اختصاصی بولتن نیوز / مدت هاي مديدي است كه مقام معظم رهبري توليد،تكثير و بكارگيري سلاح هسته اي را حرام اعلام نموده اند. آنگونه كه از این فتوا برداشت می شوداین است که يكي از دلايل حرمت سلاح هسته اي در فقه شيعه ” غير انساني” بودن اين نوع سلاح است.
گذشته از ساير جوانب بحث به نظر مي رسد اين فتواي تاريخي از چنان اهميت سياسي، نظري و حقوقي بين المللي برخوردار است كه خواهد توانست مدتهاي مديد الهام بخش حقوق دانان، سياستمداران، قانونگذاران و نظريه پردازان ايراني و اسلامي باشد. با اينحال بنظر من ابعاد اين رشادت فكري كه برخاسته از فقه پوياي جعفري است هنوز بر بسياري از علما و انديشمندان ما پوشيده است وگرنه بايد شاهد مقالات و نشست هاي بسياري در رابطه با خاستگاه فكري چنين فتوائي مي بوديم. نگارنده از صلاحيت علمي چنداني در اين رابطه برخوردار نيست ولي بر خود فرض مي داند كه در حد بضاعت به بعضي از ابعاد اين موضوع اشاره نمايد. باشد كه متفكرين و علماي محترم بر اساس اين ايده دست به قلم برده و تفكرات ايراني و اسلامي خود را براي آگاهي جهانيان مدون نمايند.
1- فتواي مقام معظم رهبري در پرتو مجموعه ي تفكرات ايشان قابل فهم تر است. آنچه غربي ها بايد بيشتر بدانند اين است كه غير انساني دانستن عملي توسط يكي از بزرگترين علماي اسلام برخاسته از تفكرات دكارتي و فلاسفه غربي قرون 17 و 18 و تعريف آنها از انسان و منشا حقوق نيست بلكه ناشي از يك سنت فكري اسلامي با پشتوانه بيش از 1400 سال است. تفكر و ارزش هاي انساني اسلام و مكتب فقه جعفري ضمانت اجرايي به مراتب قوي تر از تفكر اومانيستي غربي دارد. اين ضمانت اجرا دستور خداوند و سيره معصومين عليهم السلام است كه تا قيام قيامت نزد ما پابرجاست. نقطه افتراق مبنايي و فكري ما و غربيها از همينجا شروع مي شود.
در واقع بايد به ادعاهاي سياسي غرب مشكوك بود كه در مباني فكري آن نه تنها از ضمانت اجرائي اخلاقي و ديني برخوردار نيست بلكه بر عكس در فلسفه سياسي واقع گرائي خود هنوز تحت تاثير نيكولو ماكياولي است كه مي گويد: … حاكم بايد بتواند از خوي انساني به خوي حيواني برگردد و بيرحم، بي عاطفه، بي وفا و بي عقيده و نادرست باشد.” حداقل ما ايرانيان در طول دهه هاي مختلف شاهد اجراي نمونه هاي زيادي از توصيه هاي ماكياولي توسط بعضي از غربيها در مورد خودمان بوده ايم.
شايد به اين دليل مقام معظم رهبري در سخنراني اخير خود در مشهد فرمودند ما بر اساس تفكرات و ارزشهاي خودمان به دنبال سلاح هسته اي نيستيم(نقل به مضمون). اين به اين معني است كه اگر هيچ مقررات و معاهده بين المللي هم وجود نداشت دولت اسلامي بدنبال سلاح هسته اي نبود زيرا بر اساس ارزشهاي اسلامي كاربرد اين نوع سلاح در جنگ ممنوع است و عملي غير انساني محسوب مي شود.
2- حقوق بين المللي حاكم بر جنگ كه به عنوان حقوق بشردوستانه از آن ياد مي شود قدمتي كمتر از دويست سال دارد ولي بطور جدي پس از جنگ جهاني دوم با تدوين كنوانسيونهاي چهارگانه ژنو مورد توجه جهانيان قرار گرفته است. اين حقوق كه غربيها در ظاهر بر آن بسيار پافشاري مي كنند و آن را از افتخارات خود مي دانند بر پايه سه اصل ضرورت، تفكيك و تناسب بنا نهاده شده است. اصل ضرورت يعني انجام اقدامي يا بكار گيري سلاحي كه آسيب هاي غير ضروري و خارج از حد لزوم به دشمن وارد مي كند ممنوع است. اصل تفكيك يعني اينكه بين افراد و اموال نظامي و غير نظامي هنگام جنگ تفكيك قائل شويم. اصل تناسب ناظر بر اين است كه تناسبي بين شدت حمله و پاسخ به آن رعايت شود. اما اين حقوق قرن بيستمي در حقوق اسلامي پيشينه اي بس طولاني دارد.
خداوند در قرآن مي فرمايد: ” و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين. بجنگيد با آنان با شما مي جنگند و تجاوز مكنيد كه خداوند تجاوزكاران را دوست ندارد”. با مراجعه به تفسير الميزان روشن مي شود كه خداي متعال و اسلام بر تناسب در قتال تاكيد نموده اند. مقام معظم رهبري اخيرا در يك سخنراني فرمودند كه چنانچه كسي ضربه اي به ايران بزند به همان ميزان از ما ضربه خواهد ديد. علاوه بر اين همه حقوق بشردوستانه با همه اسناد آن را مي توان در چند جمله از حقوق اسلامي خلاصه نمود. از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده است كه هنگامي كه ياران خود را به سريه اي گسيل مي داشتند به آنه مي فرمودند” …. مثله نسبت به كشتگان روا مداريد، پيرمرد فرتوت، كور و كر و زنان را نكشيد ، تا ناچار نشويد درختان را مقطوع نسازيد ….” همچنين در نهج البلاغه از علي (ع) نقل شده است در آغاز جنگ صفين فرمود” اگر به ياري خدا دشمنان شكست خوردند و گريختند مبادا كه فراريان را بكشيد، افتادگان را از ميان ببريد يا خستگان را نابود سازيد. زنهار زنان را ميازاريد حتي اگر به ناموستان فحش بدهند و به فرماندهانتان ناسزا گويند”.
3-در خلاصه اي كه در فوق بيان شد روشن مي شود كه مسلمانان مردانه جنگيدن را ترجيح مي دهند هرچند به شكست ظاهري آنان منجر شود. تن دادن به يك شكست ظاهري براي كساني كه اعتقاد راسخ به اسلام دارند بسيار آسان تر از زيرپا گذاشتن اصول و ناديده گرفتن فرمان خدا است. سيره معصومين و امامان شيعه (ع) مشحون از اين از خود گذشتگيها است.
سلاحي مانند سلاح هسته اي كه ابتدائي ترين نوع آن كه توسط آمريكا در هيروشيماي ژاپن مورد استفاده قرار گرفت و در يك آن بيش از 240000 انسان بيگناه را به كام مرگ كشاند و تفكيكي بين زن و مرد، پير و جوان، نظامي و غير نظامي، انسان و حيوان و محيط زيست قائل نبوده و همه را با هم نابود ساخت، موافق آموزه هاي پاك و اصيل اسلامي نيست. مقام معظم رهبري بعنوان يك فقيه عالي قدر و ولي امر مسلمين و اصلح در سياست و مديريت جامعه شايد به اين دلايل و هزاران دليل ديگر اين ارزشهاي انساني و الهي را در قالب يك فتوا و حكم حكومتي براي ما ايرانيان به يك قاعده الزام آور تبديل نمودند.
اين در حالي است كه كشورهاي غربي مدعي حقوق بشر، خلع سلاح هسته اي و صلح جهاني هستند هنگام بررسي ديوان بين المللي دادگستري در سال 1996 در خصوص راي مشورتي ديوان در مورد عدم مشروعيت بكارگيري سلاحهاي هسته اي مانند بسياري از موارد ديگر ماهيت واقعي خود را روشن نموده و آنقدر فشار تبليغاتي و سياسي به اين دادگاه بين المللي وارد نمودند كه ديوان بعنوان آخرين مرجع عدالتخواهي در نظام بين الملل نظر واقعي خود مبني بر ممنوعيت بكارگيري سلاح هسته اي در زير عبارات و لفاظي هاي حقوقي چنان پنهان نمود كه حتي علماي حقوق نيز دچار سردرگمي شده و بالاخره روشن نشد كه نظر واقعي اين ديوان كه آراي آن از منابع حقوق بين الملل محسوب مي شود در مورد تسليحات هسته اي و بكارگيري آن چيست.
4-اما آنچه بيشتر از هرچيزي انگيزه نوشتن اين متن ناچيز شد سخن آقاي اردوغان نخست وزير محترم تركيه در خصوص فتواي مقام معظم رهبري با رهبران غربي است. در اخبار ذكر شده بود كه ايشان در ملاقات با غربيها گفته اند كه شما بايد اين فتوا را باور كنيد وقتي ولي فقيه مي فرمايند كه سلاح هسته اي حرام است يعني حرام است. و توضيحاتي خوبي در مورد اهميت چنين فتوائي نزد شيعيان داده اند كه ظاهرا مبتني بر آيه شريفه در خصوص اطاعت از خدا، رسول و اولامر بوده است.
اما سوال اينجاست چرا پس از توضيحات نخست وزير تركيه اين فتواي مهم تا اين حد مورد توجه افكار عمومي قرار گرفت. بايد از نخست وزير محترم تركيه و همكاران ايشان تشكر نمود كه اهميت احكام حكومتي ولي امر را در جامعه ما وساير جوامع مسلمان را براي ديگران تشريح نموده اند. ولي اين سخن يك پيام و يك درس هم براي ما دارد. ما بايد بپذيريم كه يا اهميت علمي چنين فتوائي را درك نكرده ايم يا اصولا در نظريه پردازي و تشريح ابعاد ارزشهاي اسلام به زبان روز بسيار ضعيف عمل مي كنيم. وگرنه بايد شاهد انتشار مقالات علمي بسياري در خصوص ارزش علمي حكم مقام معظم رهبري در مورد تسليحات هسته اي از سوي علما و انديشمندان كشورمان مي بوديم.
اگر علما و دانشمندان ما به اندازه كافي در خصوص مباني تفكر اسلامي، حكم حكومتي در نظام اسلامي و ميزان وجوب و الزام آوري آن براي همه اركان جامعه اسلامي اعم از مردم و نهادهاي كشوري و لشگري همچنين جايگاه عملي و نظري ولايت فقيه در نظام سياسي ايران و ديدگاههاي انساني دين مبين اسلام در خصوص مسئله اي مانند بحث هسته اي نظريه پردازي كرده بودند شايد اصولا نيازي نبود كه نخست وزير محترم تركيه مجبور شوند كه همه چيز را از ابتدا براي مقامات ساير كشورها در مورد حكم حكومتي مقام معظم رهبري توضيح دهند. يا حتي جلوي بسياري از فريبكاريهاي رسانه هاي غربي نزد افكار عمومي يا حداقل قشر فرهيخته و دانشگاهي ساير كشورها گرفته مي شد.
شايد ايران در اين مقطع تاريخي كه جهان در حال گذار است بيش از هر زمان ديگري نيازمند علما و فقهاي بزرگي چون امام خميني، مقام معظم رهبري، شيخ انصاري، محقق قمي، بحرالعلوم، شهيد ثاني، آقا باقر، نائيني، شهيد بهشتي، شهيد مطهري و… باشد تا ارزشهاي اسلامي را به نظريه و قانون و مقررات تبديل نموده و با استدلال عقلي با منشا الهي الهام بخش جهانيان و چشمه جوشان رنسانس اسلامي گردند.