« یَل مازنی»
گشت کمیل قاسمی مرد طلایی جهان
عالَمی خیره و عَجب ، نهاده انگشت به دهان
درفش مملکت از او به اِهتزاز و جنبش است
وطن نموده افتخار به این جوان پهلوان
به عرصه ی دلاوری بسی گرفته
زهر چشم
که سرعت و جسارتش حکایت زبان زبان
گر یَل مازنی برد یورش به جانب حریف
به آنی ضربه اش کند ز حمله های ناگهان
فن و هنر بدو عجین، به لحظه ای
کند کمین
هزار هزار آفرین ، به زور و قدرت و توان
بخوان تو ذکر وان یُکاد ، بلا وجود او مباد
هماره عزتش زیاد ، همیشه گشته قهرمان
دلیر بیشه ی شمال به سینه ها شده «حبیب»
درود بی حساب ما به جان پاک این جوان
آمل،نیک نژاد نیاکی ۱۳۹۵/۱۱/۲۹