عواملجدائی و طلاق در زندگی مشترک
هراز نیوز – در زندگی مشترک، همدلی، دوستی و احترام متقابل، شعلههای عشق را افزونتر میکند و شایستهترین و بهترین حمایت را ارزانی زن و شوهر می کند، زن و شوهران آگاه، با اندیشهها و احساسهای مثبت نسبت به عملکرد یکدیگر برخورد میکنند…..
در زندگی مشترک، همدلی، دوستی و احترام متقابل، شعلههای عشق را افزونتر میکند و شایستهترین و بهترین حمایت را ارزانی زن و شوهر می کند، زن و شوهران آگاه، با اندیشهها و احساسهای مثبت نسبت به عملکرد یکدیگر برخورد میکنند حتی در برابر مسئلهها و مشکلهای زناشوئی، تعادل زیستیشان را حفظ میکنند و از رویدادهای جاری مثبت و منفی، به جنبههای مثبت و سازندهٔآنهاتوجه کرده وهمواره زندگی پرنشاطی را برای خود میسازند.
در ازدواجهای ناموفق، زوجها با مسئلهها و رویدادها، برخورد منفی میکنند و تحتتأثیر بینش منفی، متوجه میشوند که رابطه و ازدواج آنان کامل نیست.
به غلط، علت موفق نبودن زندگی مشترک را در رفتار و سرشت همسرشان تصور میکنند و هرگونه بهبود و اصلاح وضع زندگی مشترک را در اصلاح و تغییر عادت و رفتار همسرشان میدانند و در واقع با نادیده گرفتن نقش خود اثر خود را در زندگی مشترک هیچ میانگارند! بهعلاوه این زوجها، متوجه تفاوتهای خود با همسرشان نیستند و با آنان سازگاری نشان نمیدهند و تصورها و عقیدههای خود را بالاتر و بهتر از پندارهای همسر خود میدانند.
این نوع تفکر برتریطلبی که ناشی از کمآگاهی است، وقتی بر زندگی مشترک حاکم شود، زندگی زناشوئی را در مسیر نارضایتی و ناکامی قرار میدهد و جدائی احساسی، عاطفی و حمایتی زن و شوهر را فراهم میسازد.
بارها هر زن و مردی از خود پرسش کرده: ”مؤثرترین و مهمترین عاملهای منفی حاکم بر زندگی مشترک کداماند؟“
مخربترین عاملهائی که بر زندگی مشترک سایه انداخته و آن را به جهنم واقعی تبدیل میکنند را میتوان بهشرح زیر عنوان نمود
انتقاد
در همه زندگیهای مشترک، بحث، گلایه، شکایت و انتقاد وجود دارد. بحث، گفتوگو، شکایت و گلایه، آسیبهای فراوان به زندگی مشترک نمیزند و حتی استفادهٔ صحیح آن، باعث رشد و بالندگی زندگی مشترک میشود.
گلایه و بحث همسران، مفهومش این است که آنان همدیگر را قبول دارند و با هم مهربان هستند، ولی رفتار و عمل خاصی باعث رنجش زن یا مرد است که با بیان آن، بهصورت گلایه، شکایت و بحث و گفتوگو، طرف دیگر را متوجه رنجش خود میکند و زندگی مشترک را در مسیر هماهنگی بهتری قرار میدهد.
باید توجه داشت اگر بحثها، گلایهها و مشاجرهها سطحی، بیمفهوم و تکراری بوده و بهصورت عادت درآیند، ارتباط زن و مرد، به آرامی تلخ شده و زندگی مشترک، آسیبپذیر میگردد.
انتقاد با گلایه، بحث و گفتوگو بسیار متفاوت است
انتقاد به مفهوم این است که هویت و عملکرد همسرمان را با یک منفیگرائی وسیع مورد بررسی قرار دهیم و عملکردهای همسرمان را (که بهنظر ما اشتباه است)، به تکرار به رخ او بکشیم؛ شخصیت و هویت همسرمان را زیر سؤال ببریم و … بهعبارت ساده، همهٔ رفتار و کردارهمسرمان را بابینش منفی مورد بررسی قرار دهیم.
اگر انتقاد بهصورت عادت درآید و ادامه پیدا کند، زمینهٔ جدائی احساسی و عاطفی، جسمی و حمایتی زوجها را فراهم ساخته و زندگی مشترک را بهسوی طلاق سوق میدهد .
متأسفانه تداوم انتقاد و برخوردهای منفی، سطح شکایت و بحث و گلایههای بیمحتوا را بسیار بالا میبرد و زندگی زناشوئی را با سرعت بیشتری بهسوی پاشیدگی سوق میدهد.
تحقیر
زوجها با تحقیر یکدیگر، آن هم بهصورتهای گوناگون و از جمله: نیش و زخم زبان، توهین مستقیم یا غیرمستقیم، بیاعتنائی کردن، مسخره نمودن، متلک گفتن، با طنز و نازیبا حرف زدن، نصیحت و درس اخلاق دادن، جنگطلبی یکی و یا هر دو طرف و … صورت میگیرد.
با تداوم تحقیر همدیگر است که مشکلهای زندگی مشترک، حاد شده و غیرقابل حل میشوند.
زن و شوهرانی که همدیگر را تحقیر میکنند، به مرور زمان، فکرها و رفتارهای منفی را بر رابطهٔخودحاکم میگردانند.
برخورد دفاعی
وقتی تحقیرها و انتقادها ادامه پیدا میکند و یکی از زوجها مورد بیتوجهی، بیمهری، بیانصافی و بدرفتاری دیگری واقع میشود، به دفاع از خود میپردازد. تجربه نشان میدهد که برخوردهای دفاعی بهندرت نتیجهٔمطلوب ومثبت میدهند؛هرچنددفاع، منطقی و قابل درک باشد، زیرا زوجی که حمله میکند، بهطور معمول عقب نشسته و از همسرش عذرخواهی نمیکند
باید توجه داشت، چون زن و شوهران نمیتوانند انتقادها، تحقیرها و برخوردهای دفاعی را کنترل نموده و متوقف سازند. مسئلهها و موردهای مورد اختلاف، روز به روز حادتر شده و زندگی مشترک در جهت آشفتگی و پریشانی بیشتری قرار میگیرد.
مقاومت منفی و کارشکنی
با حاکم شدن و ادامه یافتن عاملهای منفی و ویرانگری چون انتقاد، تحقیر و برخورد دفاعی در زندگی مشترک، سرانجام توان مبارزه و مقابلهٔیکی اززوجها،به پایان میرسد و مبادرت به مبارزهٔمنفی وکارشکنی میکند.
اگرهمسرشمابه تکرار،شمارا مورد تحقیر و انتقادهای آزاردهنده قرار دهد. پس از مقاوت فراوان، طبیعی است که به این فکر بیفتید که از لحاظ احساسی و عاطفی، حتی فیزیکی، همسر خود را رها کرده و از او دوری نموده و نسبت به او بیتفاوت شود که در نهایت به تنفر از هم منجر خواهد شد.
برای نمونه وقتی مرد، شبهنگام به خانه بازگردد، برای فرار از انتقادها، تحقیرها و برخوردهای دفاعی، خود را به روزنامه و تلویزیون، مشغول میکند و تلاش میکند به صحبتهای همسرش توجه نکند و یا اینکه در خود فرو رفته و هر قدر بتواند نسبت به رفتار و گفتار همسرش بیاعتنائی کرده و واکنش کمتری از خود نشان دهد.
در این شرایط، همسرش، به احتمال زیاد با داد و فریاد توهین و تحقیر بیشتر، مسئله را بدتر و حادتر میسازد. در ادامهٔمبارزهٔمنفی،شوهرتلاش میکندبه هرصورتی،از دسترس همسرش دور شود و سعی میکند از برخورد و روبهروئی با همسر خود پرهیز کرده و طوری عمل نماید که گوئی نسبت به آنچه با او انجام میشود بهطور کامل بیاعتنا و بیتفاوت است.
لازم به توضیح است که مردان بیشتر از خانمها به مقاومت منفی دست میزنند! فروپاشی و انحطاط یک رابطه و یک زندگی مشترک بس از حضور و تداوم عاملهای منفی چهارگانهٔانتقاد،تحقیر،برخورددفاعی و مقاومت منفی و کارشکنی، آن ازدواج و آن رابطه را در مسیر ناهماهنگی دردناکی قرار داده و در نهایت امر، جدائی و طلاق پیش میآورند.
آقایان توجه کنند که:
دختران و زنان با توجه به برنامهریزی ذهنشان در مسیر پرورش شخصیت درونی خود، کوشا هستند یاد میگیرند که احساسهای خود را مشتاقانه بیان کنند و چون رابطهگرا هستند، بهراحتی رابطهٔ صمیمانه بادیگران ایجادمیکنندودوست دارندخوشایند اطرافیان بوده و آنان را از خود راضی نگه دارند.
به این جهت، نسبت به نگرش دیگران، حساس هستند و واکنشهای متقابل از خود نشان میدهند. زنان، بیشتر شادیطلب هستند و برخلاف مردان همواره تحت فشار رقابت با هم نیستند که خود را اثبات کنند.
خانمها توجه کنند که:
با توجه به برنامهریزی ذهنی و فرهنگ حاکم در بسیاری از جامعهها، پسران و مردان، شخصیت بیرونی خود را تقویت میکنند و تحت فشار هستند که خود را به اثبات برسانند.
مردان از دوران کودکی یاد میگیرند برای کسب امتیاز و موفقیت بیشتر، هدفمند، رقابتگر، مصمم، سختگیر و جدی باشند و انرژی خود را برای کسب امتیاز بیشتر بهکار گیرند.
در رقابت و کسب امتیاز است که پسران یاد میگیرند در مسیر هدفهای خود با تحمل مشقت و سختیها پاداش کسب نموده و رشد کنند و وارد دنیای استقلال قدرت و دارندگی شوند، به این علت است که مردان بهراحتی نمیتوانند احساسهای خود را بیان کنند.
خانمها توجه کنند که:
مردان از بیان احساسهای خویش، خودداری میکنند: نیازهای خود را پنهان میسازند؛ از ابزار صمیمیت و بیان حرف دل خود اکراه دارند و بسته عمل میکنند؛ حتی سعی دارند فاصلهٔامنیازنظراحساسی وعاطفی بین خودودیگران حتی بین خودوهمسرشان بهوجود بیاورند تا از وابسته شدن خود به دیگران، جلوگیری کنند.
بهطور کلی مردان از ایجاد رابطهٔ صمیمانه بادیگران درهراس هستند.
خانمها و آقایان بدانند که:
پسران برخلاف دختران، در دورهٔنوجوانی،بهطورمعمول بادنیای ناشناختهٔ احساسها کمتر آشنا میشوند و کمتر در دنیای عاطفی، مهارت کسب میکنند،در نتیجه در بیان احساسها و بروز عواطف و ایجاد رابطهٔصمیمانه بادیگران که موضوع بسیارمهم و ارزشمندی است، بهطور عمل کمتر تجربه کسب میکنند؛ چرا که بیشتر مردان بر این باور هستند که میبایست هدفدار، متکی به خود و مستقل بار آمده و در برابر احساسها و عواطف خود و دیگران نبایستی نرمش نشان داده و متزلزل کند؛ میبایست جنگید و پیش رفت،به این علت است که بیشتر وقتها، کسب قدرت و اقتدار به بهاء سرکوب احساس در مردان میگردد
آقایان توجه کنند که:
با توجه به پژوهشهای بهعمل آمده بیشتر خانمها، بیشترین انتظاری که از همسر خود دارند،این است با هم گفتوشنود داشته باشند و توقع دارند شوهرشان به حرفهای آنان گوش فرا دهد و احساسهای خود را با آنان در میان بگذارد.
زمانیکه مردان حرف نمیزنند، بهویژه با همسرشان گفتوگو نکرده و یا به غلط به همسرشان اجازهٔحرف زدن نمیدهند، خانمها بسیار تحت فشار قرار گرفته و نگران و مضطرب میشوند آقایان متوجه اهمیت گوش دادن به حرفهای همسرشان نیستند و نمیدانند که خانمها چهقدر به حرف زدن نیاز مبرم دارند و نمیدانند گفتوشنود به خانمها چهقدر آرامش و احساس رضایت و امنیت میبخشد و نمیدانند اگر با همسرشان حتی به مدت نیم ساعت گفتوگو داشته باشند، یا فقط حدود نیم ساعت به حرفهای خانم شان گوش فرا دهند روحیهٔ خانمشان بسیار عالی میشود؛ بنابراین، به خانمها توصیه میشود خواستهٔ خودرامبنی بر اینکه نیاز دارند با همسرشان صحبت کنند، بهطور حتم به همسر خود بیان کنند و با مهارت، نظیر مثبت همسر خود را به گفتوشنود با خود جلب کنند
خانمها توجه کنند که:
بیشتر مردان انتظار دارند بدون اینکه حرف بزنند، همسرشان احساسهای آنان را درک کنند! به آقایان توصیه میشود که احساس و خواستههای خود را شفاف به همسرشان بگویند تا آنان متوجه خواستههای آنان شده و بدانند چهکار کنند. به خانمها نیز توصیه میشود حرفها، احساسها و نیازهای خود را بهطور حتم بهصورت شفاف به همسر خود بیان کنند تا از انباشته شدن دلگیریها و به کینه تبدیل شدن آنها جلوگیری شود.
بنابراین خیلی مهم است که احساسها و نیازهای خود را بدانید و یاد بگیرید آن را به همسرتان بیان کنید و تلاش نمائید که نیاز خود و همسرش برآورده شود.
تهیه وتنظیم: سرهنگ دوم علی دوستی کارشناس ارشد روانشناسی ، مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان مازندران