چگونه فرزندانمان را تربیت کنیم
هراز نیوز – فرزندپروری مقتدرانه و هماهنگی بین والدین در شیوه فرزندپروری و عدم تضاد با هم می تواند سبب رشد همه جانبه کودکان شود ….
دختری 5 ساله دارم که بسیار نگران او هستم، همسرم به شدت فردی سخت گیر است و اعتقاد دارد که نباید به بچه آزادی داد وگرنه دیگر نمی شود او را کنترل کرد، اعتقاد دارد که نباید با بچه گرم گرفت و بچه باید از والدینش بترسد تا سرخود کاری نکند.
هر وقت همسرم سر دخترم داد می کشد او به من پناه می آورد و با همسرم بحث می کنم و من سعی می کنم که هر آنچه همسرم برایش نمی خرد را برایش بخرم و او را در همه کارها آزاد بگذارم.
اگر کار اشتباهی کند سرزنشش نمی کنم چون به نظر به اندازه کافی از سوی پدرش سرزنش می شود و این مساله به شدت باعث اختلاف بین من و همسرم شده است مرا راهنمایی کنید تا بدانم کدام روش برای دخترم بهتر است.
والدین بر اساس ویژگی هایی که می خواهند فرزندشان داشته باشد، روش ها و الگوهایی برای تربیت آنان به کار می برند.
روانشناسان شناخته شده ترین روش های تربیتی والدین را به سه نوع کلی دسته بندی کرده اند که در ذیل به تشریح هر روش تربیتی و آثاری که این روش های تربیتی بر فرزندان می گذارند می پردازیم:
روش تربیتی سخت گیرانه:
در خانواده های سخت گیر، بر قدرت والدین تاکید می شود. این خانواده ها، تابع اصول دیکتاتوری هستند و کنترل شدیدی بر رفتار کودکان وجود دارد. فقط والدین حق اظهارنظر دارند و برای اجرای دستور های خود، نیازی به ارائه ی دلیل نمی بینند.
در این شیوه تربیتی، فرزندان ظاهرا در حالت تسلیم و اطاعت قرار دارند اما در واقع دچار هیجان و اضطرابند و رفتاری توام با پرخاشگری از خود نشان می دهند. این کودکان اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی دارند. ارتباط عاطفی کمتری دارند و گرایش بیشتری به انحراف اخلاقی نشان می دهند.
استقلال کافی ندارند و احساس ناامنی شدید دارند و در نوجوانی با والدین خود احساس جدایی و بیگانگی دارند و در تصمیمات خود در امور اساسی زندگی دچار اختلال و تنش هستند. این تاثیرات در پسران بیشتر از دختران نمودار خواهد شد.
روش تربیتی سهل گیرانه:
در خانواده های سهل گیر، به فرزندان اجازه داده می شود که به خواسته های خود آن گونه که می خواهند دست یابند و معمولا فرزندان با کمترین گریه و لجبازی به خواسته های خود می رسند. فرزندان بی بندوبار، لاابالی، سهل انگار، خودخواه و بی هدف و بی مسئولیت از تبعات این روش فرزندپروری می باشد.
از آنجا که در اجتماع، با این رفتار مانند والدینشان برخورد نمی کنند، سرشکستگی و عدم تحمل شکست و یا نزاع و درگیری در این افراد دیده می شود.
اطاعت از قانون، احترام به مقررات اجتماعی و رعایت آداب اخلاقی به حداقل ممکن تنزل می یابد،این کودکان خود را در انجام کارهای شخصی ناتوان می بینند. ضمن اینکه معمولا کودکان چنین خانواده هایی افرادی لجوج و لجباز خواهند بود.
روش تربیتی مقتدرانه:
در خانواده های مقتدر، فرزند به استقلال و آزادی فکری تشویق می شود در حالی که نوعی محدودیت و کنترل از سوی والدین نیز بر او اعمال می گردد.
در این خانواده بر اساس سن و رشد تحولی کودک، وظایف و مسئولیت هایی به وی سپرده می شود. یکی از ویژگی های چنین خانواده هایی این است که والدین هرگاه کودک را از چیزی منع کنند یا از وی انتظار خاصی داشته باشند موضوع را برای وی به خوبی تبیین کرده و دلیل آن را ارائه می دهند.
در این حال، اگر فرزندان در کارهای خود کوتاهی کنند یا بر خلاف آنچه خانواده تعیین کرده است، عملی انجام دهد تمامی اعضای خانواده در تعیین مجازات و اجرای آن شرکت می کنند،در این خانواده ها، فرزندان افرادی مسئول و با اعتماد به نفس بالا تربیت شده و رشد شخصیتی مناسبی دارند. در بین همسالان خود افراد محبوبی هستند و استعداد مدیریت و رهبری دارند افراد خلاقی هستند و ارتباط عاطفی و اجتماعی مناسبی با اطرافیان دارند و از هوش هیجانی بالایی برخوردارند.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد، فرزندپروری مقتدرانه و هماهنگی بین والدین در شیوه فرزندپروری و عدم تضاد با هم در این مقوله می تواند سبب رشد همه جانبه کودکان گردد.
منابع -دلاوری، محبوبه پورپاریزی(1393). شیوه های تربیت فرزندان
دادستان، پریرخ . روانشناسی مرضی از کودکی تا بزرگسالی. ج1
احمدی، محمدرضا (1390). فرزندپروری؛ فصلنامه کتاب زنان، شماره 25
تهیه و تنظیم: ماریا حاجی آقازاده. کارشناس ارشد روانشناسی مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان مازندران