افغانی

هراز نیوز – سرویس بین الملل |  یاسمن طاهریان  |   مترجم|

ششم ماه ژوئن ٢٠١۶، وب‌سایت تجسسی
The Intercept، نتیجه تحقیق خود را درباره یکی از بدنام‌ترین حملات ارتش آمریکا به افغانستان در ‌سال ۲۰۱۰ منتشر کرد. این تجسس در فوریه ۲۰۱۰ آغاز شد، وقتی ارتش آمریکا از حمله‌ به یکی از قرارگاه‌های طالبان در گردیز خبر داد. آن‌جا نیروهای ویژه‌ ارتش آمریکا جسد سه زن افغان را پیدا کردند. خبرگزاری سی‌ان‌ان کشته شدن این افراد را که به نظر می‌رسید به طالبان وابسته بودند، دارای نشان‌هایی از قتل‌های ناموسی سنتی قلمداد کرد، اما وقتی Jerome Starkey  از روزنامه نیویورک تایمز به محل این حمله سفر کرد (او تنها خبرنگاری بود که به آن‌جا رفت) گزارش رسمی این واقعه به سرعت برملا شد. یافته‌های گزارش Jeremy Scahill  وحشتناک‌ است. شبه‌نظامیانی که به ظاهر عضو طالبان بودند، درواقع متحد دولت بوده‌اند. این گزارش در‌ سال ٢٠١۶ به‌عنوان یکی از بهترین نمونه‌های گزارش عمقی و تجسسی انتخاب و معرفی شد.

نتیجه تحقیقات این گزارشگران در وبسایت از یک حمله‌ ننگین شبانه به‌دست نیروهای ویژه در افغانستان نشان می‌دهد که تمام سربازان آمریکایی شرکت‌کننده در آن از دستورات پیروی کرده‌اند. در این حمله هفت شهروند افغانستانی ازجمله دو زن باردار کشته شدند. در پرونده صدها صفحه‌ای که اینترسپت براساس قانون آزادی اطلاعات از وزارت دفاع تهیه کرده، هیچ اقدام تنبیهی برای سربازان در نظر گرفته نشد. پس از حمله، دریادار ویلیام مک‌ریون، فرمانده ستاد مشترک عملیات ویژه (جی.اس.او.سی)، مسئولیت این عملیات را به عهده گرفت. در پرونده هیچ نامی از جی.اس.او.سی نیامده است.
دو کودک در این حمله تیر خوردند و کمیته حقیقت‌یاب افغانستان و چندین شاهد مدعی شدند که سربازان آمریکایی گلوله‌ها را از جسد دست‌کم یک زن باردار خارج کرده‌اند. کمیته تحقیق وزارت دفاع نتیجه گرفته که «شدت حمله کاملا متناسب، الزامی و در زمان مناسب بوده است». البته تحقیقات تأیید می‌کند که «اشتباهات تاکتیکی» رخ داده است.
نتایج تحقیقات وزارت دفاع به یافته‌های ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا از یک حمله در اکتبر گذشته شباهت دارد. در این حمله دلخراش به بیمارستان پزشکان بدون مرز در قندوز افغانستان هواپیمای ای.سی.۱۳۰، ۴۲ تن از بیماران و کارمندان را به رگبار بست و کشت. پنتاگون اعلام کرد که در حمله قندوز هیچ اتهام جنایی متوجه اعضای ارتش نیست. تحقیقات ستاد فرماندهی مرکزی در قندوز نتیجه گرفته که «این اتفاق حاصل ترکیبی از خطاهای غیرعمد انسانی، عملیاتی و نقص تجهیزات» بوده است. این ستاد انکار می‌کند که این حمله یک جنایت جنگی است. کارشناسان حقوق بین‌الملل و پزشکان بدون مرز این ادعا را زیر سوال برده‌اند.
ارتش آمریکا در فوریه ۲۰۱۰ در روستای نزدیک گردیز در ولایت پکیتا حمله‌ای شبانه کرد و از این حمله به نبردی قهرمانانه علیه نیروهای طالبان تعبیر کرد. اندکی پس از حمله، ناتو در رسانه‌های افغانستان اعلام کرد که نیروهای بین‌المللی و افغانستان در عملیاتی مشترک به «یافته‌های تکان‌دهنده‌ای» دست پیدا کرده‌اند. به گفته ناتو، پس از «تایید» نیروهای اطلاعاتی مبنی بر این‌که مجتمعی مسکونی نزدیک روستای خطابه مقر «عملیات جنگ‌طلبان» است، نیروهای نظامی وارد آن شدند. با نزدیک شدن نیروها به ساختمان، «چندین شورشی» در «جنگی تن‌به‌تن» با آنها «درگیر شدند». آمریکایی‌ها، شورشی‌ها را کشتند. گزارش ناتو همچنین ادعا می‌کند آنها بعد از ایمن‌سازی، سه زن را پیدا کردند که «دست‌‌ها و دهانشان بسته» بود و داخل ساختمان اعدام شده بودند. به ادعای ناتو در رسانه‌ها، نیروهای نظامی آمریکا زنان را «پنهان‌کرده در اتاق کناری» پیدا کردند. این گزارش در تمام رسانه‌ها منتشر شد. یک «مقام مافوق ارتش آمریکا» به سی.‌ان‌.ان گفت که اجساد «نشانه‌های قتل ناموسی» را داشتند.
نجات‌یافتگان و کمیته حقیقت‌یاب محلی افغانستان داستان کاملا متفاوتی از اتفاقات مرگبار آن شب به جرومی استارکی گفتند. این خبرنگار انگلیسی مشغول تحقیقات جدی درباره کشتار گردیز بود. این حمله، پس از این‌که استارکی متوجه ماجرا شد، به سرعت شهرت جهانی پیدا کرد. وقتی استارکی را در کابل دیدم، اول گفت که هیچ دلیلی نمی‌بیند داستان واقعی لطمه‌ای بخورد. «من فکر کردم اگر آن گزارش ناتو درست باشد یعنی در قتلی ناموسی، طالبان سه زن را کشته‌اند و نیروهای ویژه دوباره آنها را کشته‌اند، خود داستانی فوق‌العاده و جذاب است و ارزش تحقیق را دارد.» اما زمانی که به گردیز سفر کرد و شاهدان محلی را دور هم جمع کرد خیلی سریع فهمید که داستان ناتو احتمالا ساختگی است. گزارش استارکی که جزییات وحشتناکی را از اتفاقات آن شب برملا می‌کند، ناتو و ارتش آمریکا را مجبور کرد از داستان غیرواقعی قتل ناموسی صرف‌نظر کنند و تحقیقات رسمی فرمالیته‌ای را دوباره از سر گرفتند.
شاهدان و بازماندگان از حمله بی‌دلیل به مجتمع ساختمانی خانواده محمد داود شرب‌الدین می‌گویند؛ افسر پلیسی که به تازگی ارتقای مقام مهمی گرفته بود. داود و خانواده‌اش دور هم جمع شده بودند تا مراسم نام‌گذاری نوزاد پسر در ششمین روز تولد را جشن بگیرند. خانواده شرب‌الدین بر خلاف اکثر طالبان که پشتونند تاجیکستانی‌الاصل هستند و زبان اصلی‌شان دری است. بسیاری از مردان این خاندان صورت‌هایشان را کاملا می‌تراشند یا فقط سبیل دارند و همیشه مخالف طالبان بوده‌اند. داود، فرمانده پلیس، برنامه‌های آموزشی زیادی را زیر نظر آمریکایی‌ها گذرانده بود و در خانه عکس‌های زیادی از خودش در کنار سربازان آمریکایی داشت. یکی دیگر از اعضای خانواده، دادستان دولت محلی با حمایت آمریکا و سومی نایب‌رئیس دانشگاهی محلی است.
داود و پسر ١۵ساله‌اش صدیق‌الله، حدود سه و نیم صبح، با شنیدن سر و صداهایی از بیرون ساختمان، از ترس حمله طالبان بیرون رفتند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است. تک‌تیراندازها هر دو را بلافاصله تیر زدند.
سال ۲۰۱۰ که برای دیدن ساختمان رفته بودم، طاهر، برادر زن داود به یاد می‌آورد: «بچه‌ها فریاد می‌زدند، داود تیر خورد! داود تیر خورد!» پسر بزرگ داود که زمان تیر خوردن پدر و برادر کوچکش پشتشان ایستاده بود به من گفت: «وقتی پدرم افتاد زمین فریاد زدم. عموهایم و زن‌ها به راهروها آمدند. من با سرعت تمام دویدم طرف‌شان و هشدار دادم که بیرون نیایند، آمریکایی‌ها حمله کرده‌اند و آنها را خواهند کشت.»
ظرف چند دقیقه، جشنی خانوادگی به کشتاری دسته‌جمعی تبدیل شده بود. هفت نفر ازجمله سه زن کشته شدند. دو نفر دیگر بعدها از شدت جراحت از پای درآمدند. دو تا از زن‌ها باردار بودند. ١۶ کودک بی‌مادر شدند.
زمانی که بازماندگان برای کفن و دفن مردگان آماده می‌شدند، آمریکایی‌ها همچنان حضور داشتند. در سنت افغانستانی‌ها سر و پاهای جنازه را می‌بندند و یک شال پایین چانه می‌بندند تا دهان مرده باز نشود. آمریکایی‌ها  به دستان مردان و زنان بازمانده دستبند زدند و آنها را در دو مکان مختلف از هم جدا کردند. چندین مرد خانواده به من گفتند که همان موقع با یک صحنه وحشتناک روبه‌رو شدند. صابر به من گفت: «چندین سرباز آمریکایی گلوله‌ها را از بدن زنان خارج می‌کردند.» من از او با صراحت پرسیدم: «تو دیدی که آمریکایی‌ها گلوله‌ها را از بدن زنان خارج می‌کردند؟» بی‌درنگ گفت: «بله». طاهر گفت که آمریکایی‌ها را دیده که با چاقو بالای سر اجساد ایستاده‌اند. «آنها گلوله‌ها را از اجساد خارج می‌کردند تا مدرک جرم را از بین ببرند.»
تحقیقات داخلی ارتش آمریکا که با جزییات در پرونده اینترسپت آمده، توضیح می‌دهد که حمله به دستور ژنرال استنلی مک‌کریستال، فرمانده پیشین ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا اجرا شد. او در زمان حمله فرمانده تمام نیروهای بین‌المللی در افغانستان بود. سرپرست تیم تحقیقاتی که هویتش فاش نشده، در ابتدای گزارش تأکید می‌کند که صحنه حمله را ندیده است. او ذکر می‌کند که خطرات «خیزش دوباره جنجال‌های سیاسی و احساساتی ارزش هزینه» را ندارد. به جای آن، از اعضای خانواده قربانیان خواسته شد برای مصاحبه به یک پایگاه آمریکایی بروند.
سانسور و دستکاری پرونده شاید جالب‌تر از نتایج تحقیقات باشد. ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا ۵۳۵ صفحه ازجمله صدها عکس از صحنه منتشر کرد. نزدیک به ۴۰۰ صفحه متمم را حذف کرد که به دلایل امنیتی از قانون آزادی اطلاعات مستثنی هستند. عکس‌های اجساد و زخمی‌ها هم سانسور شده‌اند. مدارک شامل گزارش مطبوعاتی ناتو و نکات بحث‌برانگیزی است که ادعا می‌کند قربانیان حمله آمریکا جنگجویان طالبان بودند و تضمین می‌کند که «در عملیات نیروهای ائتلاف هر اقدام احتیاطی را پیش گرفتند تا مطمئن شوند شهروندان غیرنظامی از درگیری‌های احتمالی در امان باشند.» در این پرونده «پرسش و پاسخ‌» که پر از مطالب اشتباه است قید می‌شود که طی عملیات «دو جنگجو کشته و یکی زخمی شد، یک زن و دو کودک هم در امان ماندند.» یک فهرست جنجالی با تیتر«داده‌های ورودی/خروجی بعد از عملیات و خاتمه درگیری» «افراد منطقه» را با این عبارات توصیف کرده است: «شخصی با مدرک دکترا آنها را «دزدان بزرگ» و «وحشی‌های تمام‌عیار» نامید و این‌که کشورشان قبلا پناهگاه آدم بدها بوده است.»
همان‌طور که تحقیقات تصریح می‌کند، سربازان هیچ گلوله‌ای را از بدن اجساد خارج نکردند و این بخش از تحقیقات که به این ادعا می‌پردازد، کاملا سانسور شده است. تحقیقات نشان می‌دهد که از بازماندگان حمله که به‌عنوان «بازداشت‌شدگان» از آنها یاد می‌شود، اعترافات موثقی جمع‌آوری شده است. همچنین «در اعترافاتِ هشت نفر بازداشت‌شده هماهنگی وجود دارد که احتمال برنامه‌ریزی قبلی بدون دانستن جزییات عملیات را از بین می‌برد» و اضافه می‌کند که «گفته‌های بازداشت‌شدگان اثبات می‌کند که زنان وقتی می‌خواستند جلوی خروج ظاهر- یکی از مردان کشته‌شده- را از ساختمان بگیرند، کشته شدند.»
اما با وجود اعترافات موثق بازماندگان، تحقیقات پنتاگون گفته‌های برخی شاهدان مثل شوهر یکی از زنان مرده را مبنی بر این‌که آمریکایی‌ها گلوله‌ها را از اجسادشان خارج کرده‌اند، رد می‌کند. چکیده اجرایی تحقیقات نشان می‌دهد که «این تحقیقات هیچ تلاشی برای پنهان‌کردن یا سرپوش‌گذاشتن بر جزییات مرگ زنان محلی نکرده است.» فرماندهی اصلی آمریکا در بگرام به محققان دستور داده بود تا مشخص ‌کنند: «آیا کسی بعد از عملیات تغییر، پاکسازی یا هر نوع دستکاری‌ای درصحنه کرده است؟ اگر بله، چرا؟» جواب این سوال کاملا سانسور شده بود.
البته این پرونده، به تحقیقات افغانستانی‌ها که بلافاصله بعد از حمله انجام شد، هم می‌پردازد که «گزارش می‌دهد یک گلوله‌ آمریکایی در بدن یکی از اجساد پیدا شده، اما به این‌که چگونه پیدا شده یا چه کسی آن را از جسد خارج کرده، اشاره‌ای نکرده است.» محققان به نقل از اعضای نیروی ضربت که حمله را انجام داده بودند، تأکید کردند که «هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند گلوله‌هایی که از بدن اجساد خارج شده‌اند، مربوط به نیروهای آمریکایی بوده‌اند.»
براساس تحقیقات، گزارش اولیه ناتو درباره حمله، اطلاعات غلطی از زنان با دست و دهان بسته می‌داد، زیرا «نیروی زمینی از دیدن این‌که زنان خیلی سریع برای دفن و کفن آماده شده بودند، گیج شدند و قاطعانه معتقد بودند که کشتار آن سه زن کار آنها نبود.» نتیجه‌گیری تحقیقات این است که «فرض» این‌که زنان «به دست افغانستانی‌ها کشته شده باشند و به صحنه بازگردانده شده باشند، تحلیل درستی» است و نتیجه یک «کمبود آگاهی فرهنگی» است و نه «تلاشی برای گمراهی مقامات بالاتر.»
طبق دستورالعمل‌های ارایه‌شده به محققان، نیروهای آمریکایی ادعا می‌کنند که زنان دو روز قبل از حمله کشته شده‌اند، اما تحقیقات نشان می‌دهد که «اجساد آنها با دشمنان کشته‌شده در عملیات همخوانی داشتند» و عکس‌های پس ازحادثه، زنان زخمی‌ای را نشان می‌دهد که حین عملیات کشته شده‌اند. «آیا این تلاشی برای فریب‌دادن بود؟» به این سوال در پرونده‌ پنتاگون پاسخی داده نشده است؛ حداقل در نسخه سانسورشده آن.
گزارش همچنین به تناقضی شگرف اشاره می‌کند. یکی از مردانی که به دست نیروهای آمریکایی کشته شده، همانند زنان برای تدفین آماده شده‌ بود- با دستمالی پیچیده به دور سرش که دهانش را بسته نگه دارد. با این حال، زمانی که نیروهای آمریکایی گزارش اولیه حمله را دادند، تنها زنان را با سر بسته توصیف کردند و پیشنهاد دادند که مرگ آنها به دلیل «رسومات فرهنگی» آنهاست.
علت مرگ مردان برخورد گلوله به سینه آنها عنوان شده است. برای سه زن، علت مرگ «جراحات» بوده است. براساس آخرین گزارش، موثق‌ترین تئوری این است که زنان درست بعد از شروع حمله با «شلیک مستقیم» کشته شدند و این‌که مرگ‌ آنها غیرعمدی و برای ضاربان ناآشنا بوده است.
درگزارش آمده: «نمی‌توان انکار کرد که برای اجرای این عملیات پنج نفر بی‌گناه کشته و دو مرد بی‌گناه زخمی شده‌اند. به سادگی آن را «تأسف‌آور» خواندن بی‌رحمی است؛ خیلی بیشتر از این‌هاست. با این حال، زنجیره اتفاقات نادر که باعث مرگشان شد، توضیح‌دادنی است.»
براساس این گزارش، کارمند دانشگاهی که درمیهمانی داخل ساختمان حضور داشت، به محض شروع حمله با مرکز فرماندهی پلیس در پکیتا تماس گرفت، چون فکر می‌کرد که طالبان حمله کرده‌اند. درتمام گفته‌های شاهدان آمده است که محمد داود، فرمانده پلیس افغانستانی، میهمانی را ترک و وارد حیاط شد، باور داشت که با حمله طالبان روبه‌رو شده است. باز هم، نتیجه تحقیقات نشان می‌دهد که نیروهای آمریکایی برای شلیک به او و همچنین دادستان محلی، محمد سارنوال ظاهر، فامیل او توجیه شده بودند. محققان دریافتند که مردان چون مسلح بودند «قصد دشمنی» داشته‌اند.
در آخر، تحقیقات نشان دادند نیروهای آمریکایی درحین حمله از قوانین تعهد و شیوه عملیات استاندارد پیروی کرده‌اند و در نتیجه فقط «اشتباهات تاکتیکی داشته‌اند». تحقیقات پیشنهاد می‌دهد که نیروهای ائتلاف «به نشانه حسن‌نیت، به میزان جدیت این حادثه مبلغ مناسبی برای تسلیت به خانواده پرداخت کنند.»
به ‌دلیل سانسورهای زیاد، این پرونده سوال‌های زیادی را جواب نمی‌دهد. با این‌که منبع گزارش «نیروهای ویژه» است، واحد ویژه آن سانسور شده بود. گزارش اشاره می‌کند که نیروهای عملیاتی به نظر به جای آن‌که از پایگاه محلی پکیتا بیایند، از پایگاه ایالت دیگری آمده‌اند، با این حال هیچ توضیحی نمی‌دهد. نامه پیوست این پرونده که به دست اینترسپت رسیده است، می‌گوید که بعضی ازمدارک را نمی‌توان منتشر کرد؛ زیرا «یادداشت‌های درون‌سازمانی و فراسازمانی» را افشا می‌کند. چه سازمان‌های دیگری دراین حمله و متعاقبا درمدیریت نتیجه و تحقیقات آن دست داشتند؟ چه کسی به آمریکایی‌ها اطلاعاتی داده که منجر به حمله شده و ادعا کرده طالبان حضور داشته است؟ در مارس ۲۰۱۱ ستاد فرماندهی عملیات ویژه آمریکا که بالاتر از فرماندهی مشترک عملیات ویژه است، با استناد به قانون آزادی اطلاعات درخواست کرد پرونده منتشر بشود، چرا حالا و بعد از بررسی پرونده به دست یک آژانس بی‌نام و نشان منتشر می‌شود؟
گزارش اشاره می‌کند که «سوال‌های زیادی درباره علت مرگ زنان و جراحات مردان» و «چندین تناقض میان چیزی که مشاهده شده و چیزی که شهروندان محلی گزارش داده‌اند، وجود دارد.» اگر زنان حتی دریک «شلیک مستقیم» به دست نیروهای آمریکایی کشته شده‌اند، گلوله‌ها چه شدند؟ گزارش می‌گوید که گردن یکی از زنان با چاقویی بریده شده و روی سینه جسد دیگری رد چاقو وجود دارد. این لت و پارگی‌ها از کجا آمده است؟ یکی از محققان رد خونی را مشاهده کرده که «به نظر می‌آید آسیب ناشی از ضربه آهسته همخوانی دارد» و حاکی از آن است که «کسی احتمالا روی یخ لیز خورده و سرش روی زمین سفت شکاف برداشته است.» اگر این همان چیزی است که رد خون نشان می‌دهد، پس به چه کسی این جراحات وارد شده است؟ اگر محققان مشخص کرده‌اند که شاهدان بازمانده متقاعد‌کننده و باورپذیرند، چرا شهادت‌شان درباره این‌که آمریکایی‌ها گلوله‌ها را از اجساد زنان خارج کرده‌اند، مطرود است؟
محمد صابر یکی ازمردانی است که بعد ازحمله، جداگانه بازجویی بیشتری شد. لباس‌هایش هنوز آغشته به خون عزیزانش، صابر و هفت مرد دیگر با چشم و دست بسته بودند. او به خاطر دارد «آن‌ها دستان و چشمان ما را بستند، دونفر ما را گرفتند و یکی یکی به داخل بالگرد هل دادند.» آنها را به ولایت پکیتا بردند؛ جایی که آمریکایی‌ها روزها نگه‌شان می‌داشتند. او به خاطر می‌آورد؛ «هیچ کدام از حس‌هایم هم کار نمی‌کرد اصلا.» «نمی‌توانستم گریه کنم. بی‌حس بودم. سه شبانه‌روز هیچی نخوردم. به ما آب نمی‌دادند خون را بشوییم.» آمریکایی‌ها تست‌های بیومتریک روی مردان انجام دادند، از رنگینه‌های آنها عکس گرفتند و انگشت‌نگاری کردند. صابر به من توضیح داد چگونه تیم‌های بازجویی، آمریکایی‌ها و افغانستانی‌ها، درباره ارتباط خانواده او با طالبان سوال کردند. صابر به آنها گفت که خانواده او مخالف طالبان هستند، او با طالبان جنگیده و حتی چند تن از افراد فامیل را طالبان ربوده‌اند.
صابر می‌گوید: «بازجوها ریش کوتاه داشتند و یونیفرم بر تن نداشتند. بازوهای گنده‌ای داشتند و ناگهان خشمگین می‌شدند.» او را وحشیانه تکان می‌دادند. «ما صادقانه گفتیم که طالبان درخانه ما نبودند.» صابر به آنها می‌گوید، یکی از آمریکایی‌ها به او گفته: «آن‌ها خبر دارند که یک بمب‌گذار انتحاری درخانه شما و درحال طراحی عملیاتی بوده است. اگر ما یک بمب‌گذار انتحاری درخانه داشتیم، آن‌وقت آهنگ می‌گذاشتیم؟ اکثر میهمانان کارمندان دولت بودند.» بعد از آزادی محمد صابر از بازداشت آمریکایی‌ها و بازگشت به خانه، او از مراسم خاکسپاری زن و بقیه اعضای فامیل جا مانده بود.
تحقیقات پنتاگون با تحقیقات مستقل تیم آمریکایی تضاد شدیدی دارد و نشان می‌دهد؛ «نیروهای آمریکایی و افغانستانی رفتاری ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرکننده با بازماندگان داشتند؛ مانند برخورد‌های فیزیکی. آنها را به اجبار ساعت‌ها درسرمای بیرون پابرهنه نگه می‌داشتند.» تحقیقات سازمان ملل اضافه می‌کند که به گفته شاهدان «نیروهای آمریکایی و افغانستانی از ارسال به‌موقع و کافی کمک‌های پزشکی به دونفر که دچار جراحات جدی گلوله شده بودند، خودداری کردند و منجر به مرگ آنها شد.» تحقیقات پنتاگون اشاره نمی‌کند که سه نفر از بازماندگان بازداشتی گفته‌اند که «نیروهای ویژه آنها را شکنجه کرده‌اند.» این اتهامات، زیر اظهارات دیگر بازماندگان بازداشتی که گفته‌اند، «مانند خانه بوده و نه زندان» و «خیلی خوب» با آنها رفتار شده، مدفون شده است.
در آخر، فرمانده گروه مشترک عملیات ویژه، معاون دریادار ویلیام مک‌ریون، به همراه سربازان آمریکایی و افغانستانی به دیدن ساختمان گردیز رفت. او به خانواده پیشنهاد داد تا گوسفندی را که با یک وانت آورده بودند، برای طلب بخشش قربانی کنند. ماه‌ها بعد، وقتی به خانه حاجی شرب‌الدین بزرگ خانواده رفتم، به نظر خشمش بیشتر شده بود. عکسی از پسرانش در دست داشت و به من گفت: «من این عذرخواهی را قبول نمی‌کنم، من پسرانم را با کل فرمانروایی ایالات متحده عوض نمی‌کنم. اول فکر می‌کردیم که آمریکایی‌ها دوست افغانستانی‌ها بودند، اما حالا فکر می‌کنیم که خود آمریکایی‌ها تروریست هستند. آمریکایی‌ها دشمن ما هستند. آنها وحشت و ویرانی می‌آورند. آمریکایی‌ها نه‌تنها خانه مرا ویران کردند، خانواده مرا نابود کردند. آمریکایی‌ها نیروهای ویژه را بر سر ما ریختند. این نیروهای ویژه، با ریش‌های بلند، بی‌رحم و جنایتکار بودند.»
محمد طاهر، پدر گلالی، یکی از زنان کشته‌شده اضافه کرد: «ما به آنها طالبان آمریکایی می‌گوییم».
تحقیقات داخلی درحمله گردیز که به فرمان ژنرال مک‌کریستال اجرا شد، بررسی مختصر این اتفاق وحشتناک است. همچنین براساس گفته‌های نیروهایی است که کشتار را انجام داده‌اند. اگر محققان اظهارات بازماندگان را جدی می‌گرفتند، براساس دادگاه نظامی اتهاماتی جدی متوجه اعضای آن تیم می‌شد.
منبع: اینترسپت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *