انتشار مقاله احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات در ۱۷ دی‌ماه سال ۱۳۵۶ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان سبب برافروخته شدن آتش انقلاب اسلامی شد به طوری که کمتر از ۱۳ ماه بعد رژیم پهلوی سقوط کرد.
بعد از واقعه خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که منجر به کشته شدن بسیاری از مردم ایران به دست عمال رژیم پهلوی شد عملاً تا زمستان سال ۱۳۵۶ یک جو آرام در کشور حاکم شد که در نتیجه سرکوب تمام جریان‌های سیاسی در این سال‌ها و اختناق به وجود آمده در ایران بود. رژیم شاه مسرور از این جو آرام در کشور از نظر داخلی احساس امنیت می‌کرد و تنها نگرانی محمدرضا پهلوی انتخابات آمریکا بود که قرار بود پاییز سال ۱۳۵۶ برگزار شود. شاه تمایل داشت جمهوری خواهان در انتخابات پیروز شوند چراکه سیاست این حزب را همسو با سیاست‌های حکومت خود می‌دانست. منتها جیمی کارتر در سال ۱۳۵۶ از حزب دموکرات پیروز انتخابات شد که انتخاب او سبب نگرانی شاه ایران شد. پرویز راجی سفیر کبیر ایران در لندن در یادداشت‌های روزانه خود به نگرانی شاه در مورد انتخاب کارتر و احتمال تغییر سیاست ایالت متحده، مانند دوران کندی اشاره کرده است.
در فاصله یک هفته بین روزهای ۱۱ تا ۱۷ دی‌ماه(۳۱ دسامبر ۱۹۷۷ تا ۷ ژانویه ۱۹۷۸) دو واقعه در ایران روی داد که با واکنش شدید قشرهای وسیعی از مردم ایران روبرو شد و دامنه آن از اعتراض، مقاومت و شورش به انقلاب کشیده شد و پس از ۱۳ ماه منجر به فروپاشی رژیم پهلوی شد. این دو رویداد یکی اظهارات جیمی کارتر رییس جمهوری آمریکا در ستایش از محمدرضا شاه و دیگری مقاله ۱۷ دی روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی (ره) بود که واقعه دوم بسیار با اهمیت‌تر از اولی است.
سخنان ستایش‌آمیز کارتر در شب اول ژانویه ۱۹۷۸ در کاخ نیاوران قوت قلب و اعتماد به نفس محمدرضا شاه را تقویت کرد. او به این تفکر فرو رفت که با حمایت آمریکا می‌تواند سیاست فشار و سرکوب را ادامه دهد و رهبران مخالف را از صحنه خارج کند. به همین دلیل رژیم به فکر انتشار مقاله‌ای افتاد تا شخصیت رهبری نهضت اسلامی را مخدوش کند، لذا یک هفته بعد از سفر کارتر به ایران مقاله‌ای در روزنامه اطلاعات چاپ شد که به اعتقاد کارشناسان بزرگ‌ترین اشتباه تاکتیکی شاه بود.
عصر روز ۱۷ دی‌ماه سال ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات، مقاله‌ای تحت عنوان “ایران و استعمار سرخ و سیاه” به قلم احمد رشیدی مطلق انتشار یافت که در آن به شدت امام خمینی (ره) مورد حمله و اهانت قرار گرفته بود.
محافل سیاسی و مطبوعاتی ایران و خارج، تهیه این مقاله را به داریوش همایون وزیر اطلاعات و گردشگری کابینه آموزگار نسبت می‌دهند. برخی هم فرهاد نیکوخواه یکی از نزدیکان هویدا را نویسنده آن می‌دانند. انتشار مقاله روزنامه اطلاعات با واکنش محافل مذهبی روبرو شد و در روز ۱۸ دی، طلاب قم با برپایی تظاهرات علیه دولت شعار دادند به‌طوری که مردم نیز به آنان پیوستند و در نتیجه برخورد مأموران شاه با معترضان عده‌ای از مردم کشته شدند. در روز ۲۰ دی نیز اعتراضات سایر شهرهای ایران را در بر گرفت.
برای بررسی بیشتر این موضوع و این‌که چه علل و عواملی سبب انتشار مقاله احمد رشیدی مطلق شد و نوشتن آن چه تبعاتی برای رژیم شاه داشت، خبرنگار ایسنا منطقه اصفهان با بهمن زینلی- استاد تاریخ دانشگاه اصفهان به گفت‌وگو پرداخت که در ادامه می‌خوانید:
هدف اصلی مقاله واپس‌گرا نشان دادن نهضت امام(ره) بود
زینلی با بیان این‌که نکته اولی که در مقاله احمد رشیدی مطلق به آن اشاره شده بود زیر سؤال بردن جایگاه امام (ره) بود، گفت: نویسنده مقاله قصد داشت اصل و نسب امام راحل را زیر سؤال ببرد که در واقع یک نوع انحراف در بحث کرده بود. اما نکته دوم ترویج آن اندیشه تحجرگرایی و بسته بودن نوع تفکر و اندیشه‌ای بود که این مقاله قصد داشت به امام(ره) و نهضت ایشان و روحانیت نسبت دهد.
وی افزود: سومین نکته‌ای که در مقاله احمد رشیدی مطلق مطرح شد این بود که رژیم پهلوی هیچ‌گاه امام(ره) و جریان طرفدار ایشان و انقلابیون را به‌عنوان افرادی مذهبی معرفی نمی‌کرد، عمدتاً تأکید رژیم بر این بود که این انقلابیون یک سری متحجران مذهبی علاقه‌مند به پسرفت ایران هستند با وابستگی‌هایی که به جریان چپ و نظام‌های کمونیستی دارند.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان تأکید کرد:  پس این ۳ موضوع محتوای اصلی مقاله احمد رشیدی مطلق را تشکیل می‌داد منتها بحث این است که اولاً چه عواملی پشت پرده انتشار این مقاله بود و دوم این‌که این مقاله چرا  و چه تأثیری در تحولات پس از انتشار خود بر جای گذاشت؟
زینلی در همین خصوص افزود: مشخصاً ساواک تدوین کننده و برنامه‌ریزی کننده انتشار مقاله احمد رشیدی مطلق بود. هم در باب تدوین و هم در باب انتشار آن ساواک نقش اصلی را داشت. بنابراین حاکمیت پهلوی با دستگاه امنیتی خود که همان ساواک باشد هم زمینه تدوین این مقاله را فراهم کرد و هم زمینه انتشار آن را.
وی بابیان این‌که انتشار مقاله احمد رشیدی مطلق از سوی رژیم چند هدف را دنبال می‌کرد، گفت: هدف اول رژیم این بود که وجهه امام راحل را بین مذهبی‌ها و از طرفی جریان‌های جدید ملی‌گرایی و کسانی که فارغ از جریان‌های مذهبی به انقلاب نگاه می‌کردند مخدوش کند. از این تاریخ به بعد می‌بینیم که عمده جریان‌های فکری حتی ملی‌گرایان و غیره مجموعاً به این نتیجه رسیدند که اگر بخواهند در این نهضت حضوری داشته باشند یا اهدافی را که به دنبال تحقق آن در این نهضت هستند این نهضت الزاماً باید با مدیریت امام خمینی (ره) مدیریت شود.
استاد تاریخ دانشگاه اصفهان ادامه داد: بنابراین هدف غایی و نهایی این مقاله یا مجموع گزارش‌هایی از این دست این بود که جایگاه امام راحل را هم در حوزه ایرانیت ایشان، هم در حوزه اسلامیت و هم در حوزه نوگرایی اسلامی، از بین ببرد.
زینلی بابیان این‌که نیروهایی که دخیل در انقلاب بودند هر کدام نگاهی داشتن، گفت: برای مثال نگاه جبهه آزادی به انقلاب اسلام مدرن بود و چپ‌ها نگاه سوسیالیستی داشتند. لذا این مقاله تلاش می‌کند مجموعه امتیازات و قابلیت‌های امام را به عنوان تنها شخصیت تأثیرگذار در رهبری انقلاب را به زعم خود یا تضعیف کند یا تحت‌الشعاع قرار دهد.
علت اصلی خشم مردم اهانت به مرجعیت شیعه بود
وی افزود: این‌که چرا واکنش به این مقاله گسترده بود طبیعی است. البته واکنش به این مقاله مشخصاً از سوی نیروهای اسلامی مطرح شد. غاطبه ملت ایران در چارچوب تفکر اسلامی و اسلام شیعی به امام خمینی (ره) نگاه می‌کرد. یعنی در درجه اول امام به‌عنوان یک مرجع دینی که آن کاریزمای سیاسی را دارد در میان مردم مطرح بود. بنابراین واکنش به انتشار این مقاله واکنشی بود از این جهت که مرجعیت تشیع و مرجعیت تشیع ایرانی مورد هجمه قرار گرفته بود.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان یادآور شد:  بنابراین نگاه اول مردم به اسلام شیعی است که مرجعیت در این چارچوب قرار می‌گیرد و بعد نگاه به اسلام شیعی در فضای جغرافیایی ایران. این دو عامل باعث می‌شود که افکار عمومی در ایران به‌علاوه جریان‌های محدود و کوچک غاطبه مردم را برانگیزاند و انتشار مقاله احمد رشیدی مطلق یک جرقه‌ای بود که لایه‌های پایین و متوسط جامعه را وارد فضای انقلابی کرد.
زینلی گفت: شاید تا حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ یک اقشاری و جریان‌هایی وارد بحث انقلاب بودند. بعد از ۱۵ خرداد ۴۲ تنها جریان‌های خاص بودند که نسبت به اعمال رژیم واکنش نشان می‌دادند، اما بعد از انتشار این مقاله کل جامعه ایران واکنش نشان داد و برای همین است که عده‌ای از سردمداران حاکمیت ادعا کردند که انتشار مقاله کار آن‌ها نبوده است و گفتند که این مقاله را جریان‌های چپ منتشر کرده‌اند. به عبارتی حکومت  فکر نمی‌کرد که واکنش شدیدی را شاهد باشد. وقتی دیدند واکنش شدید است خواستند از خود رفع اتهام کنند. از این به بعد افکار عمومی ملت ایران از لایه‌های پایین تا بالا درگیر رخدادهای انقلاب شد.
وی بابیان این‌که از این به بعد افکار عمومی ملت ایران از لایه‌های پایین تا بالا درگیر رخدادهای انقلاب شد، افزود:  بعد از انتشار مقاله در روز ۱۷ دی فردای آن روز بسیاری از مردم در شهرهای مختلف دست به تظاهرات نسبتاً گسترده علیه رژیم شاه زدند که زدو خوردهای زیادی را هم در پی داشت. این واکنش‌ها ابتدا در تهران رخ داد و بعد به بسیاری از شهرهای ایران منتقل شد. شاخصه مهم در این رخداد این است که برای اولین بار افکار عمومی در کلیت جامعه ایران نسبت به انتشار این مقاله واکنش نشان داد. جامعه فهمید موضوع شخصی نیست بلکه یک موضوع باوری و اعتقادی است و رژیم پهلوی متوجه شد که عملاً مواجه شده با یک اعتراض اعتقادی و باوری مردم نه یک اعتراض صنفی در مورد یک موضوع خاص.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان در پاسخ به این سؤال که چرا رژیم شاه فکر می‌کرد مردم واکنش خاصی نشان نمی‌دهند، ادامه داد: رژیم ارزیابی درستی بعد از آن جو آرامی که ۱۳ سال بود در کشور حاکم بود نداشت و امام خمینی (ره) هم در کشور نبود. بنابراین رژیم ارزیابی و تحلیل دقیقی از واکنش افکار عمومی در ایران نداشت و چون تحلیل درستی نداشت این مقاله را منتشر می‌کند و بعد که واکنش‌های گسترده را می‌بینند سعی می‌کنند خود را تبرئه کند.
جهش فکری مردم در نگاه به فلسفه سیاسی شیعه اثبات شد
زینلی با اشاره به این‌که شعار رژیم در برخورد با امام راحل مبارزه با اسلام شیعی نیست، گفت: شاه قصد داشت این موضوع را به مردم بقبولاند که نهضت امام خمینی(ره) یک جریان واپس‌گرا و غیر ایرانی است.
وی تصریح کرد: رژیم بعد از سرکوب مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در بعد داخلی احساس امنیت می‌کند و تصور می‌کند که دیگر نیروهایی که از بدنه پایین جامعه غلیان کنند وجود ندارد، چرا که دستگاه‌های امنیتی تبیین کرده بودند که اوضاع تحت کنترل است و رژیم هم بیشتر معطوف به جریان‌هایی بود که مبارزه مسلحانه می‌کردند.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان در همین خصوص افزود: شاه تقریباً همه جریان‌ها را سرکوب کرده بود و فهمی دقیق از جریان‌های غیرمسلحانه که با یک رویکرد فرهنگی و سیاسی مبارزه می‌کردند نداشت. عملاً یک احساس آرامشی می‌کرد و بعد از انتخابات آمریکا که دموکرات‌ها سر کار آمدند شاه نگران برخورد آمریکا بود و آمدن کارتر به تهران و توصیف ایران از سوی او تحت عنوان جزیره ثبات، این نوید را به حکومت پهلوی داد که شما از طرف آمریکا نگرانی نداشته باشید، به همین دلیل ۵ روز بعد از سفر کارتر به ایران، رژیم شاه دست به انتشار این مقاله زد.
زینلی گفت: نام احمد رشیدی مطلق یک اسم مستعار است و اطلاع دقیقی از هویت نویسنده مقاله نیست، هرچند که در برخی منابع نام چند نفر ذکر شده است.
وی خاطرنشان کرد: اعتراض گسترده مردم به انتشار مقاله احمد رشیدی مطلق تبیین کننده این نکته بود که عموم ملت ایران فارغ از جریان‌های سیاسی، عمده تفکر و نگاه‌شان معطوف به مرجعیت شیعه است، از همین رخداد نتیجه می‌گیریم که انقلاب اسلامی در واقع اصلی‌ترین پتانسیل‌اش جهش فکری جامعه ایران در نگاه به فلسفه سیاسی شیعه است.
استاد تاریخ دانشگاه اصفهان گفت: بحث ولایت فقیه در اینجاست که به کمال می‌رسد و در واقع واکنش جامعه نشان داد که ولایت‌فقیه به کمال رسیده و نویدی است بر نزدیک بودن وقوع انقلاب. از این تاریخ به بعد(۱۷ دی ۵۶) عملاً درگیری‌ها شروع و کمتر از ۱۳ ماه سلطنت پهلوی سرنگون شد و انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷به پیروزی رسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *