ماجرای نامه به هاشمیرفسنجانی در جریان انتخاب رهبر چه بود؟
آیتالله شبستری، عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و اعضای باسابقه مجلس خبرگان به تشریح و بازخوانی مسائل کمتر گفته شده از ماجرای ارتحال امام راحل و انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبر معظم انقلاب پرداختند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، روزها میروند و میآیند و حادثههای تلخ و شیرین از یادها میروند اما هستند روزهایی که اگر سالها بگذرد، طعم تلخ و حسرت و فقدانی که با آنهاست فراموش نمیشود؛ سالگرد ارتحال امام راحل نیز از همین روزهاست، ایامی که زمان نیز داغ از دست دادن پیر فرزانه انقلاب را سرد نمیکند و هجران جانگداز او همواره با ما خواهد ماند. در همین راستا بر آن شدیم تا گفتوگوی مشروحی را با آیتالله شبستری، نائب رئیس جامعه روحانیت مبارز و از یاران صدیق امام راحل داشته و با او به تشریح وقایع آن روزها و انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به عنوان جانشین برحق بنیانگذار کبیر انقلاب بپردازیم. متن این مصاحبه به شرح زیر است:
با عرض سلام و تشکر بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید، ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن سالگرد ارتحال امام راحل، حدودا سی سال از سکانداری حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران میگذرد، شما چه وجه تشابهی بین مدیریت رهبر انقلاب با امام میبینید؟ چه اختلافاتی بر نحوه مدیریت آنها طی این 30 سال از دید شما وجود داشته است؟
آیتالله شبستری: پیش از این که من به این پرسش شما پاسخ دهم بهتر است که ابتدا چند مورد از ویژگیهای امام را ذکر کنم و بعد ببینیم که این ویژگیها در آیت الله خامنهای هم وجود دارد یا خیر.امام(ره) ذات الابعاد بودند و ویژگیهای خیلی فراوانی داشتند من چند نمونه از ویژگیهای ایشان را به عنوان شمهای از اقیانوس فضائل امام (ره) نقل میکنم.
بینش سیاسی امام خمینی (ره) از بسیاری از مجتهدین و مراجع جلوتر بودند
یکی بینش سیاسی فوق العاده امام راحل در زمان غیبت کبری حضرت ولیعصر (عج) بود که از بسیاری مجتهدین و مراجع در فقاهت، علم و تقوا جلوتر بودند، امام (ره) علاوه بر این شخصیت علمی و فقهی بالایی داشتند که نسبت به بسیاری از فقها اعلم بودند، چراکه بنیانگذار کبیر انقلاب فیلسوف و مفسر قرآن نیز بودند.
البته ما فعلا نمیخواهیم به بعد علمی ایشان وارد شویم اما ایشان شاگردان بسیار خوبی تربیت کردند و مراجع فعلی اغلبشان از شاگردان امام(ره) هستند و فضلای بسیاری در محضر ایشان تربیت شدند.
لازم به ذکر است که امام خمینی (ره) علاوه براعلمیت علمی، بینش سیاسی فوق العادهای داشتند که در هیچ یک از مراجع تقلید گذشته وجود نداشت و ایشان بودند که با این بینش سیاسی خود تشخیص دادند که در آن برهه «ام الفساد» دربار سلطنتی است و این سلطنت است که مملکت را به آن وضع کذایی کشانده و کشور ما از هر نظر دچار عقب ماندگی شده است.
اشرف پهلوی اصلیترین واردکننده و توزیع کننده مواد مخدر بود
ایشان مرکز فساد و وابستگی به بیگانگان را حکام پهلوی میدانستند و مخصوصا ایشان شاه را یک فرد وابسته به آمریکا میدانستند و واقعا هم به همین صورت بود زیرا هر نکتهای را که آمریکا دیکته میکرد، محمدرضا پهلوی عمل میکرد و نه تنها لیست وزرا و لیست وکلا بلکه حتی لیست استانداران و مدیران هم از خارج از کشور میآمد.
امام (ره) به این اصل معتقد بودند که شاه و همینطور خانواده پهلوی وابستگی کامل به آمریکا دارد چرا که خواهرشاه یکی از بزرگترین توزیعکنندگان مواد مخدر بود و در پایان هم مشخص شد که عامل اصلی توزیع و واردکننده مواد مخدر اشرف پهلوی بوده است.
نگاه رهبر انقلاب در سیاست خارجی کاملا منطبق با نگاه امام راحل است/ امام هیچگاه به دنبال مذاکره با آمریکا نبودند
نظر رهبر معظم انقلاب و امام راحل در عرصه سیاست خارجی از شباهتهایی با یکدیگر برخوردار است، چرا برخی معتقدند که امام موافق مذاکره با آمریکا بودند؟
آیتالله شبستری: خیر، اینطور نیست. امام هیچ گاه به دنبال مذاکره با آمریکا نبودند.زیرا در واقع امام زودتر از خیلیها آمریکا را شناخته بود. همچنین زمانی هم که لانه جاسوسی به تسخیر درآمد، هم از این حرکت تقدیر کرده و فرمودند ما با آمریکا کاری نداریم و در نهایت لانه جاسوسی استکبار بسته شد و ارتباط ما با آمریکا قطع شد، اینهایی که گفتم گوشه ای از بینش سیاسی امام بود که ما چه در مسائل داخلی و چه در مسائل خارجی عین همان بینش سیاسی را ما در آیتالله خامنهای میبینیم.
حضرت آیتالله خامنهای هم عینا مثل امام و خلف صالح ایشان هستند و اگر چه امروز مسئله رژیم پهلوی نیست، اما در رابطه با آمریکا به خوبی مقابله میکنند و میگویند مذاکره با آمریکا به هیچ وجه صلاح نیست، مخصوصا در جریان اخیر برجام، بدعهدیهای آمریکا به خوبی روشن و ثابت شد که نظرات مقام معظم رهبری نظرات صائبی است، چون ایشان آمریکا و اسرائیل را دشمنان انقلاب اسلامی میدانند و اسلام ستیزی، شیعه ستیزی و ایران ستیزی را هم هدف اصلی آمریکا و اسرائیل میدانند.
سادهزیستی ویژگی مشترک امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری
ویژگی دیگر امام خمینی (ره) ساده زیستی بود، امام راحل زندگی بسیار سادهای داشت و همه میزان سادگی حسینیه جماران را دیدند، خارجیهایی که اکنون به ایران میآیند وقتی حسینیه جماران را میبینند که اجتماعات در آنجا تشکیل میشد و خانه محقر و کوچک امام (ره) را میدیدند تعجب میکنند که رهبر عظیم الشان یک کشور70 الی 80 میلیونی را رهبری میکرده در اینجا ساکن بوده است، بنابراین ساده زیستی امام چه زمانی که در نجف بود و چه زمانی که در تهران بود بسیار معروف و زبانزد همگان بود.
ساده زیستی امام راحل عینا در مقام معظم رهبری هم نمود پیدا کرده و حسینیه ایشان با زیلو مزین شده ، خانه ایشان را هم من دیدهام که بسیار محقر است و یا با زیلو و یا فرشهای ماشینی قدیمی مزین شده و خانهای بسیار ساده و بی آلایش است. در این مقوله ایشان مانند خود امام راحل عمل میکنند و مردم هم نوعا چشمشان به عمل رهبران است. وقتی رهبر میگوید باید ساده زیستی را انتخاب کنید و از اسراف و تجملات و تشریفات اجتناب کنید عملکرد خود رهبر بیش از همه الگوست.
در همین درمتون دینی نیز آمده است که «الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم» با این مضمون که مردم به امرا و رهبرانشان بیشتر شباهت دارند تا پدرانشان؛ بنابراین مردم این ساده زیستی را در رهبری دیدند و مجذوب ایشان شدند، در نتیجه شیوه زندگی امام و رهبر معظم انقلاب به همین صورت است.
به نظر شما ویژگی بارز امام خمینی(ره) چیست؟
آیتالله شبستری: استقامت امام هم از دیگر ویژگیهای بارز ایشان بود و همان حرفهایی که در اول بیان میکرد مبنی بر اینکه «شاه باید برود» تا آخر نیز بر آنها ایستاده بود و بعد از رفتن شاه هم که با آمریکا مبارزه را شروع کرد تا آخر عمرش باز با آمریکا مبارزه و مقابله میکرد و میگفت که آمریکا با ما خصومت دارد و آثار جنایات و خباثتهای آمریکا را که برای مردم مشهود نبود، افشا میکردند.
مقام معظم رهبری هم عینا به این صورت همین مباحث را طرح کرده اند و صحبتهایی که در اوایل رهبریشان میگفتند امروز نیز همانها را بیان میکنند و درباره دشمنان خارجی و روابط بینالمللی میگویند که ما با کشورهای دیگر باید رابطه داشته باشیم به غیر از آمریکا و اسرائیل و این همان مسئلهای است که هم امام بر آن تاکید داشتند.
استقامت امام در راه و روشی که انتخاب کردند، مبتنی بر راه و روش اسلام بود و اینکه اسلام باید حاکم باشد، چراکه ایشان اعتقاد داشتند که حکومت باید حکومت اسلامی باشد ، قوانین و اجراییات ما در چارچوب اسلام باشد و موضوعاتی که هم امام و هم رهبر عزیز ما نیز امروز میفرمایند.
نگاه امام راحل و مقام معظم رهبری نسبت به ولی نعمت بودن مردم یکسان است
نگاه امام خمینی(ره) نسبت به مردم چگونه بود و چه شباهتهایی در این مسئله با نظر رهبر معظم انقلاب وجود دارد؟
آیتالله شبستری: امام از مردم تجلیل میکردند و میگفتند که مردم همه کاره ما هستند و رهبر ما هم همین روش را دارند. امام میفرمودند باید انتخابات به موقع انجام بگیرد تا حکومت مردمی تثبیت شود که این حکومت، حکومت مردمی است بر خلاف رژیم شاهنشاهی الان هم میبینیم که مقام معظم رهبری مقید هستند که باید انتخابات به موقع انجام شود.
امام از شورای نگهبان حمایت میکردند و مقام معظم رهبری هم از شورای نگهبان حمایت میکنند. خلاصه هم مردمی بودن، هم پایبند به قانون بودن و قانون را ارجحیت دادن، از ویژگی های مشترک امام و رهبری است چراکه مقام معظم رهبری هم بر روی این مسائل حساسیت دارند.
راز محبوبیت و جاذبه امام(ره) چیست؟
چه مسئلهای باعث میشد که همه افراد فارغ از گرایشهای مختلف سیاسی جذب امام راحل شوند، مسئلهای که در مقام معظم رهبری نیز شاهد آن هستیم؟
اخلاص و توکلی که در زندگی امام راحل دیده میشد، عینا در رهبر عزیز ما مشاهده میشود چراکه هر دو در رفتار و عملشان خلوص نیت دارند. امام مکررا این آیه را میفرمودند که” قُل إنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَة أَن تَقُومُوا لِلّهِ مَثنی وَ فُردی” شما را موعظه میکنم به یک چیز و آن این است که قیام و حرکت شما برای خدا باشد.
این اخلاص در امام وجود داشت و در مقام معظم رهبری هم وجود دارد زیرا خلف صالح ایشان هستند، لذا به همین دلیل است که همان محبوبیتی را که امام داشت همان محبوبیت را رهبر معظم انقلاب در مردم دارند و همان نصرت و یاری پروردگار که بر متوکلین قول داده است و در زمان امام محقق بود، در زمان فعلی نیز شاهد آن هستیم.
اکنون هم میبینیم که بعد از 40 سالی که از عمر انقلاب میگذرد خداوند این انقلاب و رهبری را به خاطر اخلاص و توکلی که مثل امام در وجود ایشان وجود دارد، یاری میکند.
نظم امام به حدی بودی که زائران حرم حضرت علی (ع) ساعتشان را با حضور ایشان در حرم تنظیم میکردند
در ویژگیهای شخصی نیز بین رهبر معظم انقلاب و امام خمینی (ره) چه شباهتهایی وجود دارد؟
آیتالله شبستری: اگر بخواهم از ویژگیهای شخصی این دو رهبر فرزانه سخن بگویم، باید به نظم این دو نفر اشاره کنم. امام (ره) به قدری منظم بودند که چه در نجف و چه در تهران تمام ساعتهای کاریشان معین بود.
نقل است که معمولا ساعت 3 بعد از اذان مغرب ایشان مشرف میشدند به حرم حضرت علی (ع) و برخیها که ساعتهایشان تنظیم نبود با ورود ایشان ساعتشان را تنظیم میکردند. چراکه امام راحل راس ساعت 9 وارد حرم میشدند و هر شب اینگونه بود. ایامی هم که حکومت نظامی از طرف حکومت عراق اعلام میشد به پشت بام میرفتند و به پیشگاه امیرالمومنین عرض ارادت میکردند و در کارهایشان نظم داشتند.
من یک جملهای شنیدم از خود آقای هاشمی رفسنجانی یا یکی از دوستان ایشان بود که ایشان وقتی میروند گزارش جنگ را به امام بدهند میفرمایند الان موقع پیادهروی من است و من باید در حیاط پیاده روی کنم و اگر میخواهی به من گزارش بدهید در حال راه رفتن این گزارش را بدهید، یعنی حتی پیادهرویشان هم در ساعت معین انجام میگرفت، مطالعهشان، قرآن خواندنشان چه در ساعتهای روز و چه شب قرآن را میخواندند و مطالعه میکردند و اول وقت نماز میخواندند و مقام معظم رهبری هم عینا به همین مسائل مقید هستند و نظم را خیلی رعایت میکنند.
از شب 13 خرداد ماه میدانستیم که فردا مجلس خبرگان جلسه دارد/ بعد از فوت امام نگران آینده انقلاب اسلامی بودیم
هرساله به 14 خرداد که میرسیم همه بر این امر متفقالقول هستند که آن تلخترین روز برای مردم ایران است، اکنون در سالگرد ارتحال امام راحل هستیم، برایمان کمی از حال و هوای غم آلود آن روزها بگویید؟
شبستری:من 14 خرداد ماه تهران بودم اما شام 13 خرداد ماه ما را خبر کردند و گفتند فردا صبح جلسه مجلس خبرگان تشکیل خواهد شد و این رخداد در روزهایی بود که حال امام (ره) وخیم بود و همگی ما نگران بودیم و زمانی هم که گفتند فردا صبح در مجلس خبرگان حاضر شوید، ما فهمیدیم که پیشامد ناگواری اتفاق افتاده است.
شب 14 خرداد هم که امام به لقاءالله پیوست من در منزل بودم، اما خواب راحتی نداشتم بخاطر اینکه هم یکی از اساتید بزرگم را از دست داده بودم که سالها در محضر ایشان درس پس داده بودم و دیگر اینکه نگران آینده انقلاب بودم که بعد از فوت امام (ره) چه پیشامدی رخ خواهد داد و مسئله رهبری چگونه حل خواهد شد. خلاصه آن شب بسیار سخت بود و صبح آن شب نیز ما به جلسه خبرگان رفتیم.
پزشکان وخامت حال امام را به ما اعلام کرده بودند
انتظار این خبر تلخ را داشتید؟
آیتالله شبستری: بله، چون حال امام را میدانستیم و با خبر بودیم که سرطان ایشان بسیار بدخیم است، وضعیت ایشان خوب نیست و چند روزی بیشتر نمیتوانند در دنیا بمانند، موضوعی که البته ما از قول متخصصین و دکترها شنیده بودیم.
خارجیهای منتظر بودند با ارتحال امام عمر انقلاب نیز به پایان رسید
اشاره کردید که در شب ارتحال امام نگران آینده انقلاب بودید، این نگرانیها تا چه میزان بود و آیا این نگرانی مربوط به انجام توطئهای از سوی بیگانگان هم مربوط میشد؟
آیتالله شبستری: نگرانی همه بسیار شدید بود و همان طور که عرض کردم خارجیها منتظر بودند که با رفتن ایشان انقلاب هم از بین برود. بنابراین قصد داشتند توطئههایی انجام دهند تا با غروب عمر امام عمر انقلاب اسلامی هم به پایان برسد و نظام جمهوری، اسلامیتش را از دست بدهد. آنان این پیش بینی را میکردند، اما ما همواره به لطف الهی معتقد بودیم که همان طور که تا امروز انقلاب را یاری کرده بعد از آن هم انقلاب را یاری خواهد کرد و توکل و اعتقادمان بر عنایات الهی بود، اما در عین حال نگرانی شدید هم داشتیم.
جزییات مراسم ختم و محل دفن در بین نزدیکان امام بحث و بررسی شد
آیا صحبتی در مجلس خبرگان رهبری درباره اینکه محل دفن ایشان در بهشت زهرا(س) و نزدیک قبور شهدا باشد، انجام شد؟
آیتالله شبستری: خیر، در جلسه مجلس خبرگان هم هیچ صحبتی در این باره صورت نگرفت.
بین اعضای شورای انقلاب چطور؟ جزییات اینکه کجا به خاک سپرده شوند و مراسم به چه صورت باشد، در کجا مطرح شد؟
آیتالله شبستری: احتمال این وجود دارد که بین 3 -4 نفر یعنی آیتالله خامنهای، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی و حاج سیداحمدآقا افرادی و همچنین آیت الله مشکینی که معمولا در کنار امام راحل بودند، این صحبتها مطرح شده باشد.
تخمین زده میشود که یازده میلیون از مردم در تشییع پیکر امام شرکت کردند
فضای روز به خاک سپاری امام را به چه صورتی بود؟ شنیدهها حاکی از این است که با شکوهترین و پر جمعیتترین تشییع جنازه تاریخ را مردم ایران رقم زدند، رسانههای خارجی چقدر حضور داشتند؟ فضا آن روز به چه صورت بود؟
آیتالله شبستری: تا آنجایی که من اطلاع دارم و از رسانهها نوشته و پخش کردند روز مهاجرت امام از پاریس به تهران جمعیتی در حدود 3 میلیون و خردهای امام را همراهی کرده و به استقبال امام آمدند اما در روز تشییع جنازه ایشان جمعیتی در حدود 11 میلیون و خردهای تخمین زده میشد، شرکت کردند، جمعیتی که معلوم بود از امام کرامات و خدماتی را دیده که بیشتر مجذوب امام شده بودند. مردم واقعا عاشق امام بودند، در دوران انقلاب با امام بیعت کردند و انقلابی شدند، اما روز وفات امام جمعیت چندبرابر شده بود البته از شهرستان ها نیز در این مراسم شرکت کرده بودند .البته دو روزی جنازه امام در مصلی گذاشته شده بود تا افراد بتوانند خودشان را به مراسم برسانند و از این رو جمعیت بسیار وسیعی آمدند که رقمی که تخمین زده شد، حدود 11 میلیون نفر بود و همچنین طبق اخباری که اعلام شد حدود 200 خبرنگار خارجی نیز در این مراسم حضور یافتند.
ماجرای تعویض کفن امام راحل در روز تشییع پیکرشان
مردم چگونه خود را به مراسم خاکسپاری امام راحل رساندند و تا کجا با امام همراه بودند؟
آیتالله شبستری: جمعیت مردم در آن روز بسیار زیاد بود و از جمعیت آنان از تشییع جنازه تا بهشت زهرا کاسته نمیشد و لابد مطلع هستید که در آن روز نه تنها چارچوب تابوت شکسته شد بلکه قسمتهای عمدهای از کفن امام هم پاره شد تا جایی که مجبور شدند پیکر ایشان را با هلی کوپتر به بیت منتقل کنند و مجددا برای تدفین برگردانند.
در آن زمان کفن ایشان را عوض کردند، زیرا قسمت عمدهای از آن را مردم به تبرک برداشته بودند یعنی نه تنها چارچوب تابوت را برای تبرک برده بودند بلکه قسمتهای عمده ای از کفن ایشان هم پاره شده بود ،به همین سبب هم مجبور شدند تا پیکر امام را ببرند، کفن جدید بپوشانند و مجددا برای تدفین بیاورند. آن ازدحام فوق العاده، آن جمعیت بی نظیر و آن ابراز علاقه و احساسات موجب شد تا پیکر امام را با سختی بسیار به خاک بسپارند موضوعاتی که البته مردم به خوبی میدانند.
با انتخاب رهبر معظم انقلاب به عنوان جانشین امام خیالمان راحت شد
خاطره ناگفتهای از آن روز به خاطر ندارید؟
آیتالله شبستری: آن روز همان طور که عرض کردم به غیر از غم ، اندوه و نگرانی موضوع دیگری وجود نداشت و به سبب فقدان امام(ره) و اینکه شخصیتی مانند ایشان را از دست داده بودیم تا مدتها غمگین و اندوهگین بودیم. آیت الله گلپایگانی نماز میت را اقامه کردند و آنقدر جمعیت زیاد بود که من تقریبا در صف دوم یا سوم بودم و با اینکه محوطه بسیار وسیعی بود اما ازدحام جمعیت بسیاری در آن جا وجود داشت.
البته حتما به این نکته واقف هستید که پس از انتخاب رهبر جدید تشییع جنازه اتفاق افتاد به بیانی دیگر یعنی شب 13 خردادماه امام فوت کردند و عصر 14 خرداد رهبر جدید انتخاب شد بنابراین فکر ما از جهت انتخاب رهبری راحت و آزاد بود و این مسئله تاحدی تسلای غمی بود که به آن دچار شده بودیم.
امام ایمان داشتند انقلابی که شهدا برایش از جان خود مایه گذشتند، از بین رفتنی نیست
امام در وصیتنامه خود میگویند که من با خاطری آسوده و قلبی آرام از بین شما میروم این اطمینان خاطر امام از کجا نشأت میگرفت ؟
آیتالله شبستری: امام از آنجایی که متوکل علی الله بود و واقعا ارتباط خالصانه با درگاه ربوبیت داشت مطمئن بودند انقلابی که شهدا برایش از جان خود گذشتند، از بین رفتنی نیست و از همین رو هم فرمودند که با قلبی آرام و مطمئن از دنیا میروم. به بیانی دیگر امام از این انقلابی که معجزه آن باعث شد تا رژیم 2500 ساله سلطنتی به زباله دان تاریخ پیوسته و جای آن انقلاب امت اسلامی برقرار شود، مطمئن بودند، این تشکیلاتی که برپا شده به عنوان امت اسلامی ماندنی است و ان شاءالله همان طور که امام معتقد بودند این انقلاب مقدمه جهانی حکومتی جهانی حضرت مهدی (عج) نیز خواهد بود.
امام راحل با اطمینان و آرامش خاطری که داشتند، فرمودند که این انقلاب ماندنی است. البته ممکن است که فراز و نشیبهایی در آن پیش بیاید و دشمنان هر زمان توطئههایی نظیر توطئه نظامی، اقتصادی، توطئههای تبلیغی و فرهنگ سازیهای غربی را بر ضد کشور و انقلابمان علم کنند اما اساس این نظام ماندنی است و امام هم بر این اصل معتقد بودند که این انقلاب ماندنی است به همین خاطر هم گفتند که من با قلبی مطمئن از دنیا میروم.
عدهای مخالف قرار گرفتن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی بودند
یکی از اصول مهمی که امام راحل بر آن تاکید داشتند، موضوع ولایت فقیه بود که در اسناد تاریخی آمده است که از ابتدا برای قرار گرفتن این موضوع در قانون اساسی مخالفتهایی وجود داشت و حتی امیر عباس انتظام نامهای را مینویسند که موضوع ولایت فقیه نباید در قانون اساسی درج شود که این مسئله با واکنش امام راحل هم روبرو شد، جزییاتی از این مسئلهبه خاطر دارید؟
آیتالله شبستری: من در حال حاضر نامه عباس امیر انتظام را یاد ندارم، اما آنچه روشن است توجه به آن است که اجمالا عدهای بودند که بنی صدر و مقدم مراغهای هم جز آنها بودند. افرادی در مجلس شاید از ملی مذهبیها هم در مجلس خبرگان قانون اساسی وجود داشتند که مخالف بودند و میگفتند که ولایت فقیه نباید باشد و یا اختیاراتش نباید دراین حد باشد و علتش هم روشن است، زیرا اینها با آن اسلام ناب سازگار نبودند.
برخی مقبولیت را بدون مشروعیت را برای انتخاب رئیسجمهور کافی میدانستند
در متون دینی کشورمان آمده است که در زمان غیبت کبری ولایت امر و امامت امت باید با ولی فقیه باشد، در کنار ادلههای دیگر فراوانی که ما درباره ولایت فقیه از قول امام زمان(عج)، امام حسین(ع)، امام صادق(ع) داریم اما آن افراد، ادلههایی را که از متون دینی داریم قبول نداشتند و میگفتند مانند بسیاری از کشورهای دیگر یک رئیس جمهور باید انتخاب شود، اما هم امام و هم اکثریت اعضای مجلس خبرگان بر این مسئله اصرار داشتند که رهبری حکومت اسلامی باید به دست ولی فقیه باشد.
مخالفان ولایت فقیه می دانستند اگر ولی فقیه حاکم باشد جایی در ایران نخواهند داشت
مخالفت آقایان امیر انتظام و دیگرانی که با موضوع ولایت فقیه مشکل داشتند، به این مسئله برمیگشت که آنها این مسائل را قبول نداشتند و حرفهای غربیها را تکرار میکردند و نمیخواستند این اصل مسلم به دست ولایت فقیه باشد، زیرا ریاست خودشان را هم در خطر میدیدند.
آنان میدانستند اگر ولی فقیه حاکم باشد، قطعا مجالی برای افرادی که افکار غربی دارند و غرب زده هستند، نخواهد بود و آنها دیگر مسئولیتی نخواهند داشت و شاید عمده اختلاف هم بر سر این بود که ریاست به دست چه کسی بیفتد و چه کسانی در مسند امور واقع شوند و کابینه دولت چگونه باشند و نمایندگان مجلس چه خصوصیاتی داشته باشند.
اینها فکر میکردند که با ولایت فقیه این مسائل شکل جدیدی پیدا خواهد کرد و نوبت به این آقایان نخواهد رسید که در راس امور قرار بگیرند.
تاثیرات حاکمیت ولایت فقیه در ایران را چه میدانید و این مسئله چه تاثیراتی را بر کشورهای دیگر منطقه داشته است؟
آیتالله شبستری: اگر واقعا ولایت فقیه نبود، دشمنان امت اسلامی این کشور را تکه پاره میکردند، موضوعی که درباره کشورهای دیگر منطقه شاهد هستیم که این مسئله به الگو تبدیل شده کرده است و مثالش را در عراق و سوریه شاهد هستیم که به کمک ایران نجات پیدا کردند و گرنه دشمن کلا در صدد این بود که کشورهای اسلامی را به زیر سلطه بگیرد.
اگر امروز در ایران ولایت فقیه وجود نداشت این کشور هم تجزیه میشد و متاسفانه افرادی وجود دارند که دارای این کرامت و معجزه هستند و خواص و آثار ولایت فقیه را میبینند، اما چون اسلام، متون دینی و فرمایشات ائمه را قبول ندارند و در دلشان افکار دیگری وجود دارد که ریشه آن به تفاوت ایدئولوژی آنان برمیگردد.
پاسخ به شبههای که مدعی دخالت رهبری در انتخاب مجلس خبرگان است
شبههای این روزها مطرح میشود که ما میخواهیم جوابش را از شما بشنوم مبنی بر اینکه اعضای خبرگان رهبری را مردم انتخاب میکند اما صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان توسط شورای نگهبانی تایید میشود که6 نفر از فقها با حکم مستقیم رهبری منصوب میشوند، در این شبهه گفته میشود رهبری میتواند در این مسئله ورود پیدا کند و فقهایی را منصوب کند که رهبری را نقد نکنند. پاسخ شما به این شبهه چیست؟
آیتالله شبستری: همانطور که در مجلس قوانینی وجود دارد، در شورای نگهبان هم قوانین و مقرراتی وجود دارد و در آنجا این طور نیست که شورای نگهبان هر کس را که دلش خواست و دید که در خط رهبری است او را انتخاب کند. البته التزام به ولایت فقیه و التزام به جمهوری اسلامی در جزء قوانین آمده است اما در شورای نگهبان امتحانی وجود دارند که امتحان علمی است و افراد درون خبرگان با استناد به این امتحان قبول میشوند و شورای نگهبان آنها را امتحان میکند، اگر از عهده این امتحان بربیایند میتوانند وارد شوند. من اکنون نمیتوانم اسم بیاورم، اما افرادی بودند که 100 درصد در خط ولایت فقیه بودند، اما چون نتوانستند امتحان فقه و اصول را بدهند و آن علوم مربوطهای که برای اجتهاد شرط است را بگذرانند نتوانستند به این مجلس ورود کنند.
لازم به ذکر است که یکی از شرایط خبره بودن این است که مجتهد دست کم باید متجزی باشد، به این معنا که مجتهدی است که دارای ملکه اجتهاد میباشد، ولی بر استنباط همه احکام شرعی فرعی از منابع آن قادر نیست، بلکه فقط در بعضی از ابواب فقه، قدرت استنباط دارد، بنابراین افرادی را سراغ دارم با اینکه در خط ولی فقیه بودنشان محرز بود، اما چون نتوانستند از امتحان علمی سر بلند بیرون بیایند قبول نشدند. بنابراین این شبهه شبهه واردی نیست و ما نمونههای فراوانی داریم از افرادی که حتی نماینده ولی فقیه بودند، اما چون از عهده امتحان علمی برنیامدند. اینگونه نیست که شورای نگهبان صرفا التزام به ولایت فقیه را مدنظر قرار بدهد، البته یکی از شرایطش بعد از امتحان علمی التزام به ولایت فقیه است.
به هر حال 6 نفر از این فقها به دستور مستقیم رهبری انتخاب میشوند حرف شما را قبول دارم که در نظر شورای نگهبان امتحان داده میشود، اما این شبهه در اذهان عمومی وجود دارد که نظر این 6 نفر هم مهم است و این 6 نفر به دستور مستقیم رهبر انتخاب میشوند. پاسخ شما برای چنین افرادی چیست؟
آیتالله شبستری: بالاخره یک مرکزی باید باشد که خبرگان را ارزیابی کند و تشخیص بدهد چه کسی صلاحیت ورود دارد و چه کسی صلاحیت ورود ندارد و آن مرکز به غیر از شورای نگهبان کجا میتواند باشد. قانون اینطور مشخص کرده است که در شورای نگهبان 12 نفر حضور داشته باشند 6 نفر حقوق دان و 6 نفر فقیه که به دستور رهبری مشخص میشوند، اما باید گفت که مرکز مناسبتری از شورای نگهبان وجود ندارد و باید پرسید که کجا مناسب است که امتحان فقه از این افراد گرفته شود، قضاتی که در سطح امتحانهای فقهی نیستند؟
بنابراین یک مرکز رسمی باید وجود داشته باشد که آزمون گرفته شود و چه مرکز رسمی در کشور وجود دارد؟ قبول کنید که جامعه مدرسین و جامعه روحانیت در قالب یک NGO هستند. قوه قضائیه هم که مجتهد نیستند بنابراین یک مرکزی نیاز است که فقها در آن رسما بتوانند تشخیص دهند چه کسی صلاحیت ورود به خبرگان را دارد.
منعی برای حضور زنان در مجلس خبرگان وجود ندارد
برخی مطرح کردهاند که چرا زنان نمیتوانند برای مجلس خبرگان کاندید شوند، در مجلس خبرگان حتما آقایان باید حضور داشته باشند یا زنان هم میتوانند حاضر باشند؟
آیتالله شبستری: چنین شرطی وجود ندارد که حتما آقا باید باشد و خانمها حق حضور نداشته باشند، اما خانمها عمدتا بخاطر گرفتاریهایی که دارند درس را تا سر حد اجتهاد ادامه نمیدهند. اما اگر به سر حد کمال برسانند و مجتهد شوند از نظر قانونی منعی برای حضورشان وجود ندارد.
امام راحل همانند رهبری به جوانان بسیار امید داشتند
مهمترین توصیه امام به نسل جوان را چه میدانید؟
آیتالله شبستری: امام(ره) مانند مقام معظم رهبری روی جوانها خیلی تاکید داشتند و به آنها خیلی امیدوار بودند. توصیه اصلی ایشان همان پایبندی به احکام اسلام بود و عضویت در بسیج بود. امام که دستور تشکیل ارتش20 میلیونی را داشت مخاطب اصلیاش بیشتر جوانان بودند که عضو بسیج شوند، همچنین پایبندی آنان به ارزشهای اسلام، پایبندی به اصول دینی، انقلابی بودن و جهادی بودن از جلمه توصیههایی بود که امام معمولا به جوانان داشتند.
ماجرای نامه آیت الله شبستری به هاشمی رفسنجانی در روز انتخاب آیتالله خامنهای
گفته میشود که در روز انتخاب رهبری شما در یادداشتی مکتوب به آقای هاشمی تذکر میدهید که لطفا یادداشتی که به شما دادم را قرائت کنید، اگر توضیح کوتاهی بفرمایید ممنون میشوم ؟
آیتالله شبستری: بعد از اینکه وصیت نامه خوانده شد، پس از رحلت امام (ره) ابتدا بحث شورایی شدن رهبری مطرح شد، زیرا در آن زمان هنوز قانون اساسی بازنگری نشده بود و این موضوع رای نیاورد. من چون دیدم موضوع شورایی شدن رهبری بسیار وقت گیر شده است یک یادداشتی را به آقای هاشمی دادم مبنی بر اینکه من چنین روایتی را از امام شنیدم که آیت الله خامنهای صلاحیت رهبری را دارد و از [آقای] هاشمی خواستم که این را مطرح کند و گفتم شما شاهد گفتههای امام بودید و در محضر امام حضور داشتید.
ایشان به وسیله منشی هیئت رئیسه به من گفتند که بگذارید بحث شورایی شدن تمام شود و بعدا اگر شورایی شدن رای نیاورد آن زمان وارد انتخاب فردی شدن رهبری میشویم و آن زمان من این موضوع را مطرح خواهم کرد. من پس از آنکه صحبتها درباره فردی شدن انتخاب رهبری شروع شد، دیدم که میخواهند افراد دیگری نظیر آیت الله گلپایگانی برای فردی شدن رهبری مطرح کنند که من مجددا بلند شدم و از [آقای] هاشمی خواستم که الآن که این قضیه مجددا تکرار شده است، وقت آن است که صحبتهای امام(ره) را نقل کنید.
همانطور که بارها در تلویزیون هم دیده شده آقای هاشمی رو میکنند به نمایندگان مجلس خبرگان و میگویند فلان فرد میخواهد من درباره توصیه امام چنین شهادتی بدهم، آیا آمادگی شنیدن آن را دارید و همه گفتند اگر اکنون نگویید پس کی میخواهید این موضوع را مطرح کنید، بنابراین ایشان این صحبتها را مطرح کردند که امام اشاراتی را دو الی سه بار درباره رهبری آیت الله خامنهای مطرح کردند.
قبل از رایگیری این صحبتها پایان یافت، البته من مجددا تکرار میکنم که اگر این توصیه امام هم نبود ما فردی شایستهتر از آیت الله خامنهای برای قبول این مسئولیت نمیشناختیم منتهی چون توصیه امام هم شنیده شد این موضوع سبب شد که با سرعت و اکثریت بیشتر این رای گیری انجام شود.
تفاوت اصلی مجلس خبرگان با مجلس موسسان چه بود؟ چون من فکر میکنم در تدوین اولیه امام نظرشان این بود.
آیتالله شبستری: خیر سبقه لسان شد، چون در بهشت زهرا(س) که این مطلب را فرمودند که من میگویم مجلس موسسان درست شود، آیتالله مفتح کنار ایشان نشسته بود و از ایشان پرسیده بودند که آیا منظورتان از مجلس موسسان مجلس خبرگان است و امام فرمودند بله و این اشتباه لسانی بود.
تفاوت ماهوی این دو موضوع را هم میفرمایید؟
آیتالله شبستری: مجلس موسسان یک اصطلاح غربی است که در زمان رضاخان هم وجود داشت و یک شرایط خاصی دارد اما مجلس خبرگان قانون اساسی یک اصطلاح ملی ایرانی است. ما مانند غربیها نمیخواهیم عمل کنیم که مانند مجلس موسسان یک عده افراد الکلی که با اسلام و مذهب و اخلاقیات اسلام هم آشنایی ندارند بیایند مجلس و قانون اساسی را بنویسند و افکار خود را در آنجا بگنجانند. مجلس خبرگان جایی است که با ایدههای اسلامی و از عالمان دینی و افرادی که به انقلاب پایبندند، تشکیل شده است، چراکه اصل انقلاب ما سبقه فرهنگی داشت و اسلامی پسوند آن بود و مجلس خبرگان مانند مجلس موسسان غربی نخواهد بود.
خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید و آرزوی طول عمر و سلامت برای شما داریم.