گالریهای تهران در جمعهای که گذشت میزبان بیش از 30 نمایشگاه جدید بودند. نمایشگاه نقاشیهای مریم آقایی با عنوان “یکی از ما”، نمایشگاه چیدمان های امیر حسین ردایی با عنوان “ناسیونال ” در گالری آران، نمایشگاه نقاشیهای بهنوش فروتن با عنوان “سکوت” در گالری شکوه، نقاشیهای 250 هنرمند بر روی سرامیک در گالری شیرین و نمایشگاه نقاشیهای امیرعلی گلریز با عنوان “سیمرغ” در گالری مهروا ، رویدادهایی هستند که در گالریگردی این هفته به سراغ آنها رفتیم.
شخصیتنگاری انسان معاصر با پرتره های راز آلود
مریم آقایی در نمایشگاه “یکی از ما” با به تصویر کشیدن پرترههایی که با ساختار طبیعی تناسبی ندارند، به نوعی از شخصیتنگاری میپردازد. این پرترهها در بستر محیطی که در آن قرار گرفتهاند قابل ترجمان هستند. همگی دچار یک نوع ترس، غم و یا حالتی از استیصال در تقابل با محیط قرار دارند. محیطی که به دلیل عدم تناسب به گونهای بر این پرترهها تاثیر گذاشته و شکل و ظاهر آنها را متناسب با خود تغییر داده است.
صورت کاراکترهای آقایی معمولا کدر است. رنگهایی که او در کشیدن این پرترهها از آن استفاده کرده است جدای از بازنمایی درونیات این افراد به نوعی جنس رابطه آنها با محیط و تاثیر آن بر درون این شخصیتها را هم به تصویر میکشد. او با پوشاندن بخشی از صورت این پرترهها و پنهان کردن آن از دید مخاطب به نوعی یک حس راز آمیز هم ایجاد کرده است. حسی که در کشف شخصیت فرد را به کاوش بیشتری مجاب میکند و به درون دنیایی پرترهها میکشد تا بتواند همذاتپنداری عمیقتری را در مخاطب برانگیزد.
بازنگری در مواجهه با اشیاء تاریخ گذشته
امیر حسین ردایی در نمایشگاه “ناسیونال” با چیدمانهایش زاویه نگاه به اشیاء را به چالش میکشد. در آثار این نمایشگاه اشیائی که به نوعی از مد افتاده و یا تاریخ گذشته هستند با شکل و شمایلی لوکس و بیرون از کارکرد مورد نظر خود هویتی مستقل از گذشته پیدا کردهاند. هویتی که آن را از بعد یک شیئی صرف خارج کرده و به اثری لوکس و تزیینی بدل میکند.
او با به کار بردن رنگ طلایی در بدنه اشیاء و با تغییر کاربرد آنها سعی کرده ضمن آراسته کردن این لوازم مصرفی آنها را به گونهای برجسته کند که بیشتر نگرش و سمت و سویی انتقادی از آن متبادر شود. او در حقیقت با این بازنمایی فراموش شدن و کهنگی این اشیاء در مسیر مصرفگرایی را به مخاطب یادآوری میکند و ضمن عبور دادن ذهن از دریچه تاریخی آن را با گذشتهای مواجه میکند که دیگر شکل و شمایل و رنگی از آن تاریخ ندارد.
او با چیدن تخم مرغ در دریچه چرخ گوشت و یا ریختن میخ در دل یک زود پز و از طرفی قرار دادن دستههای جارو برقی در کنار گل و گویهایی براق و تزیینی که روی آینهای نصب شدهاند ، مخاطب را در یک چشمانداز با اثری مواجه میکند که شبیه یک دام او را در جهان خودش محصور کرده و به سیر در یک مسیر تاریخی مجاب میکند.
تصویر خیال طبیعت در گستره رنگها
نقاشیهای بهنوش فروتن در گالری شکوه، خیال طبیعتاند. فروتن در آثارش تصاویر و صحنههای ساکن و بیتحرک طبیعت را به تصویر کشیده است. در پس این سکوت و بیتحرکی و از دریچه نظاممند بافتهای رنگی مخاطب به درون این طبیعت قدم میگذارد. طبیعتی که در نگاه اول بر پایه تقلید صرف و بازنمایی آن چه که هست جلوه میکند به ناگاه در این آثار تبدیل به یک فضای انتزاعی میشود که در خود طبیعت را تهنشین کرده و بیآن که از آن فاصله بگیرد تصویری خیالی را ترسیم کرده است.
سطوح یک دست و رنگهایی که همگی در یک طیف هستند در کنار یکدیگر تبدیل به یک معما میشوند. معمایی که کشف آن وابسته به تحلیل بافتهای رنگی به هم تنیده در اثر است. بافتهایی که در کنار یکدیگر به یک تصویر ختم شدهاند که میتوان آن را تصویر طبیعت نامید.
او در حقیقت طبیعت را بهترین مفهوم برای درک قابلیت رنگها میبیند که در پس خود میتواند در یک همنشینی دلپذیر و چشمنواز ابعاد و لایههایی از این قابلیت نهفته را به تصویر بکشد. او در حقیقت با رنگ به مثابه فرم و محتوا بر خورد میکند به گونهای که در ابتدای امر رنگها در شمایل فرم و با طرحی از پیش تعیینشده به محتوایی میرسند که همان طبیعت است.
هزار و یک پیشنهاد در نمایشگاه هزار و یک بشقاب
نمایشگاه هزار و یک بشقاب یک پیشنهاد نو برای تجربهگری در حیطه سرامیک است. هر چند نمیتوان آثار را در این نمایشگاه دستهبندی کرد اما برخورد جدید هنرمندان از طیفهای مختلف با سرامیک و نقاشی روی آن به گونهای است که میتوان این اتفاق را جدای از بعد زیباییشناسی و درون مایه، به عنوان یک پیشنهاد جدید در تغییر نگرش به هنر سرامیک تلقی کرد.
یکی از نکات مورد توجه در این نمایشگاه تغییر روند و رویکرد هنرمندان در مواجه و برخورد با مقوله نقاشی است. افرادی که به صورت معمول در حیطه و سبک مشخصی در نقاشی دست به تجربه میزنند در آثار این نمایشگاه به تناسب تغییر مدیا و یا شاید تکنیک، جهان تازهای را تجربه کردهاند که از منظر طرح، رنگ و بافت خارج از جهان همیشگی آنهاست.
در این نمایشگاه که 250 اثر در کنار یکدیگر به نمایش گذاشته شده، میتوان آثار متنوعی را در حیطه سرامیک مشاهده کرد که به نوعی شکل جدید از برخورد با این هنر به حساب میآیند. در حقیقت سرامیک در این نقاشیها جای بوم نشسته و هنرمندان با عبور از ساختارهای کلاسیک و طرحهای تکراری که در هنر سرامیک از آن استفاده میشوند نگاه مخاطب نسبت به این هنر را با پیشنهادهای خود گسترش دادهاند.
سیمرغهای مدرنیزه منطق الطیر عطار
“سیمرغ” های امیرعلی گلریز به همان اندازه که وامدار تصویرهای مکتب گل و مرغ است به همان اندازه از آن فاصله دارد. او با ایجاد دوایری رنگین در کنار یک دیگر بر روی یک سطح سیاه به نوعی مفهومی منطقالطیری سیمرغ را در نقاشیهای خود گنجانده است.
در حقیقت این دایرههای رنگین که شباهت بسیاری به شکل چشم دارند، نماینده یک انسان یا فردسان هستند که در یک اجتماع فرم گرفته به یک پیکره بدل شدهاند که همان سیمرغ مد نظر عطار است.
البته تم سیاه رنگی که در زمینه آثار او قرار دارد این سیمرغها را به شکل یک وهم و یا تصویری سراب گونه بدل کرده است، به گونهای که انگار در عدم زیست میکنند و حیاتشان جز خیالی گذرا نیست. سیمرغهای امیرعلی گلریز به شدت زشت و ناهنجار هستند به گونهای که میتوانند تصویری از سیمرغهای جهان مدرن باشند.