مدیرگروه عرفان‏های نوظهور نهاد رهبری در دانشگاه‏ها با اشاره به اینکه نظام سرمایه‌داری بر اساس خوی استکباری خود به رواج شیطان‌پرستی روی آورده است، «انجیل شیطانی» را مصداقی برای مدعای خود عنوان کرد.

به گزارش جهان، شیطان‏پرستی معاصر، با داعیه دین و معنویت به میدان آمده‏است، این مرام بر خلاف تصوّر رایج، جذابیت‏هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصوّر روشنی از آموزه‏های این آیین ندارند، بسیار دشوار است، هر چند شیطان‏پرستی جدید به تقلید از شیطان‏پرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزه‏های آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشه‏های تاریخی ـ اجتماعی آن در غرب تحلیل شود.

به همین منظور فارس با حجت‌الاسلام والمسلمین «حمزه شریفی دوست» مدیرگروه عرفان‏های نوظهور نهاد رهبری در دانشگاه‏ها در خصوص نقد محتوایی «انجیل شیطانی» سلسه‌گفت‌و‌گوهایی انجام داده است که بخشی از آن از نظر می‌گذرد:

 

*به طور کلی جریانات نقد شیطان‌پرستی امروزه در چه قالبی به فعالیت خود می‌پردازند؟

– آن‏چه برای فهم این جریان به تحلیل و کاوش کم‏تری نیاز دارد، دو محور زیر است: 1. نمادهایی که امروزه در خدمت این مسلک قرار گرفته است 2. ظواهر و پوشش (مد لباس و مو) که با نام این جریان شهرت یافته است.

متأسفانه در کشور ما جلسات نقد شیطان‏پرستی هیچ‏گاه ضابطه‏مند و هوشمندانه برگزار نشده است، کسانی که قصد نقد این فرقه را داشته‏اند، بیشتر به تبلیغ این جریان دامن زده‏اند؛ نه نقد و آسیب‏شناسی صحیح، علت این است که بیش از آن‏که به ایدئولوژی شیطان‏‏گرایان بپردازند، به توضیح نمادها پرداخته‏اند و از قضا این همان کاری است که شیطان‏پرستان می‏خواهند، توضیح نماد و تفسیر آن، توصیف است نه آسیب‏زدایی، ناقدان این جریان (که اتفاقأ دلسوزانه این کار را کرده‏اند) همواره در کشور ما یا به مد لباس و مو گیر داده‏اند و یا به رمزگشایی از نمادهایی پرداخته‏اند که اصالتاً از آن شیطان‏پرستان نبوده است.

بسیاری از نمادهای شیطان‌پرستان متعلق به این گروه نیست

کسانی که قصد مبارزه با شیطان‏پرستی از طریق نمادها را دارند، باید در باب نمادها سه نکته اساسی را مورد توجه قرار دهند، غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت و تحلیل ناصواب این فرقه منجر شود و یا باعث ترویج ناخواسته آیین شیطانی شوند:

اول این ‌که جریان شیطانی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین‌ها و مسلک‌ها ریشه دارد، امروزه به سود خویش و در خدمت خود به کار گرفته است، بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان‌پرستی مشهور شده، متعلّق به جریان شیطانی نیست و آن‌ها این نمادها را تصاحب کرده‌اند، هدف از این تردستی، اثبات ریشه‌دار بودن آیین‌شیطان پرستی و تثبیت آن و اعتماد ‌بخشی به یاران شیطان است.

پاره‌ای از این نمادها در تمدن‌های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر متعلّق به شرق است؛ چنان‌که «آنتوان لاوی» در کتابش «کالی» و «شیوا» را که در میان هندوها و یوگی‌ها جایگاه خاصی دارند و از خدایان هندو به‌ حساب می‏آیند، همان شیطان معرفی می‌کند، بعضی از نمادهای ماسون‌ها یا کابالا نیز اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است.

هر چند جریان شیطانی محصول عرفان یهود و فراماسونری و نتیجه نامشروع این دو جریان است، جریان شیطانی، امروزه خود را آیینی برخوردار از سنّت‌های منحصر به‌ فرد، نمادهای ویژه، مبانی مجزّا و در یک کلمه، یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می‌کند.

نمادهای شیطانی نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد

دوم اینکه؛ نمادها لزوماً معنای واحد ندارند، علّت این است که فرهنگ‌های مختلف از هم‌ دیگر تأثیر پذیرفته‌اند و اقوام و ملت‌ها، در تعامل با دیگر فرهنگ‌ها، دست به اقتباس زده و به سود خود، تغییراتی در محصولات دیگران ـ البته به نسبت آرمان‌ها و ارزش‌های بومی خود ـ داده‌اند و به مرور این فرآورده جدید، نماد ارزش‌ها و باورهای ایشان شده است؛ بنابراین نمادها نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد.

استفاده ابزاری از نماد شیطانی در جهت خوی استکباری

نکته سوم اینکه؛ چون نماد ابزاری قوی و نافذ است و چون برخورداری از نمادهای گویا و متنوّع، قدرتی بی‌بدیل محسوب می‌شود، نسبت دادن نمادهای دیگر آیین‌ها به شیطان‌پرستی، تلاش غیر مستقیم برای تبلیغ این مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است؛ بنابراین منظور از نمادهای شیطان‏پرستان، نمادهایی است که امروزه شیطان‌گرایان به سود خود استخدام کرده‌اند، آن‌چه نباید از آن غفلت شود، این است که نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضد دینی و ضد توحیدی ایفای نقش می‌کند؛ باید برای انتساب این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشه‌ها و مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرد؛ نه استقلال دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن.

از سوی دیگر آن‏چه تاکنون مورد غفلت قرار گرفته، نگرش‏های مؤسس این جریان در باب جهان‌بینی و هستی شناسی است، «آنتوان لاوی» که شخصیت مطرح جریان شیطانی است و سهم زیادی در پی‏ریزی این بنای ضد دینی داشته است، افکارش را در کتاب مقدس شیطان‏پرستان مطرح کرده و تلاش دارد از حیث نرم افزاری این جریان را تقویت کرده و به مرز قبول نزدیک کند.

* شیطان‌پرستی معاصر یا به تعبیر خود مبتلایان «شیطان‌گرایی» چگونه شکل گرفت؟

– شیطان‏پرستی معاصر با بحران‏های بعد از جنگ جهانی دوم پیوند خورده‏ است، جنگ جهانی دوم شرایطی ناامیدکننده ایجاد کرده بود، فریاد مبارزه و اعتراض از هر کوی و برزن بلند بود، جوانان دریافتند که نظام سرمایه‏داری، جهان را به مرز نابودی و انهدام رسانده است، ظلم و خفقان شدید باعث شد گروهی از جوانان عصیان کنند و اعتراض خود را با ترویج هیپی‏گری نشان دهند؛ بلکه بتوانند با طرح تفکری نو در حوزه اخلاق و امنیت اصلاح‏گری کنند، سرانجام جوانان، به ویژه دانشجویان برخاستند و با استفاده از ظرفیت موسیقی، با شعار «سرانجام اصلاحی باید» جنبش متال را به وجود آوردند، شاید اولین گام در به انحراف کشاندن این حرکت اصلاحی، استفاده از این ابزار (موسیقی) بود.

نظام سرمایه‌داری برای مهار بحران جنگ جهانی دوم به ترویج شیطان پرستی روی آورد

در دهه اول موسیقی متال، تقریباً تمامی اشعار و ترانه‏های آن دارای خمیر مایه اعتراض‏آمیز بر ضد جنگ، عشرت‏طلبی و سلطه سیاسی بود، در این ترانه‏ها مبارزه با مدرنیته و سلطه تجاری موج می‏زد و بخش قابل توجهی از محتوای ترانه‏ها هم مربوط به مسائل معنوی، بیداری ضمیر انسان‏ها و ندای درون بود.

اما گردانندگان و طراحان نظام سرمایه‏داری بیکار نبودند، مهار بحران برای آن‏ها بسیار حیاتی بود، سرانجام با کشاندن کنسرت‏های اعتراض به دامن شیطان‏پرستی، توانستند از همراهی توده مردم با این جنبش جلوگیری کنند و با ترویج نمادها و پوشش‏های شیطانی در پاره‏ای از کنسرت‏ها، عملاً به شناساندن این مرام به مردم کمک کنند، یقیناً خواست اولیه جوانان معترض، ترویج و گسترش شیطان‏پرستی نبود، خواننده مشهور گروه انگلیسی «بلک سبت» یعنی «آزی آزبورن»؛ اولین کسی بود که به این ایده واکنش نشان داد، او در سال 1976 در مصاحبه‏ای تأکید کرد: «من و بچه‏ها هرگز دنبال تفکرات شیطانی نرفته‏ایم… من به آفریننده‏ام ایمان دارم، بلک سبت هرگز گروهی شیطان‏پرست نبوده است، من از دیدن بعضی از طرفداران‏مان که با لباس‏های سیاه و صورتی رنگ شده و شمعی در دست در سالن کنسرت حضور پیدا می‏کنند، واقعاً می‏ترسم.. واقعاً ما آن‏گونه که آن‏ها فکر می‏کنند نیستیم، ما فقط معترضیم».

ترویج سبک‌های موسیقی «راک» و «متال»

اما کار از کار گذشته بود، دستان پشت صحنه توانستد با نفوذ عوامل خود به کنسرت‏های موسیقی و به ‏دنبال آن پوشش رسانه‏ای در تلویزیون و روزنامه‏ها، توجه به شیطان را در کانون توجه توده مردم قرار دهند و زمینه‏ای فراهم کنند که گروه‏های جدید هم با تحمل این هزینه و قبول بر چسب شیطان‏گرایی به گروه‏های «راک» و «متال» ملحق شوند، در پی آن گروه‏های جدید به جای این‏که به آرمان اولیه جنبش پایبند باشند، به تخلیه انرژی اعضای خود و پرداختن به محتوای شیطانی در کنسرت‏ها سرگرم شدند، در نتیجه یکی از فراگیر‏‏ترین جنبش‏های ضد‏سرمایه‏داری در غرب که در ابتدا با آرمان‏ها‏ی انسان‏دوستانه شروع شد، نه فقط مهار که با ایده شیطان‏پرستی تغییر ماهیت یافت. چنین دست‏کاری در ماهیت این حرکت، چنان رسوایی بپاکرد که هوادران «متال» هم در تاریخچه آن از این لکه ننگ یاد می‏کنند: «موسیقی «متال»به عنوان نوعی جنبش هنری ـ اجتماعی، به مانند تمام مقولات بشری، پس از گذشت مدتی کوتاه از روزهای آغازین خود بازیچه دست سودجویان شد، گویی دالانی کثیف و تو در تو که به جیب سرمایه‏داران و ابرقدرت‏های بزرگ ختم می‏شود و هیچ‏کس را توان راه‏یابی به آن نیست، مگر در جهت برآورده ساختن اهداف آنان».

از کلیسای شیطان تا معبد ست

* در خصوص جریانات مهم شیطان پرستی توضیحاتی را ارایه بفرمایید؟

– باید دانست که دو جریان اصلی در شیطان‏پرستی حضور دارند و شیطان‏پرستی با این دو نگرش شناخته می‏شود؛ به عبارت دیگر امروزه شیطان‌پرستی در قالب دو جریان و شاخه رواج دارد:

1-سِیتنیسم (Satenism): همان شیطان‌گرایی لاوایی است و با سرکردگی «آنتوان ساندور لاوی» شناخته می‌شود، او کلیسای شیطان را در  1966 تأسیس و خود را پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد و در سال 1969 انجیل شیطانی را منتشر کرد.

 

کلیسای شیطان

 

این گروه معتقدند که موجودی به نام شیطان وجود خارجی و عینی ندارد و شیطان فقط نماد هوا و هوس، آرزوها و لذّت‌طلبی انسان است.

 

«آنتوان ساندور لاوی» و سِیتنیسم

2ـ شاخه ستیانیسم (setians): این شاخه از سوی «مایکل اکینو»، دوست «آنتوان لاوی»، پایه‌ریزی شد، وی «معبد سِت» را در سانفرانسیسکو با نگاهی متفاوت از لاوی نسبت به وجود شیطان، بنا نهاد، «مایکل آکینو» برخلاف «لاوی» قائل به وجود خارجی شیطان و قدرت شگرف شیطان در تدبیر جهان هستی بود.

 

معبد ست

 
«اکینو» برای تسلّط خارجی شیطان بر هستی و زمینه‌سازی برای این تسلّط، مسیر خود را از «لاوی» جدا کرد و در مقابل «کلیسای شیطان» لاوی، «معبد ست» را تأسیس کرد.

 

«مایکل اکینو» و شاخه ستیانیسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *