سید شهیدان اهل قلم شهید آوینی نویسنده، عکاس، معمار و مستندساز ۲۴ سال پیش در منطقه فکه ، به آرزوی دیرینش رسید و خاک نشینان را رها کرد و به ملکوت پر کشید.

 صدا و سیما ؛​ بیستم فروردین ماه، سالروز  شهادت سیدمرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی گرامی باد. یادی از روایتگر دفاع مقدس: شهید آوینی سال ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکده‌ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. او که از کودکی با هنر انس داشت، شعر می‌سرود، داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد. آوینی زمانی که در دهه ۴۰ برای رشته معماری وارد دانشگاه شد چهره متفاوتی داشت… خانم امینی همسر ایشان درباره زندگی پیش از انقلاب می‌گوید: «قبل از انقلاب، مرتب فیلم‌های جشنواره‌ها را می‌دید و به مقوله‌ سینما علاقه‌مند بود. تقریباً تمام آثار فلسفی و هنری پیش از انقلاب را خوانده بود… ، یک خصوصیت واحدی هست که دو مرحله‌ زند‌گی آقا مرتضی، یعنی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تا شهادت را به هم وصل می‌کند. از وقتی من مرتضی را شناختم، دنبال حقیقت بود.»

«زنگ هنر» با صدای حامد زمانی

دانلود

شهید آوینی با پیروزی انقلاب اسلامی، مدرک معماری را به گوشه‌ای نهاد، دوربین به دست گرفت و به جست‌وجوی حقیقت رفت.‌‌ همان زمان بود که به «جهاد سازندگی» پیوست.وقتی شهید آوینی وارد واحد تلویزیونی جهاد سازندگی شد به صورت حرفه‌ای مستندسازی را با ساختن چند مجموعه دربارهٔ غائله‌ گنبد (مجموعه‌ شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعهٔ مستند خان گزیده‌ها) آغاز کرد. گروه فیلم جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع دفاع مقدس به جبهه رفت. در اولین سفر ، روزهای محاصره خرمشهر برای تهیهٔ فیلم وارد این شهر شد. مجموعهٔ یازده قسمتی «حقیقت» کار بعدی گروه محسوب می‌شد که یکی از هدف‌های آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود. کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوسته‌ای پیدا کرد. آغاز تهیه روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان دفاع مقدس به طور منظم از تلویزیون پخش شد به‌‌ همان ایام باز می‌گردد.

با پایان دفاع مقدس و در فاصله سال‌های پایان دفاع مقدس و تأسیس مؤسسه روایت فتح، آوینی نوعی فعالیت هنری‌- مطبوعاتی را تجربه کرد. سابقه مطبوعاتی آوینی به اواخر سال ۱۳۶۲ بازمی‌گشت. این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر می‌گرفت. «مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام»، «اشک، چشمه تکامل»، «تحقیقی در معنی صلوات» ، «حج، تمثیل سلوک جمعی بشر» «تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب» ، «بهشت زمینی»، «میمون برهنه»، «تمدن اسراف و تبذیر»، «دیکتاتوری اقتصاد»، «از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی»، «نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی»، «ترقی یا تکامل؟» از جمله مجموعه مقالات اوست . این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال ۱۳۶۵ ادامه یافت. مقارن با همین سال‌ها شهید آوینی علاوه بر کارگردانی و تدوین مجموعهٔ «روایت فتح» نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعد‌ها قالب کتابی گرفت با عنوان «گنجینهٔ آسمانی». هرچند آشنایی با سینما در طول مدت بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینه کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هر چیز به سینما بپردازد، ولی فکر‌ها و حرف‌های او بیشتر از این‌ها بود. او در کنار تألیف مقالات تئوریک درباره ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک، تئا‌تر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و… تألیف کرد . اواخر سال ۱۳۷۰ بود که «موسسه فرهنگی روایت فتح» تاسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی درباره دفاع مقدس بپردازد و تهیه مجموعه‌ روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه‌‌ رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلم‌برداران روایت فتح سفر به مناطق دفاع مقدس را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیه شش برنامه از مجموعه ده قسمتی «شهری در آسمان» را به پایان رساندند و مقدمات تهیه مجموعه‌های دیگری را درباره آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. «شهری در آسمان» که به واقعه محاصره، سقوط و باز پس‌گیری خرمشهر می‌پرداخت در ماه‌های آخر حیات آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامه وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه‌های دیگر با شهادتش در قتلگاه فکه ناتمام ماند.روز جمعه بیستم فروردین ۱۳۷۲ مرتضی آوینی که به همراه گروه تصویربرداری روایت فتح در منطقه فکه به سر می‌برد، در اثر اصابت ترکش مین باقی‌مانده از دفاع مقدس ایران و عراق به شدت مجروح شد و لحظاتی بعد در سن ۴۶ سالگی به شهادت رسید

محل شهادت شهید آوینی

دانلود

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با خانواده این شهید بعد از شهادتش فرمود: «… خداوند إن‌شاءالله این شهید را با پیغمبر محشور کند. من حقیقتاً نمی دانم چطور می‌شود انسان احساساتش را در یک چنین مواقعی بیان و تعبیر کند؟ چون در دل انسان یک‌جور احساس نیست. در حادثه‌ی شهادتی مثل شهادت این شهید عزیز چندین احساس با هم هست. یکی احساس غم و تأسف است از نداشتن کسی مثل سیدمرتضی آوینی. اما چندین احساس دیگر هم با این همراه است که تفکیک آن‌ها از همدیگر و بازشناسی هریک و بیان کردن آن‌ها کار بسیار مشکلی است…» . «…امیدواریم که خداوند متعال درجات او را عالی کند. من با فرزند شما نشست و برخاست زیادی نداشتم. شاید سه جلسه که در آن سه جلسه هم ایشان هیچ صحبتی نکرده بود. من با ایشان خیلی کم هم‌صحبت شدم. منتها آن گفتارهای تلویزیونی را از سال‌ها پیش می‌شنیدم و به آن‌ها علاقه داشتم؛ هرچند نمی‌دانستم که ایشان آن‌ها را اجرا می‌کند لکن در ایشان همواره نوری مشاهده می‌کردم. ایشان دو سه مرتبه آمد این‌جا و روبه‌روی من نشست. من یک نور و یک صفا و یک حالت روحانی در ایشان حس می‌کردم و همین‌جور هم بود. همین‌ها هم موجب می‌شود که انسان بتواند به این درجه‌ی رفیع شهادت برسد…». «کارهایی که ایشان داشتند إن‌شاءالله نباید زمین بماند. إن‌شاءالله برای روایت فتح یک فکر درست و حسابی شده است که ادامه پیدا کند. نباید بگذارند که کارهای ایشان زمین بماند. این کارها، کارهای باارزشی بود. ایشان معلوم می‌شود ظرفیت خیلی بالایی داشتند که این‌قدر کار و این‌همه را به‌خوبی انجام می‌دادند. مخصوصاً این روایت فتح چیز خیلی مهمی است. شب‌هایی که پخش می‌شد من گوش می‌کردم. ظاهراً سه- چهار برنامه هم بیشتر اجرا نشد… » . « من حدس می‌زنم اگر ایشان زنده می‌ماند و ادامه می‌داد، این کار خیلی اوج پیدا می‌کرد. حالا هم باید این برنامه دنبال شود. تازه در همین میدان هم منحصر نیست. یعنی بازآفرینی آن فضا از راه خاطره‌ها یکی از کارهاست. در باب جنگ و ادامه‌ی “روایت فتح” کارهای دیگری هم شاید بشود انجام داد. حیف است که این کار تعطیل شود.»( ۱۳۷۲/۰۲/۰۲)

یادداشتی از سید احسان باقری به بهانه سالروز شهادت سید مرتضی آوینی و هفته هنر انقلاب:

گاهی شناخت، عشق را به همراه می آورد و گاهی عشق آدمی را به شناخت می کشاند.

از هر کدام بروی آوینی عاشقت می کند. کسی که برایت از راه طی شده سخن می گوید!

سید مرتضی بچه مسجدیِ دور از عالَمِ هنر نبود و فضایِ متعفّنِ توهمِ هنرمندی را زیسته بود!

سید مرتضی خودش هم از عشق به شناخت رسیده بود؛ عشق به خمینی!

آوینی یک نفر نیست یک چشمه جاری است. او زنده است و زمان ما را با خود برده است! ۲۴ سال است هنرمندانی که در بیابانِ هنرِ منحطِ غرب در عطش تلواسه می زنند با قطرات آبِ زمزمِ نوشتارِ سید شهیدان، راه هنر متعهد را جستجو می کنند.

آوینی همانی بود که وقتی بود هیچ کس حسابش نمی کرد اما حالا که هست!، جوانانِ هنرمندِ جناحِ فرهنگیِ مومن از روی دستش حساب و کتاب می کنند.

آوینی همان موقع نیز وقتی می گفت هنر در غرب مرده است و از هنر و هنرمند متعهد حرف می زد.

کسی اگر می خواهد هنرمند متعهد باشد باید کتابهای آوینی را زندگی کند. باید سطر به سطر و بارها بخواندش.

صدای دلنشینش و گفتارهایش همچون قطعه های یک آلبوم موسیقی در گوشم می چرخد و هر کجا می خواهد می ایستد و هر کجا می خواهد می خواند و هر کجا می خواهد روی آهنگ دیگرش می رود و مرا در خلصه ای شیرین فرو برده است:

“چه می جویی عشق؟ همینجاست! چه می جویی انسان؟ اینجاست …”

“شهادت پایان نیست آغاز است….”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *