٣ دختر در اسارتگاه ویلایی جوان «بی.ام.و»سوار
یک پسر ثروتمند پس از طرح دوستی با دختران جوان در تلگرام، به بهانه خواستگاری آنها را به یک خانه ویلایی کشانده و نقشه تجاوز را اجرا میکرد. این پسر «بی.ام.و»سوار پس از دستگیری با انکار اتهام تجاوز، ادعا کرد که ٣ شاکی پروندهاش در جریان یک انتقامگیری عجیب دست به شکایت زدهاند.
به گزارش ایسنا، «شهروند» نوشت: چندی پیش دختر جوان زمانی که با گوشی موبایل، کانالهای تلگرامیاش را بررسی میکرد، ناگهان پیامی از سوی یک پسر ناشناس دید. دختر جوان ابتدا به این پیام بیتفاوت بود اما پیام دوباره پسرجوان کافی بود تا نگار به او پاسخ دهد، همین کافی بود تا ارتباطی بین دختر و پسرجوان شروع شود. نگار ابتدا به سراغ عکس تلگرام پسرجوان رفت و پسری شیکپوش با لباسهای مارکدار در کنار خودروی «بی.ام.و» را مشاهده کرد. دخترجوان ابتدا خیلی سرد با پسر جوان حرف زد تا اینکه اشکان ادعا کرد که او را در یکی از گروههای تلگرامی دیده و احساس خوبی به او دارد. این پسر جوان همان ابتدا ماجرای خواستگاری را مطرح کرد و خواست تا برای شناخت بیشتر همدیگر را ملاقات کنند.
روز دیدار فرا رسید و اشکان سوار بر خودروی لوکس به دیدن نگار رفت و دخترجوان با دیدن خودروی «بی.ام.و» و پوشیدن لباسهای مارکدار به حرفهای پسرجوان اعتماد کرد. اشکان در در این دیدار گفت که در کار ساختوساز ساختمانهای شمال تهران مشغول است و خودروی لوکس را نیز پدرش چندی پیش بهعنوان هدیه تولدش در اختیار وی قرار داده است. پسرجوان پس از معرفی خود از نگار خواستگاری کرد و دخترجوان نیز احساس میکرد به رویایی که در ذهنش داشته، نزدیک شده است و خواست تا برای شناخت بیشتر همدیگر را در روزهای بعدی ملاقات کنند.
چند روز بعد نگار و اشکان سوار بر خودروی لوکس بودند و در خیابانها پرسه میزدند تا اینکه پسرجوان به سمت اطراف تهران حرکت کرد، دخترجوان به رفتارهای خواستگارش مشکوک شده بود و وقتی درباره تغییر مسیر به اطراف تهران سوال کرد، اشکان ادعا کرد که میخواهد از یکی دوستانش پول بگیرد. خودروی لوکس در برابر پارکینگ خانه ویلایی گرانقیمت توقف کرد. در ادامه پسرجوان دیگری که از دوستان اشکان بود، از آنها خواست تا وارد خانه شوند، نگار که به حرفهای خواستگار پولدارش اعتماد داشت، وارد خانه ویلایی شد اما پس از لحظاتی اشکان و دوستش او را به زور داخل اتاقی کشاندند و با تهدید نیت شوم خود را به اجرا رساندند.
این پرونده زمانی در برابر پلیس قرار گرفت که دخترجوان در برابر آرش سیفی بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی قصه تلخ خواستگار فریبکارش را مطرح کرد و گفت که از این پسر فریبکار شکایت دارد. بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره ١٦ پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات بیشتر وارد عمل شدند. تجسسهای پلیسی برای دستگیری اشکان ادامه داشت تا اینکه ماموران در برابر دو پرونده مشابه دیگر قرار گرفتند. ٢ دخترجوان نیز در تحقیقات پلیسی ادعا کردند در دام تلگرامی جوان شیکپوش گرفتار شدهاند که پس از پیشنهاد ازدواج و جلب اعتماد، آنها را به ویلایی در اطراف تهران کشانده و نقشه شوم خود را به اجرا رسانده است. کارآگاهان در این مرحله با توجه به حساسبودن پرونده به کمک طعمههای پسرجوان و شناسایی خانه وی در عملیاتی غافلگیرانه موفق به دستگیری اشکان در شمال تهران شدند.
من بیگناهم
اشکان که پس از دستگیری وقتی در برابر ٣ دختر جوان قرار گرفت، ادعا کرد که بیگناه است و آنها برای انتقامگیری این نقشه هماهنگشده را طراحی کردهاند. او زمانی که در مقابل بازپرس دادسرا قرار گرفت، مدعی شد که شاکیانش همگی با هم دست به یکی کردهاند تا با آبروی او بازی کنند. درنهایت نیز قاضي جنايي براي وي قرار بازداشت موقت صادر كرد و او براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار ماموران اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.
این پسر درباره اتهاماتش توضیح داد:
شغلت چیست؟
برجساز
سابقه داری؟
نه، اصلا. نخستینبار است که پایم به دادسرا و کلانتری باز میشود.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
به جرم آدمربایی و تجاوز اما این اتهامات دروغ است و من بیگناهم.
چرا بیگناهی؟
تمام شاکیان من از دستم عصبانی هستند، برای همین از من شکایت کردهاند، چون با آنها ازدواج نکردم، حالا میخواهند با این نقشه مرا بدنام کنند و آبرویم را ببرند.
مگر از آنها خواستگاری نکرده بودی؟
نه، آنها خودشان دوست داشتند با من ازدواج کنند.
چرا؟
دخترها به خاطر پول و وضع زندگیام به من نزدیک میشدند و با توجه به خودروی میلیاردی بی.ام.و که زیر پایم بود، آنها خیلی راحت با من طرح دوستی میریختند اما پس از مدتی میگفتند که میخواهند با من ازدواج کنند. باور نمیکنید اما خودشان پیشنهاد ازدواج را مطرح میکردند. با این حال، من اصلا اهل ازدواج نبودم و جوابم منفی بود. آنها هم وقتی دیدند که ازدواج نمیکنم، برای انتقامگیری این نقشه را طراحی کردند.
یعنی با دخترها به خانه ویلایی نرفتی؟
خودشان با پای خودشان برای قلیانکشیدن و دیدن سگهایم به باغ میآمدند و حتی نگار که میگوید یک پسرجوان با من همدست بوده، روزی که به ویلای من آمد، پسرجوان که همسایه خانه ویلاییمان است، برای قلیانکشیدن به خانهمان آمد اما هیچ ماجرای آدمربایی در کار نبوده است.
یعنی هیچکدام را به زور با خود نبردی؟
چرا باید بخواهم آنها را به زور خانه ویلایی ببرم؟ هم خودروی لوکس دارم، هم وضع مالی خوبی دارم و فکر نکنم کسی با شرایط من نیاز داشته باشد به زور با کسی دوست شود یا نقشه فریبکارانه بکشد، باز هم میگویم دخترها برای بدنامکردن من این نقشه هماهنگشده را طراحی کردهاند. حتی یکی از آنها به من پیشنهاد داد که ٢٣٠ میلیون تومان به او پول بدهم تا از شکایتش صرفنظر کنم.