هراز نیوز -یقیناٌ جنگهای آینده بصورت تن به تن و بصورت جنگهای قبلی نمی باشد چون میل به جنگ و جنگیدن در اکثر مردم دنیا به دلیل پایبندی به اصول انسانی وجود ندارد و همچنین هزینه هایی بغیر از هزینه های مالی دارد که آینده کشورها را تحت الشعاع قرار می دهد در هر حال مدتی است بعضی از کشورها بر طبل جنگ دمیده و به دنبال بوجود آوردن ترس و اضطراب در کشورهای مقابل هستند .
این بخش از نوشتار به تفکرات سردمداران کشورهای غرب و آمریکا اشاره می کند با توجه به اینکه آمریکا وکشورهای غرب در آینده ای نزدیک ذخائر نفتی آنها به پایان می رسد و امروز دست به فرار رو به جلو زده و این فشارهای داخلی و اقتصادی خود را به دیگر کشورها انتقال دهند.
پر واضع است که بنیاد درونی این کشورها سست شده است و به دنبال تحریم و بایکوت بعضی از کشورها جهت جبران مافات گذشته خود و مخفی کردن فشارهای درونی و اقتصادی خود می باشند با این اوصاف نگاهی به سال 1956میلادی می کنیم زمانی که جمال عبدالناصر کانال سوئز را ملی اعلام کرد
پس از کودتا افسران جوان مصر در سال 1952 وروی کار آمدن سرلشکر نجیب که یکی از گردانندگان اصلی این کودتا بودو پس از کناره گیری سرلشکر در سال 1954 جمال عبدالناصررئیس جمهور مصر شد سرهنگ جمال که یکی از شعارهای او حمایت از صنعت کشاورزی بود بنا شد با کمک آمریکا سدی بنام آسوان را در مصر بسازند اما آمریکا به تعهدات خود جامع عمل نپوشاندو لذا ناصر خشمگین تصمیم به ملی کردن کانال سوئز گرفت و کانال سوئز توسط ناصر ملی شد در این زمان فرانسه و انگلیس که منافع خود را در کانال سوئز در خطر دیدند دست به تحریک اسرائیل جهت جنگ مستقیم با مصر زدند و چون خودشان به طور مستقیم نمی توانستند وارد جنگ شونداسرائیل را وارد جنگ کردند ودر این تراژدی جدید اسرائیل نقش مظلوم را بازی می کرد و توجیع کشور اسرائیل این بود که حق عبور بی ضرر آن به زاد خدشه دار شده و مصر را به کمک هم پیمانان خود فرانسه و انگلیس مورد تهاجم خصمانه قرار دادند و صحرای سینا را اشغال نمودند.شورای امنیت سازمان ملل ضمن اینکه این تهاجم غاصبانه به مصر را محکوم و خواهان آتش بس فوری شد، اما انگلیس و فرانسه آن را وتوکردند و کانال سوئز را ملی اعلام گردید و موجب شکست و خارج شدن فرانسوی ها و انگلیسی ها از کانال سوئز شد.
در سالهای اخیرآمریکا که منافع خود را در خلیج فارس زیر سوال می بیند به دنبال ایجاد جنگهای داخلی در کشورهای مختلف و بوجود آوردن حکومتهای هم پیمان خود است در برخی موارد نیز به موفقیت دست یافته اما در بیداری اسلامی که در کشورهای عربی رخ داد وبه نوعی حکومتهای تحت مستعمری آمریکا وکشورهای غربی سرنگون گردیدند. آمریکا به دنبال رخنه و از بین بردن انسجام درونی این کشورها است و مثال معروف اشاره می کند که (اختلاف بیانداز و حکومت کن).
در هر صورت در پی مقابله غیرمستقیم با ایران به مثابه جنگ 1956 اعراب می باشدکه کشور ثالث را با حمایتهای مالی وارد جنگ با ایران کند و به نوعی آن کمبودهای موجود نفتی و انرژی خود از طریق بی ثباتی در ایران جبران کند مهذا ذخیره نفتی 5/30 بشکه ای آمریکا در سال 2021 میلادی به پایان می پذیرد وآمریکا در پی جبران کمبود انرژی خود در خاورمیانه است و از طریق استثمار در پی جبران کمبود منابع انرژی خود می باشد از طرف دیگر دومین منبع انرژی گازطبیعی است، که روسیه اولین کشور ی است که منبع ذخیره وتولید گازطبیعی در دنیارا دارا می باشد که با توجه به بحران نفتی در این کشور و با توجه به وسعت وجمعیت،روسیه فقط می تواند به بحرانهای خود پاسخ دهد اما ایران دومین کشوری است که منبع ذخیره وتولید گازطبیعی در دنیا را دارا است و باتوجه به اینکه منبع ذخیره نفت ایران تا سال 2095 به اتمام نمی رسد وپرواضع است که غرب به سرکردگی آمریکا به دنبال از بین انسجام درونی جمهوری اسلامی ایران به طرق مختلف است تا از این طریق به چپاول منابع ذخیره شده در ایران بپردازد و راه مقابله با این جنگهای روحی و روانی تقویت انسجام درونی و تقویت و بها دادن به جامعه مدنی در جمهوری اسلامی ایران است وراه مقابله فراملی اتحاد کشورهای اسلامی و تقویت و توجه به شالوده نتایج کنفرانس کشورهای اسلامی وهمچنین بها دادن به این کنفرانس بین المللی و به نوعی جهانی و تمکین کشورهای مسلمان از تصمیمات معقول این کنفرانس می باشد.
مسعود کاوه
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی