گفتگو با هوتن شکیبا؛ آخرین شکارچی سیمرغ

به همان اندازه که چهره‌اش برای علاقه‌مندان به تئاتر شناخته شده است و او را با بازی در نقش‌های به یادماندنی به‌خاطر سپرده‌اند، تماشاگران تلویزیون هم او را در نقش حبیب سریال «لیسانسه‌ها» به خوبی می‌شناسند.

 به همان اندازه که چهره‌اش برای علاقه‌مندان به تئاتر شناخته‌ شده است و او را با بازی در نقش‌های به یادماندنی به‌خاطر سپرده‌اند و تماشاگران تلویزیون هم او را در نقش حبیب سریال «لیسانسه‌ها» به خوبی می‌شناسند، اما تماشاچیان سینما خاطرات زیادی از حضور «هوتن شکیبا» بر پرده نقره‌ای ندارند. امسال اما همه‌چیز تغییر کرد؛ این بازیگر خوش‌آتیه با فیلمی به جشنواره فیلم فجر آمد که بسیار مورد توجه تماشاگران، منتقدان و داوران قرار گرفت.

سیمرغ شکیبا شد!

نرگس آبیار نقش سخت و پیچیده عبدالحمیدِ فیلم «شبی که‌ماه کامل شد» را به شکیبا سپرد تا فرصت تجربه‌ای چالشی و جدید برای او فراهم شود. او هم جواب این اعتماد را به خوبی پس داد و در شبی که ماه برای فیلم آبیار حسابی می‌درخشید، سیمرغ روی شانه‌های شکیباهم نشست تا در نخستین تجربه جدی و نقش‌اول سینمایی، نخستین و البته مهم‌ترین جایزه سینمایی‌اش را به چنگ آورد. مسیری که هوتن با شکیباییِ مثال‌زدنی طی کرد و حالا نامش در فهرست موفق‌ترین بازیگران سینما و تلویزیون و تئاتر ثبت شده است. آیا این درخشندگی ادامه خواهد داشت؟ پیشینه خوب و انتخاب‌های درست، نشان می‌دهد که موفقیت و محبوبیت هوتن شکیبا دنباله‌دار خواهد بود.

این گفت‌وگو دو روز قبل از اختتامیه جشنواره انجام شده است؛ در روزهایی که برای نمایش فشرده «شبی که ماه کامل شد» حسابی سرش شلوغ بود.

بعد از فیلم شبی که‌ماه کامل شد از سخت بودن نقش عبدالحمید گفتید. چرا معتقدید این نقش سخت بود؟

اگر می‌گویم این نقش سختی‌هایی داشت، این سختی را می‌توان از چند وجه بررسی کرد. خود نقش عبدالحمید، برادر عبدالمالک ریگی، وضعیت‌های مختلفی را در ماجرای فیلم تجربه ‌کرد و به مرور دچار تحول شد. این تحول در مسیر قصه با ظرافت اتفاق افتاد و در سینما، اینکه بازیگر بتواند روند تحول را به خوبی به نمایش بگذارد کار ساده‌ای نیست. موقعیت‌هایی که در فیلمنامه ساخته شده بود هم سختی‌های خاص خود را داشت؛ از غذا‌دادن به کروکودیل گرفته تا رانندگی‌ خطرناک. شرایط آب و هوایی محل فیلمبرداری هم بسیار خاص بود. بخش‌های زیادی از فیلم در هوای گرم 50درجه با 80درصد رطوبت فیلمبرداری شد درحالی‌که بازیگران گریم‌های سنگینی داشتند. البته که همه فیلم‌ها ممکن است موقعیت‌های سخت اینچنینی داشته باشند اما مجموع این شرایط، کار را چالشی ‌کرد. هرچند جذابیت سینما به همین سختی‌هاست.

این نخستین نقش اصلی است که در یک فیلم سینمایی بازی کردید؟

قبل از این در تجربه‌های سینمایی، من نقش‌های مکمل را برعهده داشتم. مثل فیلم‌های «طبقه حساس» و «پله». در فیلم «حق سکوت» هم نقش مکمل را برعهده داشتم که متأسفانه این فیلم هرگز اکران نشد. «موج اف‌ام ردیف 48» فیلم دیگری است که در آن حضور داشتم اما به جشنواره امسال نرسید. در شبی که ‌ماه کامل شد برای نخستین بار نقش اول یک فیلم سینمایی را بازی کردم.

منتقدان از ریسک فیلمساز برای انتخاب شما به‌عنوان بازیگر نقش اول حرف می‌زنند.

این ایراد نیست و اتفاقا به‌نظر من بسیار هم اتفاق خوبی است. من معتقدم این بحث نباید وجود داشته باشد چون چیزی که عجیب است، ریسک‌نکردن فیلمسازان ماست. وقتی در انتخاب بازیگران ریسک وجود نداشته باشد، نقش همیشه به بازیگری می‌رسد که در نقش‌های مشابه بازی کرده و به نوعی جواب خود را پس داده است. این یعنی فیلمساز معمولا سراغ گزینه آماده‌ای می‌رود که از قبل مطمئن است نقش به او می‌خورد. اینجاست که تکرار اتفاق می‌افتد. به‌نظر من ریسک‌کردن فیلمساز نسبت به تن‌دادن او به تکرار عادی‌تر است. وقتی فیلمساز ریسک نمی‌کند فرصت تجربه‌های جدید از بازیگر گرفته می‌شود.

شما انتخاب اول کارگردان برای بازی در نقش عبدالحمید بودید؟

تا جایی که اطلاع دارم قبل از من با هومن سیدی برای ایفای این نقش صحبت شد اما با توجه به مشغولیت‌های او، نتوانسته بازی در فیلم را بپذیرد. فیلمبرداری شبی که‌ماه کامل شد 5‌ ماه طول کشید، بخش‌های زیادی از فیلم هم خارج از تهران و حتی خارج از کشور ضبط شد.

بازی شما در تئاتر شناخته‌شده‌تر است. با ورود بازیگران تئاتر به سینما موافقید؟

من با مرزبندی بازیگران مخالفم. خط‌کشی‌کردن بین بازیگران تئاتر و سینما کار اشتباهی است. فکر می‌کنم بازیگر یا خوب است یا بد، اگر بازیگری در سینما خوب باشد می‌تواند تئاتر را هم تجربه کند و برعکس. قالب‌های مختلف بازیگری برای هر هنرپیشه‌ای جذابیت دارد. طبیعی است که بازیگران تئاتر هم دوست دارند سینما را تجربه کنند و مانعی برای این کار وجود ندارد. مهم این است که توانایی بازیگر تا چه اندازه است؟

خودتان قرار است بعد از این در سینما فعال‌تر شوید؟

اینکه قرار هست من بعد از این بیشتر در سینما فعالیت کنم یا نه، به پیشنهادها بستگی دارد. در این سال‌ها هم تعداد پیشنهادهای بازیگری که دریافت کردم کم نبوده اما یا زمان، اجازه حضور در سینما را به من نداد یا اینکه کار پیشنهادشده را دوست نداشتم. ضمن اینکه سراغ تجربه‌های تکراری نرفتم و ترجیح دادم دنبال تجربه‌ای جدید باشم. در نتیجه اینکه در آینده حضور من در سینما افزایش پیدا می‌کند یا نه، تا حد زیادی به پیشنهادهای فیلمسازان بستگی دارد.

شما جزو معدود بازیگرانی هستید که در این رشته تحصیل کرده‌اید. تحصیلات در تجربه بازیگری به کمک شما آمده است؟

به‌طور قطع تحصیلات آکادمیک در تجربه بازیگری بسیار به کمک من آمده است. از سال1381 که وارد دانشگاه شدم، تا مقاطع کارشناسی در دانشگاه سوره بودم و بعد هم در سینما و تئاتر کارشناسی‌ارشد گرفتم. ارتباط با فضای دانشگاهی در موفقیت من بسیار نقش داشته و همچنان تلاش می‌کنم ارتباطم را با این فضا حفظ کنم. فضای دانشگاهی پویاست، دانشجویان هم هنوز وارد فضای حرفه‌ای نشده‌اند در نتیجه جرأت تجربه‌هایی را دارند که در محیط حرفه‌ای چندان وجود ندارد.

در خاطرات خود از واکنش خانواده و مخالفت آنها برای انتخاب بازیگری گفته‌اید.

به خاطر دارم پدرم در واکنش به انتخاب سینما از طرف من، ابتدا مخالفت کرد اما بعد مرا کنار کشید و گفت هر رشته‌ای را دوست داری انتخاب کن، بهتر است رشته موردعلاقه‌ات را بخوانی و بیکار باشی تا اینکه در رشته‌ای دیگر تحصیل کنی و باز هم کاری پیدا نکنی. خوشبختانه این اتفاق برای من نیفتاد و توانستم در همان رشته‌ای که دوست داشتم، درس بخوانم و مشغول به‌کار شوم.

خودتان فکر می‌کنید ممکن است سیمرغ نقش اول بازیگر مرد امسال به شما برسد؟(این مصاحبه قبل از اختتامیه جشنواره انجام شده است)

تجربه حضور در جشنواره‌های مختلف به من یاد داده نه آن‌قدر از جایزه گرفتن ذوق‌زده شوم که اصل کار را از یاد ببرم و نه آن‌قدر از جایزه نگرفتن سرخورده شوم که ارزش دوستان برنده را نادیده بگیرم. به‌نظر من هرکس جایزه بگیرد، آن هم سیمرغ باارزش جشنواره فجر را، حتما خوشحال می‌شود و من هم همینطور. اما جایزه بخش کوچکی از کار ماست. امسال در جشنواره تعداد زیادی از رفقای خوب من حضور دارند که می‌دانم همه درخشان کار کرده‌اند. امیدوارم سیمرغ برای هرکس که موفق به دریافت آن می‌شود پرخیر و برکت باشد. خوشبختانه داوران بسیار خوبی در جشنواره حضور دارند و حتما کسی که شایستگی دارد سیمرغ را دریافت می‌کند.

نقش عبدالحمید و بقیه نقش‌های شبی که‌ماه کامل شد در دنیای بیرون مابه‌ازای واقعی داشته است. چقدر برای نزدیک‌شدن به این نقش تلاش و مطالعه کردید؟

با مردم محلی بسیار حرف زدیم تا با فرهنگ و فضای حاکم آشنا شویم. پروژه‌ای مثل شبی که‌ماه کامل شد، پیش‌تولید طولانی داشته که گروه کارگردانی زحمت انجام آن را کشیده‌اند. ما هم از برایند مطالعات آنها استفاده کردیم. از طرف دیگر ماجراهای این فیلم خیلی هم دور نیست و حدود 10سال قبل اتفاق افتاده است. بیشتر ما فضای سنگین آن اتفاقات و تلخی‌ای که مردم منطقه چشیده‌اند را به‌خاطر داریم. جدای از همه اینها، تلاش ما در این فیلم بازسازی یک واقعه نبوده است. تلاش کردیم به اتفاق انسانی در آن فضا بپردازیم.

فکر می‌کنید در این کار موفق بودید؟

خیلی از کسانی که فیلم را دیده‌اند می‌گویند چرا با وجود اینکه عبدالحمید در نهایت باید منفور باشد، اما وقتی فیلم تمام می‌شود هنوز او را دوست داریم و دلمان به حال او می‌سوزد؟ من هم در پاسخ می‌گویم که اتفاقا ما هم همین را می‌خواهیم! عبدالحمید هم مانند هر انسانی فطرت بدی ندارد اما شرایط او را به سمتی می‌برد که دچار تردید می‌شود و می‌لغزد. این اتفاق ممکن است برای هر آدمی در زندگی رخ دهد. در زندگی روزمره هم با این ماجراها مواجه می‌شویم، مثل وقتی که مجرمی را به‌علت اختلاس دستگیر می‌کنند و آن فرد با اینکه در جنبه‌های دیگر انسان خوبی بوده، در نقطه‌ای ترجیح داده سراغ منافع شخصی برود و خطا کرده است.

این شب‌ها که فیلم را با مردم تماشا می‌کنید با چه بازخوردهایی مواجه شده‌اید؟

خدا را شکر مردم واکنش‌های مثبتی نسبت به فیلم نشان می‌دهند و بیشتر تماشاگران، فیلم را دوست داشتند. نکته‌ای که برای من اهمیت زیادی داشته این است که فیلم به راحتی در ذهن بیننده تمام نمی‌شود. اینطور نیست که همین که از سالن سینما بیرون می‌آیند بگویند فیلم خوب بود یا بد و تمام. بیشتر تماشاگران می‌گویند فیلم روی آنها تأثیر طولانی گذاشته و تا مدتی به آن فکر کرده‌اند. گاهی در جشنواره با تماشاگرانی مواجه می‌شوم که می‌گویند چند روز قبل فیلم را دیده‌اند اما هنوز تصاویر آن پیش چشمشان پررنگ است. این حس خوشایندی است. البته که این فیلم و بازیگری من هم مثل هر کار دیگری عاری از عیب نیست اما ما همه تلاشمان را انجام دادیم تا کاری انسانی و قابل‌قبول انجام دهیم و سؤالی در ذهن مخاطبان ایجاد کنیم. خوشبختانه به‌نظر می‌رسد این اتفاق افتاده است.

اگر سیمرغ امسال به نام شما ثبت شود، چه‌کسی در اطرافیانتان از همه خوشحال‌تر خواهد شد؟

قطعا پدر، مادر و برادرم بیشتر از همه از جایزه‌بردن من خوشحال می‌شوند. پیش از این هم هر بار جایزه‌ای گرفته‌ام در ذهنم به خوشحالی آنها فکر و خدا را شکر کرده‌ام.

به این فکر کرده‌اید که موقع دریافت جایزه روی صحنه چه بگویید؟

هنوز به این موضوع فکر نکرده‌ام. اگر کاندیدای سیمرغ شدم حتما به اینکه موقع گرفتن جایزه چه بگویم فکر می‌کنم.

پس چندان به برنده‌شدن امیدوار نیستید.

در داوری جشنواره نمی‌توان پیش‌بینی کرد چه اتفاقی می‌افتد و باید منتظر بود تا جشنواره به پایان برسد. اما من امسال حالم خوب است چون با فیلمی در جشنواره حضور داشته‌ام که بازخورد خوبی داشته است. ما جواب زحمات زیادی که برای فیلم کشیده‌ایم را گرفته‌ایم. از طرف دیگر به‌نظر می‌رسد امسال به نسبت جشنواره‌های قبل، تعداد فیلم‌های خوب بیشتر است. پویابودن سینما خوشحال‌کننده است. امسال تنوع فیلم‌ها در ژانرهای مختلف بیشتر است و قالب یکسان سال‌های قبل شکسته شده.

به‌نظر شما این جشنواره و حضور موفق در آن می‌تواند نقطه شروعی دوباره و باعث تغییر مسیر شما شود؟

من مسیر خودم را می‌روم و سعی می‌کنم تجربه کسب کنم. تجربه اتفاقات جدید برایم جذاب‌تر از هرچیزی بوده است. امیدوارم این جشنواره و این فیلم باعث شود پیشنهادهای متنوع‌تری به سراغم بیایند که بتوانم راحت‌تر انتخاب کنم.

برنامه‌تان برای حضور در کارهای تلویزیونی چیست؟

من از ابتدا هم در تلویزیون حضور نداشتم اما سریال لیسانسه‌ها کار متفاوتی بود که حضور در آن را دوست داشتم. لیسانسه‌ها به‌نظرم کمدی بسیار متفاوتی بود و نقش حبیب را آن‌قدر دوست داشتم که دلم نیامد آن را به دیگری بدهم. قرار است ادامه لیسانسه‌ها ساخته شود. امیدوارم شرایط ساخت آن فراهم شود.

نظرات منتقدان درباره فیلم‌های جشنواره امسال را چطور دیدید؟

وقتی درباره فیلم و نقشی زیاد حرف زده می‌شود در واقعیت یعنی موردتوجه قرار گرفته و این یعنی آن تجربه دارد تأثیری بر بازیگر و بیننده می‌گذارد و خنثی نیست. گاهی به شکل ناجوانمردانه‌ای از روی بعضی فیلم‌ها و بازیگران رد می‌شوند. البته که نقد کردن خیلی خوب است و به پیشرفت فیلمساز و بازیگر کمک می‌کند اما نقدها باید خالصانه‌تر باشد. اگر منتقد تصمیم بگیرد چیزی در راستای بهترشدن کار بگوید، انتقاد متفاوتی شکل می‌گیرد. خیلی از بازیگرانی که در جشنواره حضور دارند با تجربه جدیدی به صحنه آمده‌اند. تجربه کار متفاوت همیشه ریسک است و ممکن است با اشتباهاتی همراه باشد.‌ ای کاش طوری با این تجربه‌ها مواجه نشویم که افراد سرخورده شوند. همه ما در سینما یک خانواده هستیم، جشنواره و جایزه فقط بخشی از این فضاست. بازیگران بزرگی داشته‌ایم که هرگز این جایزه‌ها را نگرفته‌اند اما برای همیشه در یاد علاقه‌مندان سینما مانده‌اند. امیدوارم اعضای این خانواده بیش از گذشته هوای همدیگر را داشته باشند و وقتی شاهد تجربه جدیدی هستند، از آن حمایت کنند.

درباره خودتان هم نقدهای منفی شنیده‌اید؟

بله. من هم درباره خودم نقدهایی را خوانده‌ام که به‌نظرم منصفانه نبوده‌اند. من قبل از لیسانسه‌ها تجربه بازیگری در بیش از 60تئاتر را داشتم. بعد از سریال وقتی دوباره به صحنه تئاتر برگشتم، می‌شنیدم که بعضی افراد می‌گویند چرا وقتی بازیگری وارد تلویزیون می‌شود سریع می‌خواهد سراغ تئاتر برود؟ نمی‌دانم این واکنش‌ها از کجا ریشه می‌گیرد، یا از عدم‌شناخت است یا از علاقه متعصبانه به بازیگران دیگر. در هر صورت شنیدن انتقادات اقتضای کار بازیگری است که دیده می‌شود و همیشه نقدهای مثبت و منفی درهم وجود دارد.

کارنامه

  • متولد خرداد 1363
  • کارشناس کارگردانی تئاتر از دانشگاه سوره و کارشناسی‌ارشد بازیگری از دانشگاه هنر
  • عضویت در گروه «تئاتر تازه» به همراه نوید محمدزاده
  • حضور جدی در تئاتر در جشنواره یازدهم. جشنواره تئاتر دانشگاهی در سال۱۳۸۷ با ایفای نقش در «ویولن‌هایتان را کوک کنید».
  • از کارهای اخیر او در تئاتر می‌توان «مرگ هوتن»، «الیور توئیست»، «۱۰۰درصد» و «بینوایان» را نام برد.
  • حضور در سینما با فیلم‌های «شب»، «بیرون»، «طبقه حساس»، «حق سکوت»، «هلن»، شبی که‌ماه کامل شد، موج اف‌ام ردیف 48، «ما همه با هم هستیم».
  • حضور در تلویزیون با سریال لیسانسه‌ها
  • تجربه صداپیشگی نقش «دیبی» در مجموعه کلاه‌قرمزی.

درباره فیلم، ماجرای شبی که ‌ماه کامل شد

عبدالحمید در بازار تهران عاشق چشم‌های فائزه، دختر یکی از مشتریانش می‌شود؛ بانویی که در نبود پدر با مشقت فراوان 2فرزندش؛ فائزه و شهاب را بزرگ کرده و رغبتی به عروس‌کردن راه دور دخترش ندارد. اما با این همه عشق دختر و پسر به مخالفت‌ها می‌چربد و فائزه همسر عبدالحمید می‌شود.

سیمرغ شکیبا شد!

مشکلات زندگی و خانواده عبدالحمید بعد از ازدواج، یک به یک بر فائزه عیان می‌شود. خانواده عبدالحمید خواسته و ناخواسته درگیر تخلفات شهروندی فراوان ازجمله حمل و نگهداری اسلحه، قاچاق و… هستند. این همه انگیزه‌ای می‌شود تا فائزه برای دورماندن خانواده‌اش از خطر، تصمیم به ترک‌وطن و اقامت در اروپا بگیرد و به‌رغم مخالفت‌های مادر با برادرش جهت انجام مقدمات پناهندگی راهی کشور پاکستان می‌شود و این تازه آغاز ماجراست (این فیلم برگرفته از یک داستان واقعی است). «شبی که‌ماه کامل شد» در نگاه اول عاشقانه آرامی است که در پایان روایتش منتهی به یک تراژدی تلخ می‌شود.

جایگاهی غبطه‌برانگیز

مجید اسلامی: فیلم آبیار دقیقا همان چیزی‌است که سینمای ایران سال‌ها دربه‌در دنبالش می‌گشت، یک تریلر- اکشن پرتحرک سیاسی با جنبه‌های ملودراماتیک پررنگ و شخصیت‌پردازی قابل‌قبول که با نمونه‌های معیوبی چون «چ» و «به وقت شام» و «استرداد» فرق داشته باشد. اعتراف می‌کنم که وقتی «اشیاء…» را دیدم، این دورترین مدلی بود که برای آینده کارگردان آن فیلم پیش‌بینی می‌کردم، اما با اینکه اصولا فیلم ژانر دوست ندارم، «شبی که ماه کامل شد» فیلم هیجان‌انگیز و قابل قبولی‌است؛ چه به لحاظ ایجاد تعادل در نمایش سیاهی و سپیدی در شخصیت‌ها، چه از نظر کنترل جنبه‌های عاطفی و بالقوه اشک‌انگیز و چه تکنیک و زیبایی‌شناسی سینمایی. بازی فرشته صدرعرفایی استثنایی‌ا‌ست (واقعا تا میانه فیلم او را نشناختم)، هوتن شکیبا و الناز شاکردوست و پدرام شریفی و شبنم مقدمی هم عالی هستند و فیلم جسورانه در تدوین به حمید نجفی‌راد، در فیلمبرداری به سامان لطفیان و در موسیقی به مسعود سخاوت‌دوست (آدم‌هایی کم‌وبیش تازه) اعتماد می‌کند و نفعش را می‌برد. فیلم آبیار به‌خوبی زمینه‌چینی می‌کند، به‌موقع شتاب می‌گیرد و به اوج می‌رسد و (تقریبا) به‌خوبی تمام می‌کند. (این «تقریبا» یعنی در یک‌سوم پایانی کمی جای کوتاه شدن دارد، به‌خصوص در نمایش واکنش هیستریک شاکردوست به خبر مربوط به برادرش). نرگس آبیار با همین 4فیلمی که ساخته در سینمای ایران پدیده‌ای کمیاب به نظر می‌رسد. شخصا ترجیح می‌دهم به‌جای ساختن فیلم‌های سفارشی فیلم‌های شخصی‌اش را بسازد، ولی او به‌خوبی از این آزمون ساختن فیلم ایدئولوژیک سربلند بیرون آمده و جایگاهش می‌تواند برای کسانی چون حاتمی‌کیا و درویش (و خیلی‌های دیگر) غبطه‌برانگیز باشد.

سیمرغ شکیبا شد!

پرویز جاهد: شبی که‌ماه کامل شد باعث می‌شود که نرگس آبیار، موقعیت ویژه‌ای در میان سینماگران زن ایرانی پیدا کند؛ چرا که او به سراغ موضوعی رفته که کمتر فیلمساز زنی در ایران برای بیان آن رغبت نشان می‌دهد: تروریسم. این فیلم نه‌تنها نشان‌دهنده قابلیت‌های کارگردانی نرگس آبیار و توانایی او در خلق یک فیلم عظیم نظامی-جنگی است بلکه بیانگر توانایی‌های فنی و صنعتی سینمای ایران در بازسازی رویداد‌های تاریخی است.

کیوان کثیریان: فیلم تازه نرگس آبیار- شبی که‌ماه کامل شد- یک عاشقانه است در دل خشونت افراطی. یک داستان پرتنش از یک ماجرای ملتهب معاصر. آبیار قصه‌اش را روان روایت می‌کند و توانسته به لحنی متناسب با ماهیت قصه دست یابد. فیلم پر از جزئیات مفید است، غافلگیری‌ها و تعلیق‌های حساب شده دارد، اطلاعات را سرصبر و به موقع منتقل می‌کند و با وجود زمان طولانی، ریتم مناسبی دارد و خسته‌کننده نیست.

می‌‌خواهم خفه‌اش کنم!

سیمرغ شکیبا شد!

امیر کاظمی، هم‌بازی شکیبا در سریال لیسانسه‌ها که برای تماشای نقش‌آفرینی شکیبا در فیلم شبی که‌ماه کامل شد به پردیس سینمایی ملت آمده بود گفت: «هوتن همیشه من را شگفت‌زده کرده و بعضی وقت‌ها دلم می‌خواهد از شدت هیجان خفه‌اش کنم. این شگفت‌زده شدن برایم تبدیل به عادت شده و نمی‌دانم کی به بازی او عادت می‌کنم که دیگر از بازی‌اش شگفت‌زده نشوم. در نمایش الیور توئیست بی‌نظیر بود، در لیسانسه ها هم همینطور و در این فیلم هم که خوش درخشید». بازیگر لیسانسه‌ها در ادامه با ابراز امیدواری برای اینکه هوتن شکیبا برای این نقش جایزه بگیرد گفت: «من همه فیلم‌ها را ندیدم ولی امیدوارم بازی هوتن در این فیلم دیده شود و جایزه فجر را بگیرد».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *