IMG10384736.jpg

یکی از اتهامات فخرالدین احمدی دانش آشتیانی وزیر جدید آموزش و پرورش در جلسه رأی اعتماد دیروز این بود که از برنامه های آموزشی خانم دکتر ماریا مونته سوری به عنوان الگوی آموزش در دنیای مدرن نام برده است.

«عصر ایران»، یکی از نمایندگان مخالف که از شدت خشم مدام دچار اشتباه لفظی هم می‌شد، برای زیر سؤال بردن وزیر پیشنهادی و رأی نیاوردن او به هر اتهامی روی می‌آورد و غیر از اینکه گفت در سال 88 بازداشت شده (در حالی که هرگز پس از وقایع آن سال بازداشت نشده) یا در مجلس ششم تحصن کرده (در صورتی که اصلا نماینده نبوده و پدرش نماینده بوده) یا چرا در لندن درس می‌داده (در حالی که هنگام تحصیل در مقطع دکتری در مدرسه ایرانیان و زیر نظر سفارت ایران تدریس می‌کرده است‌) اشاره به ماریا مونته سوری را هم به لیست جرایم او اضافه کرد.

شگفت انگیزتر از همه اما همین متهم‌کردن «ماریا مونته سوری» به ارتباط با فراماسونری و صهیونیسم بین‌الملل بود در حالی که او چهار سال بعد از تشکیل رژیم صهیونیستی درگذشته است و درباره مونته سری اگر بحثی هست درباره شیوه‌های آموزشی اوست، نه موضوعات دیگر.

شهرت مونته سوری (با نام کامل ماریا تکلا آرتمیزیا مونته سوری) البته به این خاطر هم هست که به عنوان نخستین پزشک زن ایتالیایی شناخته می‌شود. شهرت غالب اما به این خاطر است که روش آموزش او به عنوان یکی از موفق‌ترین شیوه‌ها و شاید هم موفق‌ترین شناخته می‌شود چون به جای یادگیری صرف و القای محفوظات بر توانمندسازی و آشنایی بچه‌ها با توانایی‌های جسمی تاکید دارد و دانش آشتیانی نیز این روش را موفق می‌داند.

البته اینکه بتوان در ایران و با این ساختار و برای همه مدارس استفاده و اجرا کرد یا نه بحث دیگری است اما حالا که به نام مونته سری اشاره شده بد نیست بیشتر درباره او و شیوه  آموزشی او بدانیم:

– ‌مهم‌ترین ارکان شیوه آموزش او حضور کودک در محیط آماده‌شده خاص،‌ آزادی عمل کودک، زمان طولانی و مناسب دسترسی به محیط آموزشی در هر روز برای کودک، استفاده از مواد آموزشی مناسب، خودمختاری توسعه‌ای کودک و اعتماد به نفس است. در دهه‌های بعد در همه جای دنیا آموزش به سبک او رایج شد و شامل کودکستان تا دبیرستان می‌شد. چند مرتبه هم نامزد جایزه صلح نوبل شد.

– در سال 1901 مونته‌ سوری مدرسه پزشکی و پداگوژی و فعالیت‌های خصوصی خود را ترک و در سال 1902 در یک دوره فلسفه در دانشگاه رم شرکت کرد. در آن زمان فلسفه عمدتا شامل مطالبی بود که امروز آن را «روان‌شناسی» می‌نامیم. او به مطالعه تئوری فلسفه، فلسفه اخلاق، تاریخ فلسفه و روان‌شناسی پرداخت و به مطالعات مستقل خود در انسان‌شناسی و فلسفه آموزشی ادامه ‌داد و تحقیقات مشاهده‌ای و تجربی را در مدارس ابتدایی انجام می‌داد.

– کارهای مونته‌سوری در روند توسعه خود «پداگوژی علمی» نام گرفت و در سال‌های بعد دنبال شد. در سال 1903 دو مقاله در زمینه پداگوژی نوشت و در سال‌های بعد در مقاله دیگر منتشر کرد.

– در سال 1906 مونته‌سوری دعوت شد تا به مراقبت و آموزش گروه‌هایی از کودکان متعلق به والدین کارگر در یک آپارتمان جدید بپردازد که برای خانواده‌های کم‌درآمد ساخته شده بود. او علاقه داشت تحقیقات و روش‌های خود را در مورد کودکان با ذهن معمولی نیز به کار گیرد.  او خانه کودکان (Casa dei Bambini) را تاسیس کرد و در اولین کلاس‌هایش در سال 1907 تعداد 50 و 60 کودک بین دو یا سه سال سن یا 6 تا 7 سال سن را پذیرفت. ابتدا کلاس مجهز به میز معلم و تخته‌سیاه، ‌یک بخاری، میزهای کوچک، نیمکت‌ها و میزهای گروهی برای کودکان و اطاقکی برای موادی بود که مونته‌سوری در مدرسه پزشکی و پداگوژی توسعه داده بود. فعالیت بچه‌ها شامل مراقبت فرد از قبیل لباس پوشیدن و لباس درآوردن، ‌مراقبت از محیط مثل گردگیری و جارو کردن و روفتن و مراقبت از باغچه بود. همچنین استفاده از موادی که مونته‌سوری توسعه داده بود نیز به بچه‌ها نشان داده می‌شد. مونته‌سوری خود مشغول آموزش، ‌تحقیق و دیگر فعالیت‌های حرفه‌ای بود و کار کلاس‌های درس را زیر نظر داشت ولی مستقیما به بچه‌ها درس نمی‌داد. آموزش و مراقبت روز به روز زیر نظر مونته‌سوری و توسط دختر دربان ساختمان انجام می‌شد.

در این کلاس، مونته‌سوری رفتارهایی را در بچه‌ها مشاهده کرد که پایه روش آموزشی او را تشکیل می‌دادند. او اپیزودهایی از توجه و تمرکز عمیق، تکرار چندباره یک فعالیت و حساسیت به نظم موجود در محیط را خاطرنشان می‌کند. بچه‌ها با اینکه فعالیت خود را به صورت آزادانه انتخاب می‌کردند، به فعالیت‌های سیاسی و مواد آزمایش مونته‌سوری بیش از اسباب‌بازی‌هایی که برای آنها تهیه شده بود رغبت نشان می‌دادند و با کمال تعجب اساسا توسط شیرینی‌ و دیگر پاداش‌ها برانگیخته نمی‌شدند. به مرور زمان، او ظهور نوعی خودنظمی ناگهانی را در آنها مشاهده می‌کرد. مونته‌سوری بر اساس مشاهداتش، عملیات خاصی را در برنامه مدرسه گنجاند که معیار اساسی فلسفه و روش آموزشی او را شامل می‌شدند.

او محدوده فعالیت‌های عملی مثل جارو کردن و مراقبت شخصی را توسعه داد و طیف وسیعی از آنها از تمرین مقررات محیطی تا اعمال شخصی از قبیل گل‌آرایی، شستن دست‌ها، ژیمناستیک، مراقبت از حیوانات خانگی و آشپزی را لحاظ می‌کرد. او همچنین در کلاس، بخشی بزرگ برای بازی را در نظر گرفته بود و بچه‌ها را تشویق می‌کرد که بین درس و مناطق مختلف اتاق رفت و آمد کنند. او در کتاب خود خاطرنشان می‌کند که در یک روز زمستانی تیپیک، کلاس درس از ساعت 9 آغاز شده و در 4 بعد از ظهر به پایان می‌رسد.

برنامه درسی روزانه به خوبی گویاست:

ساعت 9 تا 10: ورود و احوال‌پرسی. بازرسی بهداشت شخصی بچه‌ها، تمرین زندگی عملی، ‌کمک به یکدیگر برای گرفتن و بستن پیش‌بندها، رفتن به همه کلاس‌ها و دیدن اینکه همه چیز گردگیری و منظم شده باشد. زبان: دوره مکالمه. در این لحظات بچه‌ها گزارش ساده‌ای از حوادث روز قبل می‌دادند.

ساعت 10 تا 11: تمرین فکری. درس‌های عملی با دوره‌های کوتاه استراحت قطع می‌شد. نام‌گذاری و تمرینات حسی

ساعت 11 تا 11:30: ژیمناستیک ساده، حرکات عادی که با میل تمام انجام می‌شد، موقعیت طبیعی قرار گرفتن بدن، راه رفتن، پیاده‌روی در خط، سلام‌کردن،‌ حرکاتی برای جلب توجه، قرار دادن اشیاء ‌با دقت و مراقبت.

ساعت 11:30 تا 12: ناهار و نیایش

ساعت 12 تا 1: بازی آزاد.

ساعت 1 تا 2: بازی‌های هدایت‌شده و در صورت امکان در فضای باز. در این دوره بچه‌های بالاتر به ترتیب با تمرینات زندگی عملی، تمیز کردن اتاق، گردگیری و قرار دادن مواد در نظم خود وارد بازی می‌شدند. در این دوره بازرسی پاکیزگی انجام می‌شد.

ساعت 2 تا 3: کارهای دستی، ‌مدل‌سازی با گل رس، طراحی‌های مختلف و امثال آن.

ساعت 3 تا 4: ژیمناستیک دسته‌جمعی و آواز به‌ویژه در هوای باز. تمرین برای توسعه دوراندیشی و مراقبت از گیاهان و حیوانات.

در یک جمله می‌توان گفت: او هدف آموزش را استقلال بچه‌ها می‌دانست و نقش معلم را تنها یک مشاهده‌گر و هدایت‌کننده توسعه روان‌شناسی ذاتی بچه‌ها …

مونته‌سوری تکالیف و تحقیقات زیادی داشته است که یکی از آنها روشی است به نام خود او که بر توسعه توانایی‌های اولیه و طبیعی بچه‌ها به ویژه از طریق بازی و فعالیت‌های عملی استوار است. این روش به کودکان کمک می‌کند گام‌های خود را توسعه دهند و نیز روش مناسبی برای آموزشگر است تا درک بهتری از توسعه کودک به دست آورد.

در کتاب او به نام «روش مونته‌سوری» این روش‌ها به تفصیل توضیح داده شده است. آموزشگر محیط خاصی را فراهم می‌آورد تا نیازهای دانش‌آموزان در سه گروه سنی مختلف (2.5 ساله ، 2.5 تا 6 سال و 6.5 تا 12 سال) تأمین شود.

یادگیری بچه‌ها مستقیما انجام نمی‌شود بلکه در فرآیندی شامل «کشف»، «دست‌ورزی»، «نظم»، «تکرار»، «تجرد» و «ارتباطات» شکل می‌گیرد. معلم در دو گروه سنی اول دانش‌آموزان را تشویق می‌کند از حواس خود برای کشف و «دست‌ورزی» مواد موجود در محیط اطراف خود بهره ببرند. کودکان در گروه سنی آخر با مفاهیم مجردی سر و کار پیدا می‌کنند که بر پایه توانایی‌های توسعه‌یافته جدید آنها در زمینه «استدلال»، «تخیل» و «خلاقیت» شکل می‌گیرند.

هر که با آموزش و پرورش سر و کار دارد و می‌خواهد روش‌های دیگر را تجربه کند نمی‌تواند از نام «مونته سری» صرف نظر کند. شخصیت‌هایی از این دست را با شیوه‌های علمی می‌شناسند و قضاوت می‌کنند نه با رفتارهای دیگر و روش و متد آنان حتی بر زندگی شخصی‌شان سایه می‌اندازد. با این حال باید از نمایندگان مخالف سپاسگزار بود که مجال آشنایی جامعه را با شیوه منونته‌سری فراهم ساختند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *