بخند بازم ، بخند بازم ، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم ، با این خنده ت ، شاید این روزگار وحشی آدم شه
من یه خنده م که می خونم ، من یه دیوونه ام که می دونم
من صدای گریه ی نسلی شدم ، که داره می خنده و داغونه
انقدر اشک واسه نداشته هاش ریخته که عاشق ترنم بارونه
بخند بازم ، بخند بازم ، بخند با خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم با این خنده ت شاید این روزگار وحشی آدم شه
بخند بازم ، بخند بازم ، بخند با خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم با این خنده ت شاید این روزگار وحشی آدم شه
نسل من با لگد ، پدر از خواب پرید
اما باز روز پدر رفت و جوراب خرید
نسلی که سیلی خورد از همه معلماش
اما هیشکی رنگ اشکاشو ندید
ما که بنگی نشدیم ، سیخ و سنگی نشدیم
حال ما خوبه همه ، ما مافنگی نشدیم
نسل من عاشق پوسترای رنگی بود و
خواب می دید براش هدیه یه ساز آوردن
یکی جفت پا می پرید توو رویات
پاشو اسکل کپسول گاز آوردن
چه میشه کرد ، دنیا رو ، هی داریم خالی می بندیم
با چش باز اشک می ریزیم ، با چش بسته می خندیم
بخند بازم ، بخند بازم ، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم ، با این خنده ت ، شاید این روزگار وحشی آدم شه
بخند بازم ، بخند بازم ، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم ، با این خنده ت ، شاید این روزگار وحشی آدم شه
یادمون داده بودن ، دخترا بادکنکن ، هیشکی یادمون نداد ، که چرا می ترکن
یادمون داده بودن پسرا شیرن ، کسی یادمون نداد چرا دلگیرن
زیر درخت آلبالو ، شادیمون و گم کردیم
گریه به حال خودمون خنده به مردم کردیم
عمو زنجیر باف ،چشامون و میبندیم
تو پشت کوه بنداز ، ما بازم می خندیم
بخند ، بخند بازم ، بخند بازم ، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم ، با این خنده ت ، شاید این روزگار وحشی آدم شه
بخند بازم ، بخند بازم ، بخند و خنده هات از غصه مون کم شه
نمی دونم ، با این خنده ت ، شاید این روزگار وحشی آدم شه