ترامپ آمد.

آیا حضور ترامپ، زمینه‌ساز تبدیل جنگ‌های نیابتی به مواجهه مستقیم میان قدرت‌های منطقه‌ای خواهد شد؟ آیا همانگونه که انتخاب ترامپ برای بسیاری از تحلیل‌گران همانند شوخی تلخی بود، شوخی روزنامه دی-ولت آلمان مبنی بر شروع آخر زمان نیز همه جهان را متعجب خواهد کرد؟ باید منتظر بود تا مشخص شود نظرات «رئیس جمهور» ترامپ چقدر با نظرات ترامپ «تاجر» مشابهت دارد.

فرارو- هرچند انتخاب دونالد ترامپ، کاندیدای اجباری حزب جمهوری خواه، بازارهای جهانی را شوک زده کرد، اما روند تغییرات سیاسی در ایالات متحده در طول سال‌های اخیر، اسباب کشی ترامپ به امارت پلاک 1600 خیابان پنسیلوانیا در ایالت واشینگتون را بسیار محتمل می‌نمود.

به گزارش سرویس اقتصادی فرارو، باز پس‌ گیری مجالس نمایندگان و سنا و همچنین انتخابات فرمانداران ایالات‌ها در امریکا توسط جمهوری خواهان، بیانگر رویگردانی عمومی از برنامه‌ها و شعارهای دموکرات‌ها در سال‌های اخیر بود. بنابراین به لحاظ روند سیاسی، تغییر حزب حاکم بر دولت، چندان شگفت انگیز نبود. به علاوه، با توجه به نظام انتخابات ریاست جمهوری در امریکا، تعداد آرای خام (و نه الکترال) فرد پیروز در برخی از موارد حتی از رقیب شکست خورده نیز کمتر بوده است. انتخابات سال 2016 نیز چنین وضعیتی داشته و آرای نماینده شکست خورده دموکرات‌ها، 300 هزار رای بیشتر از نامزد پیروز جمهوری خواه بوده است. این موضوع توان بالای جمهوری‌خواهان در جذب آرای الکترال را نشان می‌دهد.

اما انتخاب دونالد ترامپ، چه آثاری می‌تواند برفضای اقتصاد سیاسی جهان، منطقه و ایران در سال‌های آینده داشته باشد؟ اولین سخنان ترامپ در قامت رئیس جمهور ایالات متحده، نشان داد که در روز‌ها و ماه‌های آینده باید منتظر تلطیف موضع‌گیری‌های جنجالی وی در دوران تبلیغات بود. این انتظار تا معرفی کابینه بیشتر طول نخواهد کشید و با مهره‌چینی ترامپ در دولت می‌توان به پیش‌بینی سیاست‌ها و اقدامات واقعی وی در عرصه داخلی و خارجی پرداخت. اما با توجه به قدرت تاثیرگذاری بالایی که رئیس جمهور در ساختار قدرت ایالات متحده دارد، روند کلی سیاست‌های این کشور در دوران ریاست ترامپ را می‌توان تحت تاثیر دیدگاه‌ها، خواستگاه و تمایلات سازمان رای وی دانست.

تحلیل محتوای سخنان و موضع‌گیری‌های انتخاباتی ترامپ، چربش سیاست و اقتصاد داخل امریکا بر سیاست خارجی و اقتصاد بین‌الملل را به وضوح آشکار می‌سازد. نگاه معطوف به داخل در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی در امریکا، می‌تواند به شدت بر جایگاه سیاسی و اقتصادی ایران تاثیرگذار باشد.

داخل یا خارج: مساله این است!

تمرکز بر سیاست‌ داخل، به معنی محدود شدن مداخلات امریکا در مناطق مختلف جهان از جمله خاورمیانه خواهد بود. کاهش حضور سیاسی- نظامی امریکا در منطقه در شرایط بحرانی فعلی، می‌تواند زمینه‌ ظهور نسل‌های جدید و خطرناکتری از افراط‌گرایی را فراهم و شعله‌ بحران‌های سیاسی در منطقه را مشتعل‌تر نماید.

در این وضعیت، تقابل فرسایشی، دامنگیر بسیاری از کشورهای منطقه شده و با فعال شدن گسل‌های سیاسی، واگرایی کشورهای منطقه رو به تزاید خواهد گذاشت. در این میان روابط اقتصادی، سیاسی ایران با کشورهای منطقه با بحران‌های بیشتر و آشکارتری همراه خواهد بود.

پیامد دوم نگاه به داخل در حوزه سیاست، از اولویت خارج شدن مباحث حقوق بشری است. به نظر می‌رسد فشارهای وارد شده در این حوزه تنها هزینه‌‌های اقتصادی برای ایران به همراه داشته و منجر به تغییرات در مواضع، قوانین و رفتارهای حقوق بشری (البته اصولی) ایران نشده است.

بنابراین کاهش فشارهای حقوق بشری، می‌تواند با کاهش هزینه‌های ناشی از تحریم‌ها و محدودیت‌های مرتبط با این حوزه برای ایران، زمینه حضور و مشارکت اقتصادی کشورهای اروپایی، امریکایی و آسیایی را فراهم نماید.

سوریه، مرکز ثقل توازن اوراسیا!

نظر ترامپ در مورد جنگ سوریه و مخالفت با برکناری اسد، می‌تواند زمینه را برای ثبات موقعیت استراتژیک سوریه برای ایران و توسعه بازارهای انرژی به سمت اروپا و ایجاد دالان انرژی آلترناتیو از مسیر عراق-سوریه-اروپا (آلترناتیو مسیر ترکیه)، فراهم نماید.

با توجه به تمایل اروپا به دسترسی به منابع ارزان و جایگزین (برای انرژی روسیه) این موضوع جایگاه اقتصادی و سیاسی ایران در منطقه و جهان را به شدت تقویت خواهد کرد. البته این موضوع با حساسیت‌های فراوان رقبای منطقه‌ای انرژی و حتی روسیه و ترکیه، یقیناً بدون چالش نخواهد بود.

پایان ماه عسل برای اعراب!

موضع‌گیری‌های رسمی (به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری) ترامپ علیه پادشاهان و شاهزادگان کشورهای نفت‌خیر عربی، شاید موضوعی جدید به نظر برسد، اما این موضع‌گیری‌های را می‌توان بیان «ترامپ‌وار» از سیاست‌های کلی امریکا در منطقه، مبنی بر تقویت جبهه مقابل فرقه‌گرایی سنی ارزیابی کرد که دولت اوباما در سال‌‌های اخیر دنبال کرده‌ و نارضایتی بسیاری از سران این کشورها را سبب شهد بود.

اما این موضوع به معنی رها کردن همراهان سنتی عرب امریکا در منطقه نخواهد بود، بلکه احتمالاً «ماه عسل» برای این کشورها تمام شده و انتظار بر این خواهد بود تا کشورهای مذکور، هزینه‌های بالاتری برای حفظ حمایت‌های امریکا پرداخت نمایند. بنابراین حفظ توازن برای کشورهای مذکور پر هزینه‌تر و برای ایران، کم هزینه‌تر خواهد شد.

ترامپ تاجر، ترامپ رئیس جمهور!

جایگزینی یک تاجر و سرمایه‌دار با یک رئیس جمهور حقوق‌دان (اوباما) در ایالات متحده، خود بیانگر تغییرات قابل انتظاری است که در آینده رخ خواهد داد. بسیاری، نظام حزبی در ایالات متحده را محدود کننده اختیارات رئیس جمهور در این کشور دانسته و رعایت قواعد حزبی را بر نظرات شخصی رئیس جمهور ارجح قلمداد نمایند.

اما باید توجه داشت که جمهوری‌خواهان علاوه بر اینکه یک‌پارچه از ترامپ حمایت نکردند، بلکه در بسیاری از مواقع نیز به سنگ‌اندازی در مسیر وی متهم شدند. به علاوه رفتار و نظرات ترامپ در طول تبلیغات نشان داد که جز در موارد محدود اقتصادی (مانند کاهش مالیات‌ها و کاهش دخالت‌های دولتی در اقتصاد) چندان به مواضع حزب جمهوری‌خواه اعتقاد نداشته و الزامی نیز به این اعتقاد نمی‌بیند.

بنابرین اگر رئیس جمهور ترامپ، با ترامپ تاجر تفاوت زیادی نداشته باشد، سیاست در دولت وی به محاق رفته و اقتصاد حرف اول را خواهد زد.

چربش اولویت اقتصاد بر سیاست، در کنار آثار مثبتی که می‌تواند برای ایران، منطقه و جهان داشته باشد، همانند شمشیری دولبه، می‌تواند آثار خونباری نیز حاصل آورد.

نگاه تجاری و اقتصادی، طمع شرکت‌های بزرگ تولید تسلیحات (که اتفاقاً از حامیان سنتی جمهوری‌خواهان نیز هستند و ترامپ وعده داده است محدودیت بودجه نظامی در امریکا را از میان بردارد!) برای نفوذ، لابی‌گری و تاثیرگذاری بر سیاست‌های دولت امریکا را تشدید و همراهی شرکت‌های بزرگ انرژی نیز‌ می‌تواند بوی باروت را به سمت مناطق انرژی خیز جهان کج نماید. اینکه بازی دلارهای انرژی این بار کدام منطقه و کشور را هدف خواهد گرفت، نیاز به زمان خواهد داشت.

البته شاید اکنون برای قضاوت بسیار زود باشد، چرا که حتی دولت‌هایی که از نفوذ بالای اطلاعاتی در ساختار تصمیم‌گیری ایالات متحده برخوردار هستند (مانند اسرائیل) نیز ریسک آمدن ترامپ را نپذیرفته و در سال آخر دولت اوباما قرارداد خرید تسلیحات بسیار سنگین با ایالات متحده منعقد کرده‌اند.

اقتصاد جهانی و ترامپ «اقتصاددان»!

یکی از مهمترین ریسک‌هایی که با ورود ترامپ به اقتصاد جهانی افزوده خواهد شد، محدودیت‌هایی است که وی ممکن است در مسیر تجارت و گردش سرمایه ایجاد نماید.

تجدید نظر در پیمان‌نامه‌ها و معاهداتی تجاری امریکا با کشورهای مختلف، محدودیت در سرمایه‌گذاری خارجی و خروج سرمایه شرکت‌های امریکایی از خاک این کشور، می‌توان معضلات بغرنجی برای کشورهای مختلف جهان (از جمله چین، مکزیک و اتحادیه اروپا) ایجاد نماید.

چراکه این کشورها بیشترین منافع را از تجارت آزاد و سرمایه‌گذاری‌ خارجی شرکت‌های امریکایی می‌برند. اما اگر دیدگاه حمایت‌گرایی در بزرگترین اقتصاد جهان حاکم شود، جنگ تجاری و تعرفه‌ای در جهان شکل‌ خواهد گرفت. کالاهای صادر شده چینی به بازارهای امریکا اکنون باید به دنبال بازارهای جدیدی باشد که خاورمیانه و اروپا می‌تواند بیش از پیش مد نظر قرار گیرد.

این موضوع با منافع کشورهای اروپایی متضاد بوده و تقابل میان چین و اروپا را به همراه خواهد داشت. بنابراین این استرانژی ترامپ هر چند در ظاهر شاید عوام گرایانه به نظر برسد اما فرسایش قدرت اقتصادی در برابر توان روز افزون چین را از ایالات متحده به اروپا منتقل خواهد کرد.

یکی دیگر از مهمترین دیدگاه‌های اقتصادی ترامپ مربوط به سیاست‌های پولی آسان است. با محدود کردن استقلال فدرال رزرو به عنوان تاثیرگذارترین بانک مرکزی بر اقتصاد جهان، انتظار می‌رود نرخ‌های بهره در اقتصاد این کشور افزایش و حرکت سرمایه به داخل امریکا بر خروج آن، پیشی گیرد؛ این موضوع همراستا با سیاست توجه به داخل در حوزه اقتصاد امریکاست.

یکی از مهمترین تهدیدات جهانی حضور ترامپ در راس اقتصاد 18 هزار میلیارد دلاری امریکا، محیط زیست است. ترامپ اعتقادی به توافقات زیست محیطی نداشته و بارها از تجدید نظر در این پیمان‌نامه‌ها سخن گفته است.

این موضوع باب طبع شرکت‌های انرژی است که با انتخاب وی به ریاست جمهوری نیز به شدت با اقبال موجه شده‌اند. شاید این استراتژی در میان سایر موارد، بیشترین تاثیر را بر اقتصاد ایران داشته باشد.

همراهی «ترامپ اقتصاددان» با شرکت‌های انرژی و اعتقاد بر این موضوع که تولید انرژی بیشتر، انرژی ارزانتر، رشد اقتصادی پایدارتر و شغل بیشتر برای امریکا را به دنبال دارد، می‌تواند به تولید انرژی‌های بیشتر و ارزانتر در جهان منجر شده و بازارهای جهانی انرژی و کشورهای تولید کننده و صادرکننده انرژی (از جمله ایران) را متاثر سازد.

ترامپ قول داده است در دهه پیش روی بیش از 25 شغل ایجاد کرده و رشد اقتصادی سالانه امریکا را به 4 درصد در سال افزایش دهد. جالب است که علیرغم این اقوال، 370 اقتصاددان بزرگ امریکا با امضای نامه‌ای قبل از انتخابات، ترامپ را «خطرناکترین و مخرب‌ترین گزینه» برای امریکا قلمداد نموده‌اند.

ایران: ترامپ خوب و ترامپ بد!

شاید موضع‌گیری‌ها و نظرات ترامپ برای هیچ کشوری مانند ایران، دارای ترکیب متنوعی از آثار متناقض نباشد.

حمایت از روسیه، تهدید کشورهای سنی خاورمیانه، از اولویت خارج کردن حقوق بشر، مخالفت با تغییر رژیم در کشورهای منطقه، تهدید داعش و هزاران اظهار نظر دیگر، موضوعاتی است که اگر ترامپ در قامت رئیس جمهور ایالات متحده نیز به آنها پایبند باشد، می‌تواند سلسله آثار متناقضی را بر ایران به همراه داشته باشد.

شاید نتوان اثر کلی حضور وی در راس قدرت اجرایی این کشور را بر ایران تحلیل نمود، اما این نا اطمینانی در توازن منطقه‌ای و داخلی، درجات متفاوتی دارد.

«فاجعه بار» خواندن برجام توسط ترامپ و متزلزل کرن پایه‌های این توافق مهم برای ایران و جهان، می‌تواند هم راستا با سیاست‌های تقابل قدرت‌های مخالف ایران در منطقه باشد.

بنابراین توافقی که زمینه‌ساز برتری سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه می‌توانست باشد، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد که توازن قدرت در خاورمیانه را می‌تواند به زیان ایران تغییر دهد، اما حضور ترامپ برای رقبای منطقه‌ای ایران نیز چندان میمون و خوش آیند نبوده است.

از این رو برای مشخص شدن مجهولات موجود در معادلات قدرت در منطقه، باید اندکی به انتظار نشست. اما آنچه قابل پیش‌بینی است، افزایش‌های چالش‌های سیاسی و اقتصادی و پر هزینه‌تر شدن کنش‌های رقبا در منطقه خواهد بود.

تاثیر «ترامپیزاسیون» سیاست‌های امریکا بر فضای سیاسی داخلی ایران کمی آشکارتر است. تضعیف جایگاه دولت از طریق تهدید یا بازنگری در برجام به عنوان مهمترین دستاورد دولت دهم، اصلی‌ترین پیامد انتخابات 2016 امریکا خواهد بود.

موضع‌گیری‌های مقامات دولتی پس از انتخاب ترامپ، مستقیماً مربوط به این موضوع بوده که نشان از حساسیت بسیار بالای آن برای دولت دارد. گشایش‌های نسبی پس از برجام که آخرین مورد آن مربوط به مشارکت شرکت توتال در توسعه طرح‌های انرژی ایران بود، با تزلزل برجام، محدودتر و شرکت‌ها بیش از پیش در معامله با ایران محتاط‌تر خواهند شد.

در کنار این موضوع، تشدید شکاف سیاسی و ظهور بحران‌های بیشتر در منطقه، به همراه خلاء قدرت امریکا و احتمالاً حضور نفع جویانه قدرت‌های کوچکتر، می‌تواند به تقویت رقبای اصول‌گرای دولت روحانی در ایران منجر شود.

آیا حضور ترامپ، زمینه‌ساز تبدیل جنگ‌های نیابتی به مواجهه مستقیم میان قدرت‌های منطقه‌ای خواهد شد؟ آیا همانگونه که انتخاب ترامپ برای بسیاری از تحلیل‌گران همانند شوخی تلخی بود، شوخی روزنامه دی-ولت آلمان مبنی بر شروع آخر زمان نیز همه جهان را متعجب خواهد کرد؟ باید منتظر بود تا مشخص شود نظرات «رئیس جمهور» ترامپ چقدر با نظرات ترامپ «تاجر» مشابهت دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *