرتبط به تولید موسیقی خشونتگرای صوتی و تصویری، جهتگیری حافظة شخص در به خاطر سپردن و استفادة روزمره از واژههای خشونتآمیز است ، جوانان در لحظات و صحنه های واقعی براساس بروز هیجانات آنی به صورت نا خدا گاه مجری این خشونت ها خواهند شد .
استفاده کنندگان از این محصولات فرهنگی نامیمون به طور کلی دایرة لغاتی بسیار فراتر از مجموعه لغاتی دارند که برحسب عادت در مکالمات روزمرة خود به کار میبرند. قرار گرفتن در معرض آثار هنری خشونتآمیز تأثیر درخور ملاحظهای در بهکارگیری لغات خشونتآمیز و تند در مکالمات روزانه دارد.
گرایش به خشونت بر حافظة و ذهن افراد در قرار گرفتن واژههایی که هریک به نوعی خرده فرهنگ متصل است در ذخیرهگاه درازمدت افراد و استفاده روزمره از آنها بهتدریج و طی چند نسل شیوة ارتباطی و تفکّری و احترام اعضای جامعه را از ارزشهای سنتی خود دور میکند؛ به شکلی که، با گذشت سه یا چهار نسل، بازگشت به ارزشهای اخلاقی اولیة جامعه تقریباً ناممکن مینماید.
از نظر اندیشمندان تأثیرات تخریبی انواع آثار هنری خشونتگرا در جوامعی مانند ایران بسیار بیشتر از جوامع صنعتی است. علت این امر آن است که والدین به اعتبار اینکه کلیة آثار تحت نظارت سازمانهای نظارتی دولتی و غیر دولتی تولید میشود و یا بر اتکا به نظریه هم نوایی چون این موسیقی در همه جا در حال پخش است و نهاد های نظارتی و پلیس هم از تولید ان جلوگیری نمی کند، کنترل کمتری بر محتوای شنیداری و دیداری فرزندان خود دارند و چنانچه به هر نحو اثری از فیلترهای یادشده به هر دلیلی گذر کند، بدون مقاومت به مخاطب مستعد خود میرسد و تأثیر خود را میگذارد.
به همین دلیل ضرورت برخورد با تولید کنندگان این آثار از سوی مقامات قضایی در مازندران ضروری به نظر می رسد.