مداحی یا تجارت؟!

بِنام مُعطی

 

قسم به قلم و آنچه که می نویسند.(آیه 1 سوره قلم)

و باز هنگامه ی تمسک به آیه ی شریفه ی سوره ی قلم شده است، گاهی این قلم سُست می شود ، به دفتر نمی آید ، خطش کمرنگ می شود و یادش می رود رسالتی هم دارد. پس تا مادامیکه سخن ها را به صفحه ی سپید کاغذها می نشانیم ، باید مراقب تقدس قلم و آنچه که می نویسیم باشیم . گاهی دل آدم می لرزد، دست و پا گم می کند که راجع به فلان موضوع نکته ای طرح کند یا خیر؟خوب اگر بگوید، با واکنش منفی جامعه که مشغول معروفات (مسائل عرفی) شده اند چه کند؟ و اگر سکوت نماید با رسالت خدادادی و حکم فطرت و به تعبیر کانت، وجدان چه نماید؟!
باری؛ چندی است دلم می خواهد راجع به یکی دیگر از پدیده های منفی در جامعه ی شیعی با شما مخاطبان محترم سخن بگویم، در عین حال نگران واکنش عده ای نیز هستم.واکنش جامعه ی متعصب مذهبی که دیانت را در مصادیق محدودی خلاصه نموده و هرگونه مبارزه با انحرافات را بر نمی تابد.
اما طنین روح افزایی با من می گوید ایرادی ندارد. بگذارید دلشکسته ها مطرود شوند ، مانعی در میان نیست ، اما هیهات اگر صاحبان قلم تن به ذلت تخدیر و خموشی دهند ، دلشکسته تعهد دارد تا می نگارد با استعانت از صاحب حقیقی نیکوترین سخن ها، قلم فروشی ننماید.انشاءا…

اما معضل مد نظر ، آفتی ست که نامش را ” بنگاه داری و تجارت مذهبی ” می گذارم. امروزه عده ای در لباس دین محصولاتی را تنظیم نموده و به خورد جامعه می دهند که در عوض آن معیشت خویش را به سهل ترین روش ها و تحت لوای جهل مذهبی مردم تأمین نمایند. قطعاً مصادیق محتوای مورد نظر شامل اقشار یکسانی نیست لکن خط سیر رفتاری همه شان از یک منبع فکری و ذهنی نشأت می گیرد.

نوشتار پیش رو مخاطب نقد خویش را ، اجازه بفرمائید بگویم مخاطب قیام به قلم، خویش را مداحانِ روضه فروش می داند.هرچند عده ای می گویند اکنون فصل طرح این سخنان نیست اما می گویم اگر در این مقطع زمانی سخن نگوییم راه را برای توسعه ی شقاوت برخی افراد و در تراز آن ، جهالت و خواب آلودگی دیگران گشوده ایم.براستی مگر نه آنکه حضرت سَیِّدُالشُّهداء برای رفع جهالت مردم خون قلب خویش را فدا نمود؟!( زیارت اربعین : وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيك)

برای تبیین محتوای مورد نظر ضروری است مقدماتی را به اختصار به عرض برسانم:
1-نفس شعر سرایی، شعر خوانی ، مدیحه سرایی و روضه خوانی برای مصائب اهل بیت مورد رضای خداوند و ممدوح اهل بیت می باشد. از جمله در روایات آمده است که (بعنوان مثال) : امام صادق علیه السلام به جعفر بن عفان فرمود: هیچ کس نیست که درباره حسین علیه السلام شعری بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب می کند و او را می آمرزد.(رجال شیخ طوسی، ص .289)

2- برگزاری جلسات روضه خوانی اثرات بسیار شگرفی در صعود ملکوتی انسان خواهد داشت . در روایتی از امام سجاد علیه السلام آمده است: هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین بن علی علیه السلام و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جاری گردد، خداوند او را در غرفه های بهشتی جای می دهد.(ینابیع الموده، ص .429)

3- اعطای صله به مداحان و ذاکران مرسوم بوده و توصیه می شود ، در این باب حضرت امام رضا علیه السلام وقتی در طوس قصیده‌ی زیبا و سوزناک دعبل را شنیدند، ده‌هزار درهم از سکه‌ای که به اسم خودشان ضرب شده بود به دعبل دادند سپس اهل بیتشان را نیز امر کردند که به دعبل صله بدهند. خادم، صله خانواده را نیز جمع کرد و به دعبل داد. (الغدیر ج 2 ص 411) ، طبق نظر مراجع تقلید نیز اگر به فردی که متصدی اقامه ی عزا در حوزه ی روضه خوانی است ، هدیه دهیم بسیار پسندیده و در میان مراجع این رویه جاری می باشد.

اما می بایست در ادامه ی نکات صدرالذکر به مقولات دیگر نیز توجه نمود:
نکته ی نخست آنکه محتوای طرح شده توسط مداحان می بایست متناسب با شأن اهل بیت بوده و اشعار فاخر سروده و اجرا شود. بنابر این هرگونه شعرخوانی و مداحی برای اهل بیت مورد مرضی خداوند نمی باشد بلکه تابع شرایطی است. نکته ی بعد توجه به این موضوع است که در جامعه ی پر از تضاد طبقاتی که به جهت مشکلات اقتصادی ، آبروی مؤمن در معرض نابودی است، اعطای مبالغ غیر معمول و نجومی به مادحین محترم خلاف مبانی شرعی است ولو آنکه فقیهانی پیدا شوند و حکمی فقهی مبنی بر عدم حرمت دریافت اجرت در عوض کار صادر نمایند که البته آن احکام نیز ناظر بر مبالغ هنگفت نمی باشد و همچنین صدور حکم حلیت یک فعل، هرگز دلیل بر کسب ثواب و توصیه بر انجام آن نمی باشد . دین به مثابه ی یک پازل می باشد که نمی توان به بخشی از این پازل بصورت بسیار پر رنگ پرداخت و بخش دیگر را رها نمود. در چنین جامعه ای اعطای مبالغ هنگفت هیچ وجه شرعی ندارد و اگر صاحبان ثروت می خواهند در امور خیر پیش قدم شوند طُرُق متعددی وجود دارد که پرداختن به آنها به مراتب با ارزش تر از تقدیم رقم های عجیب و غریب به مداحان است.

از امام صادق(ع) روایت شده:قال (علیه السلام): “من استاکل بعلمه افتقر”فقلت له : جعلت فداک ان فی شیعتک و موالیک قوما یتحملون علومکم و یبثونها علومکم و یبثونها فی شیعتکم فلا یعدمون علی ذالک منهم :البر و الصله والاکرام . فقال: “لیس اولئک بمستاکلین”
هر کس از راه علمش نان بخورد مستمند خواهد شد.به ایشان گفتم:فدایت شوم میان شیعیان و دوست داران شما گروهی هستند که دانش های شما را فرا می گیرند و آن را میان شیعیانتان منتشر می سازند و در مقابل از نیکی و انعام و هدایای آنان بی بهره نمی مانند فرمود : اینان کسانی نیستند که با علم خود نان می خورند .
نکته:اگر مداحی را مصداق تبلیغ دین بدانیم این حدیث نشان می دهد مذمت ، در مورد کسانی است که تبلیغ دین را دکان قرار داده اند و مبالغ هنگفت طلب می کنند.
اما تلخ ترین وجه ماجرا این می باشد که عده ای از ذاکران یا همان مداحان که عموماً سواد معرفتی و تحلیلی نیز از واقعه ی عاشورا ندارند و حتی از علم مورد اشاره در حدیث صدرالذکر نیز بی بهره اند و فقط به ابعاد سبک و صوت خویش مشغولند ، به وسوسه افتاده و از این راه تجارتی براه انداخته اند بس شنیدنی!
چون بازیکنان فوتبال مدیر برنامه داشته و مدیر برنامه(همان دلال خودمان) مبالغ را به مشتریان آن ذاکر محترم اعلام می کند و اگر مسئولین هیئت متقاضی نتوانستند از عهده ی مبغ پیشنهادی آقای مدیر بربیایند، پاسخ منفی خواهند شنید. برخی دگر از مدیران نیز پس از واریز مبلغ ، برنامه را قطعی می کنند!
برخی دگر نیز همراهانی با خود دارند که باید قبل یا پس از مراسم هزینه ای صرف آنها شود از جمله غذای خوب و قلیان ناب و……

شاید اگر چند سال پیش این سخنان را می شنیدم سخت باور کرده و عمده ی آنها را تهمت می پنداشتم اما چه کنم که گستردگی این فتنه ی عُظمی راه را بر هر گونه توجیه مسدود می نماید. براستی چرا جامعه ی مذهبی و هیئتی ما نمی خواهد از خواب غفلت بیدار شود و چرا کسی فریاد بر نمی آورد؟!
برادران! به سهم خویش هشدار می دهم که ادامه ی این مسیر میل به چاه ویل ِ اعتقادات است. مردم ما همین قدر اعتقادات را نیز از دست می دهند. در روزگاری که حقوق یک ماهه ی یک کارگر شریف کمتر از یک میلیون و پانصد هزار تومان است، یک مداح باید در ازای یک ساعت (کمتر یا بیشتر) خواندن مدح آل ا… به همین مقدار مزد بگیرد؟! و اگر وجه کمتری نصیبش شد دیگر با هیئت دعوت کننده قطع رابطه نماید؟!
نمی خواهم بر مبالغ مطروحه در فضای مجازی و البته حقیقی صحه بگذارم اما کمترین رقم برای هر شب این آقایان در سطح استان چه مبلغی است؟ کمتر از 300 هزار تومان؟ قطعاً پاسخ منفی است. خوب همین مبلغ که قویاً عرض می کنم در اکثر موارد بسیار بیشتر از اینها می باشد چه توجیهی دارد؟! آقایان سقف معیشتشان را بر چه پایه ای استوار کرده اند؟ اهل بیت؟! زینب (س)؟ حسین (ع) ؟!!

معمولاً پس از طرح این سؤالات ، فضای توجیه و تبین راه می افتد که آقا ، مثلاً فلانی که به نیت کسب مال مدح نمی خواند. برادر عزیز مسئله این است که روش ، روش مطلوبی نیست هر چند مداح جلسه در حین مراسم حال ظاهراً خوشی هم بدست بیاورد. البته لازم به ذکر است که لزوماً خوب خواندن و صدای خوش دلیل بر ارزش والای مرثیه ی ارائه شده ندارد.
یا می گویند فلانی این پول را گرفته و خرج امور خیر می نماید. برادر گرامی عذر بدتر از گناه نیاوریم! نفس اخذ چنین مبالغی و بصورت کلی چنین فضایی ناصواب است و هزینه کردن این پولها در راه دیگر توسط مداحان خود خطایی است بر روی خطا .

عزیزان دیگری نیز می گویند صاحبان محافل و مجالس خودشان این مبالغ زیاد را می پردازند چه ایرادی دارد ؟ باز هم لازم است تکرار کنم سبک رفتاری آقایان ناصحیح است ولو آنکه پرداخت کنندگان رضایت داشته باشند. اگر ملاک صحت عملی را رضایت طرفین قلمداد نمائیم بسیاری از گناهان و قراردادهای باطل نیز بر اساس رضای طرفین محقق می شود.! فتدبر
صادقانه اگر بگوییم این منش آقایان هیچ و هیچ و هیچ تناسبی با سیره ی اهل کرام ، اهل بیت رسول ا… ندارد و مهلک ترین ضربه را بر پیکره ی مقدسات وارد می نماید که کرده است و مهمترین شرط قبولی اعمال یعنی صفت اخلاص را به محاق برده است ، چه زیبا فرمود جناب سعدی که:
عبادت به اخلاص نیت نکوست
وگرنه چه آید ز بی مغز پوست؟!

سوگمندانه خوش لحنی آنها بلای جان مردم است ، قطره های اشک و غلیان احساسات پاک محبینی که به واسطه ی صدای این تُجّار حاصل می شود راه هر گونه تعقل را مسدود نموده است. جالب است رگ غیرت دینی مردم ما در موضوعات دیگر بخوبی متورم می شود اما اینجا خیر! بطور مثال اگر یک روحانی برای اقامه ی نماز پول ناچیزی دریافت کند دادشان در می آید که البته آنهم به حق است و طبق فتاوی مراجع تقلید اگرکسی برای اقامه ی نماز و هر امر واجب دیگری مزد دریافت کند مرتکب حرام شده است و می بایست تنها هزینه ی رفت و آمد دریافت شود و لاغیر. اما در موضوعات مهم تری نظیر موضوع صدرالذکرکمتر واکنشی نشان می دهند چون از آن آقای مداح تقدس بی بدیلی در ذهن خویش ساخته اند ، آری با استحمار و تزویر نمی توان براحتی مبارزه کرد.
عزیزان بیاییم دست به دست هم در ابتدای امر پرده از خطای نابخشودنی و ظلم عُظمی آنان برداریم و پس از تبیین اشتباهشان آنها را به مسیر صحیح نوکری آل ا… که اخلاص ویژه ای را می طلبد هدایت نماییم و در صورت مقاومتشان به مبارزه ی جدی با این تاجران بپردازیم. دغل بازانی که دین را به سُخره گرفته اند ، با اشعار سخیفشان مقام اهل بیت را تنزل داده اند ، حرمت هیئات را شکسته اند ، مردم را نسبت به جلسات مذهبی دلسرد نموده اند و می روند که دیگر چیزی برای ارزش های قُدسی این مردم باقی نگذارند.

عزیزان! هیئات شهرستانی و حتی هیئات فعال در تهران می توانند با تحریم دعوت از این بنگاه دارانِ دَجّال صفت ، دانشی مردان عرصه ی دین با قلم انتقادی و مردم عزیز با تقبیح عمومی و گسترده ی رفتار این عالی جنابان تاجر ، برای ریشه کن نمودن همیشگی این آفت نوظهور گام هایی بس جدی بردارند.
نیک می دانم که پس از انتشار این نوشتار که البته به حرمت مداحان بسیاری که با اخلاص مثال زدنی خویش ، حرارت قلوب مؤمنین را شعله ور می سازند(رسول ا…: ان لقتل الحسین علیه السلام حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا)، از بازگو نمودن پاره ای از مسائل در آن خودداری شده است ، واکنش های جناح زر و تزویر پر رنگ خواهد بود. اما دلشکسته آنچه را که حق می پندارد به زبان قلم بیان می کند که بنا بر مضمون فرمایش عالمی وارسته : اگر درستی راهی را تشخیص دادی، تردید مکن ، برو ، که مؤمن به تنهایی یک جماعت است!

این حقیر ادعای ایمان ندارم که سراپا تقصیرم و از ظن خویش قطعاً از همین افراد مورد نقد این نوشتار نیز در مرتبه ی نازل تر معنوی قرار دارم. لکن بر خود فرض دانستم این دردِ دل چند ساله را با شما محترمان در میان بگذارم تا شاید قبل از گسترش این غده ی سرطانی و انحطاط کامل ارزش های معنوی ، بتوان گره ای از کار گشود. مطمئناً این امر با همراهی همه ی کسانی که دل در گرو عشق اهل بیت دارند میسّر خواهد بود انشاء ا….

دل شکسته
(رضوان مهدوی)
96/8/8

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *