نخستین زنان دوچرخه‌سوار تاریخ ایران
شیطان انگلیسی از چه زمانی زنان ایرانی را بر خود سوار دید

آبان روزگار- روزنامه‌نگار| دوچرخه به‌عنوان ابزاری نوین برای جابه‌جایی و سرگرمی در نخستین سال‌های سده نوزدهم میلادی با کوشش‌های یک بارون آلمانی در اروپا پدیدار شد و رواج یافت. دوچرخه با گذر از مرزهایی دراز، با «برچسبی» انگلیسی، از دروازه‌های غرب به آغوش شرق به ایران رسید. به روایت جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» واردکنندگان انگلیسی این «مرکب شیطان» در سال‌های پایانی دوره قاجار، نمایشی در محوطه میدان مشق (باغ ملی کنونی) پایتخت برگزار کردند تا با چند جوانک دوچرخه‌سوار، این رهاورد فرنگ را به ایرانیان بشناسانند. آن‌گونه که اسناد و عکس‌های مجموعه‌های شخصی به جای‌مانده از دوره قاجار گواهی می‌دهند برخی خانواده‌های اعیان و اشراف در سال‌های پایانی حکومت قاجار، جداگانه و شخصی، دوچرخه‌هایی را از فرنگ به ایران وارد کردند. در میان این عکس‌ها و سندهای تاریخی دوچرخه‌هایی دیده می‌شود که دخترانه بوده‌اند. آن‌گونه که جعفر شهری روایت می‌کند نخستین مشتریان و هواداران این وسیله تازه، بچه‌های اعیان و فرزندان تاجرها بودند که با گسترش آن، «متوسطین و بچه‌کاسب‌ها» را هم دربرگرفت.
دوچرخه هنگامی که به ایران وارد و پس از چند‌سال فراگیر شد، نام‌هایی گوناگون بر خود گرفت؛ شیطان، مَرکب شیطان، بی‌سیکلت، بای‌سیکلت، دوچرخه پایی و دوچرخه بر آن گذاشته شد. نخستین دوچرخه‌سازی در پایتخت، در خیابان ناصری (ناصرخسرو) کمی بالاتر از شمس‌العماره جای داشت. حسین‌آقا شیخ، صاحب دوچرخه‌سازی، در کنار تعمیر، دوچرخه نیز کرایه می‌داد. شهامت این فرد در کرایه دادن دوچرخه در شرایطی که جامعه آن روزگار هر پدیده تازه‌رسیده از فرنگ را با دیده تردید و گاه تکفیر می‌نگریست، موجب شد مشتریانی پروپاقرص یابد. یک ارمنی به نام «ادیک» نیز پس از اندکی مغازه دوچرخه‌سازی در میدانگاه سفارت انگلیس اول خیابان منوچهری راه انداخت. او توانست مشتریان شمال شهر را در اختیار درآورد. آن‌گونه که از آگهی‌های منتشرشده در روزنامه‌های دو دهه نخست سده چهاردهم خورشیدی برمی‌آید، دوچرخه‌های انگلیسی و آلمانی، بیشتر در میان ایرانیان رواج یافته بودند. راله یا رالی، فیلیپس، هرکول، مایستر، المپیک، اوپل (زنانه و دخترانه)، جمس و بی‌اس‌آ (مارک سه تفنگ)، مهمترین مارک‌های دوچرخه‌ها به شمار می‌آمدند. خیابان‌های چراغ برق، علاءالدوله (فردوسی)، لاله‌زار، ناصرخسرو و سعدی از مراکز مهم فروش، کرایه و تعمیر دوچرخه در تهران به شمار می‌آمدند. تجارت‌خانه‌های بزرگی که واردکننده مارک‌های مشهور دوچرخه به ایران بودند، جز تهران، در شهرهایی چون اصفهان، آبادان و کرمانشاه نمایندگی داشتند.
نخستین دوچرخه‌های زنانه چه قیمتی داشت
دوچرخه، نه‌تنها خود شگفتی تازه جامعه سنتی اما تجددخواه ایران در اواخر دوره قاجار به شمار می‌آمد که یک شگفتی دیگر را نیز با خود پدید آورد؛ دوچرخه‌های زنانه و پدیده دوچرخه‌سواری زنان! در پی دگرگونی‌هایی که به‌ویژه در دوره پهلوی اول در شیوه زندگی ایرانیان پدید آمد، جامعه با تکان‌هایی پرهیاهو نیز روبه‌رو شد؛ از آن‌جمله، پدیده‌ها، تفریح‌ها و سرگرمی‌هایی بود که پای زنان را به محیط‌هایی تازه می‌گشود. آن‌گونه که منابع تاریخی نشان می‌دهد با گسترش بهره‌گیری مردان از دوچرخه در شهرهای همچون تهران، زنان نیز بر این مرکب تازه سوار شدند. تهران اما تنها شهری نبود که دوچرخه‌سواران زن را در خود ببیند. کوچه‌ها و محله‌های شهر مشهد نیز نخستین گذرگاه‌های تاریخ ایران برشمرده می‌شوند که حرکت لاستیک‌های دوچرخه را بر خود احساس کرده‌اند … حسی شگفت و نو! حاج حسن پرچمی، دوچرخه‌ساز ٨٤ساله مشهدی که قدیم‌ترین دوچرخه‌ساز مشهد نیز به شمار می‌آید، نخستین تصویری که از دوچرخه‌سواران زن دارد، به سال‌های دهه ٢٠ خورشیدی بازمی‌گردد. او دراین‌باره می‌گوید «دو خانم خارجی بودند که هر روز به جذامی‌خانه مشهد در کوی طلاب سرمی‌زدند. آنها دکتر بودند و مسیر خانه تا جذامی‌خانه را با دوچرخه رکاب می‌زدند. این مسأله اوایل برای مردم جالب بود، اما واکنش بد نشان ندادند. جذامی‌ها که بهتر شدند، آن دو زن دوچرخه‌سوار را هم دیگر ندیدیم».
واردکنندگان دوچرخه در سال‌های حکومت پهلوی اول، برای شناساندن و فروش آنها به ایرانیان، آگهی‌های فراوان تبلیغاتی در روزنامه‌های آن زمان منتشر کردند. این آگهی‌ها بیشتر در میانه سال‌های ١٣٠٦ تا ١٣٢٠ به چاپ می‌رسید. بخشی مهم از آگهی‌های فروش دوچرخه، به تبلیغ دوچرخه‌های زنانه اختصاص داشت. این مسأله نشان می‌دهد زمینه برای دوچرخه‌سواری زنان و رویکرد این طبقه جامعه به سوغات تازه، می‌توانسته است مهیا باشد. به‌عنوان نمونه «موسسه تجارتی البرز» که در خیابان فردوسی جای داشت و نماینده کارخانه اوپل (OPEL) بود، در یک آگهی که به تاریخ ٢٣ مهر ١٣١٥ در روزنامه اطلاعات منتشر کرد، منحصرا به تبلیغ «دوچرخه‌های زنانه و دخترانه» پرداخت و به مشتریان زن خود نوید می‌داد که «محصول بزرگترین کارخانه دوچرخه‌سازی دنیا «اوپل» – OPEL – که مدت‌ها انتظار آن را داشتید وارد شد». «بنگاه تجارتی البرز» بار دیگر در ٢١ مهر ١٣١٧ در همان روزنامه چنین آگهی کرد «بهترین دوچرخه زنانه با تمام لوازم فقط ٣٨٠ ريال».
در میان عکس‌های برجای‌مانده از آن روزگار البته کمتر می‌توان از دوچرخه‌سواری زنان نشانی گرفت. تنها در برخی آلبوم‌های شخصی و خانوادگی عکس‌هایی وجود دارد که باز بیشتر از زنان، دخترکانی را سوار بر دوچرخه یا حتی سه‌چرخه به تصویر می‌کشد. عکسی در بایگانی دیجیتال آرشیو دنیای زنان در عصر قاجار وجود دارد که دخترکی را سوار بر یک سه‌چرخه نشان می‌دهد.
مادرهایی که زندگی‌شان
به هوس دوچرخه رفت
واردات روزافزون دوچرخه در کنار برخی دیگر از کالاهای فرنگی به ایران در سال‌های نخستین حکومت پهلوی اول، اختراع‌هایی تازه همچون اتومبیل و گرامافون، برخی حساسیت‌ها و جنجال‌ها را در جامعه سنتی آن روزگار ایران برانگیخت؛ به گونه‌ای که برخی روزنامه‌های آن زمان به انتقاد شدید از واردات بی‌رویه این کالاهای لوکس فرنگی پرداختند. روزنامه اطلاعات در این میانه پیشتاز بود. آن‌گونه که یکی از مقاله‌های این روزنامه در‌ سال١٣٠٧ خورشیدی با نام «اتومبیل – گرامافون – بیسیکلت» نشان می‌دهد بیشتر دوچرخه‌فروشی‌ها همراه با مغازه‌های اتومبیل و گرامافون در خیابان‌های چراغ برق، لاله‌زار و علاءالدوله و میدان سپه جای داشتند. نویسنده مقاله، برای اثبات مدعای خود چنین گواهی می‌داد «من خودم در تهران نمره پنج‌هزار و دویست و یک دوچرخه را خوانده‌ام … این وارده مهم که در احصائیه گمرک قلم درشتی را تشکیل می‌دهد علاوه بر این‌که از اشیا قیمتی است بیشتر از یک‌سال دوام نیاورده بلکه بعضی جوانها سالی دو مرتبه آن را عوض می‌نمایند». او که معتقد بود با نیمی از ٦٠٠هزار تومانی که سالانه «به عوض بیسیکلت [دوچرخه] از این مملکت خارج می‌گردد»، این امکان وجود داشت «یک کارخانه بزرگ بیسیکلت‌سازی ایران دائر نمود». نویسنده مقاله روزنامه اطلاعات در ادامه نوشتار خود اما به موضوعی اشاره می‌کند که باز پای زنان ایرانی را به موضوع دوچرخه به‌عنوان یکی از رهاوردهای تمدن نوین غرب به ایران می‌گشود؛ او همزمان با تاکید بر معایب اخلاقی و اجتماعی دوچرخه که موجب شده بود «جوان‌های تهران روی این هوس فاسد» شوند، از مادرهایی بیچاره یاد می‌کرد که «مجبور شده‌اند خانه و اثاثیه خود را برای این هوسرانی پسرهایشان، تسلیم بانک‌های رهنی بنمایند». دوچرخه به‌عنوان پدیده‌ای که جامعه ایرانی اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی اول را با شگفتی روبه‌رو ساخته بود، اما آن‌جا که به حوزه زنان مربوط می‌شد، حساسیتی چندان از خود نشان می‌داد؛ گویی مقرر شده بود پیوند این دو حوزه با یکدیگر، از آغاز با جنجال و هیاهو شکل گیرد!
زنان، دوچرخه و جامعه تجددخواه ایرانی
وزارت داخله پس از گسترش دوچرخه‌سواری در پایتخت، «نظامنامه سیر و حرکت دوچرخه‌های پایی در شهر و حومه» را به‌ سال١٣٠٩ تهیه کرد. اداره کل تشکیلات نظمیه ماموریت یافت، پس از گرفتن امتحان از دارندگان دوچرخه، برای آنان تصدیق دوچرخه‌سواری صادر کند. نیز دوچرخه‌ها باید نمره می‌شدند. در میان سندهای تاریخی نمی‌توان نشانه‌هایی یافت که دختران و زنان نیز می‌توانسته‌اند با مراجعه به نظمیه، امتحان دوچرخه‌سواری داده، تصدیق بگیرند یا خیر. دوچرخه آرام‌آرام توانست جای خود را در میان ایرانیان بگشاید. دوچرخه‌سواری، دیگر یک تفریح به شمار نمی‌آید. این وسیله تازه جایی مهم از زندگی روزمره ایرانی‌ها را به خود اختصاص داد. زنان نیز در این میانه توانستند به ابزاری تازه دست یابند تا حضور اجتماعی خود را به‌ویژه از دهه ١٣٢٠ به بعد پررنگ سازند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *