فارس، خلبان شهید «علیاکبر شیرودی» از نامآورترین خلبانان جهان است که این روزها به نام او رقم خورده است.
هشتم اردیبهشت ماه، روزی است که «شیرودی» در آسمان آرزوهایش ماندنی شد و به عمارتی که شهید کشوری به او وعده داده بود، رفت. شیرودی و ساعتهای پرواز بالا، شیرودی و بیباکی، شیرودی و مأموریتهای خطرناک و ناشدنی و صدها تعبیر دیگر واژگانی است که نزدیکانش در وصف وی به زبان آوردهاند.
وقتی مهمان خانه گرم شهید شیرودی بودیم، دقایقی بسیار کوتاه دخترش را هم دیدیم. قبلاً مادرش برایمان گفته بود که «عادله» برای پدر بسیار عزیز بود، به حدی که مادربزرگش او را به خاطر همین علاقه پدرش، بیشتر از نوههای دیگر و حتی ابوذر (پسر شهید) دوست دارد.
«عادله» در گیر و دار جنگ کردستان در تهران به دنیا آمد؛ صبح یکی از روزهای بهار 59. خبر تولدش را با رمز به پدرش که در عملیات بود، خبر دادند و پدر 25 روز بعد خودش را به تهران رساند تا دختر کوچولویش را ببیند. وقتی این دختر دوستداشتنی، تازه بابا گفتن را یاد گرفته بود، پدر آسمانی شده بود.
وی در گفتوگوی کوتاه با خبرنگار فارس با بیان اینکه «پدر»، دوستداشتنی است، گفت: هرچند بهخاطر محبتهای مادرم زیاد احساس دلتنگی نکردهام اما بسیار به پدرم افتخار میکنم.
وی که هیچ تصویری از پدرش در ذهن ندارد، اظهار داشت: وقت شهادت بابا، من خیلی کوچک بودم. 17 ماه بیشتر نداشتم. اما نه بهخاطر اینکه فرزند شهیدم بلکه صدها سال هم که بگذرد، نفس کشیدنم را مدیون این آدمها هستم.