نمایشگاه ˝درخت˝ میزبان علاقمندان کیارستمی شد

هرازنو: سیدمحمد بهشتی در مراسم یادبود عباس کیارستمی که در شهر کتاب فرشته برگزار شد گفت: ما بیشتر دنیای اطراف‌مان را یا از لنز ˝تله˝ و یا ˝واید˝ می‌بینیم، اما کیارستمی از معدود کسانی بود که از یک لنز ˝نرمال˝ جهان را تماشا می‌کرد.

مراسم یادبود عباس کیارستمی، شامگاه پنجشنبه ششم آبان‌ماه با حضور احمد کیارستمی، سیدمحمد بهشتی، لیلی گلستان، علیرضا سمیع آذر، جمشید حقیقت شناس، مسعود فروتن و جمعی از هنرمندان و علاقمندان در شهر کتاب فرشته برگزار شد.

در ابتدای این مراسم فیلم کوتاه “در ستایش هفتادسالگی” ساخته‌ ابراهیم حقیقی برای حاضران نمایش داده شد که عباس کیارستمی ، محمد احصایی و آیدین آغداشلو درباره هفتاد سالگی و زندگی هنری‌شان در این سال‌ها صحبت کردند.

کیارستمی ایران را دوست داشت و یک ناسیونالیست بود

سیدمحمد بهشتی در این مراسم درباره‌ عباس کیارستمی گفت: ما تا زمانی که زنده‌ایم باید نبود مرحوم کیارستمی را تسلیت بگوییم، گرچه او با کارهایش در ذهن ما هست، زمانی که در فارابی بودم فرصت‌های زیادی بود که با مرحوم کیارستمی صحبت می‌کردیم و هیچ جلسه‌ای نبود که برای من لذت بخش نباشد و نکته‌ای به یادماندنی نداشته باشد. در حالی که ظاهراً برای کارهای جاری با هم ملاقات داشتیم اما همیشه نکاتی می‌دید و آن‌ها را به نوعی بیان می‌کرد که نمی‌شود از ذهن پاک کرد. وقتی یکی از فیلم‌های او در یکی از جشنواره‌های خارجی جایزه برده بود و خیلی سر و صدا کرده بود پس از بازگشت به ایران پیش من آمد و گفت: “آنجا وقتی کسی موفقیتی کسب می‌کند یک آتش‌بازی عظیم برایش برپا می‌کنند اما فقط همان شب است و فردا فراموش می‌شود، ولی در ایران برای چنین کسی فقط یک چراغ روشن می‌کنند اما همیشه روشن می‌ماند.”

وی ادامه داد: کیارستمی خیلی ناسیونالیست بود و ایران را بسیار دوست داشت، روزی برای من تعریف می‌کرد که برای اکران یکی از فیلم‌هایش در فرانسه در یک سالن سینما حاضر شده بود و آنجا تعدادی بچه دبستانی برای دیدن فیلم آمده بودند و معلم آنها به بچه‌ها می‌گفت که بعد از دیدن فیلم اگر ایران را روی نقشه پیدا کردید آن نقشه را به عنوان بلیت بیاورید و همراه با پدر و مادرتان یک بار دیگر فیلم را ببینید. کیارستمی با این که در ظاهر آدم سنگدلی بود و خیلی دیر می‌خندید یا محزون می‌شد، می‌گفت آنجا نتوانستم جلوی اشک‌هایم را بگیرم.

کیارستمی عظمت نیل را به آب رکن آباد می بخشید

بهشتی گفت: همه آثار کیارستمی ارزشمند است اما “خانه دوست کجاست؟” عطر و طعم سینمای ایران را در خود دارد.این فیلم، از نظر کمی فیلم خیلی بزرگی نیست اما به لحاظ کیفیت بسیار بزرگ است. روزی یک ایرانشناس خارجی به شیراز رفته بود و سراغ “آب رکن‌آباد” را که حافظ زیاد از آن حرف زده است، گرفته بود و زمانی که یک جوی کوچک آب را به او نشان داده بودند تعجب کرده بود و انتظار داشت که چیزی مثل رود نیل را ببیند! سینمای کیارستمی از جنس آب رکن‌آباد است و این هنر او است که به آن عظمت نیل می‌دهد.

وی عنوان کرد: وقتی فیلم “کلوزآپ” را می‌ساخت به من گفت قرار است فردا در دادگاه فیلمبرداری کنیم و فیلم تکمیل شود. وقتی فیلمبرداری تمام شد پیش من آمد و گفت: اگر در ایران نبودیم، نمی‌شد این فیلم را اینطور ساخت که امروز تصمیم بگیریم و فردا بسازیم. ما معمولاً یا از لنز “تله” اطراف‌مان را می‌بینیم یا از لنز “واید”، اما او از معدود کسانی بود که از یک لنز “نرمال” جهان را تماشا می‌کرد و واقعیت‌های اطرافش را می‌دید.

این مدیر فرهنگی گفت: ما سینماگری نداریم که به اندازه کیارستمی پرهیز رسانه‌ای داشته باشد، در عین حال هیچ کس به اندازه او در رسانه‌ها مطرح نشد. به قول مولانا “آب کم جو تشنگی آور به دست، تا بجوشد آبت از بالا و پست”، از این نظر زندگی کیارستمی بسیار آموزنده است. او با بادهایی که می‌وزید نمی‌لرزید و راهش را ادامه می‌داد و مثل آب هیچوقت متوقف نمی‌شد.

چیدمانی با اقتباس از هفت چنار عباس کیارستمی

پس از سخنان دکتر محمد بهشتی حاضران در مراسم از نمایشگاه مفهومی “درخت” با آثاری از علی اتحاد، فریدون امیدی، مهناز پسیخانی، علی جدی، جمشید حقیقت‌شناس، ندا درزی، شهناز زهتاب، سپیده سحر، قدرت‌الله عاقلی و سیمین کرامتی در گالری شهر کتاب دیدن کردند.

در ورودی این نمایشگاه اثری از جمشید حقیقت شناس با الهام از هفت چنار عباس کیارستمی وجود دارد. در این اثر که پایه‌های آن بر روی نمک استوار شده است نوری از درون این استوانه‌ها و از میان روزنه‌هایی که بر روی بدنه این استوانه‌ها وجود دارد بر روی سقف پدیدار می‌شود که شباهت بسیاری به صور فلکی دارد.

در کنار این اثر، چهار تبر که دسته‌های آن از شاخه‌های درخت تشکیل شده چیدمان شده‌اند که بر سر هر درخت پرچمی سفید با نقشی از درخت قرار گرفته است.

رو به روی این تبرها صندلی لهستانی بر روی یک آینه مستطیل قرار گرفته است که در ادامه، این صندلی خود به انبوهی از شاخه‌ها بدل شده و از درون سطح آیینه گریخته‌اند و حجم بیشتری  در آیینه گرفته‌اند.

در کنار این آثار مقدار زیادی گلدان‌های خالی در هم فرو رفته با رنگ نقره ای قرار دارد که در میان‌ آنها برگ‌های خزان خورده‌ای چیدمان شده است. در بالای این گلدان‌ها دو نقاشی وجود دارد که در یکی از این آثار تصویری نامتجانس از انسان‌هایی که بدل به درخت شده‌اند به چشم می‌خورد. در کنار این نقاشی عکسی از درخت سبزی که در حال آتش گرفتن است با منسوجاتی تزیینی، زینت‌آرایی شده که بر روی آن به صورت هاشور تیغ‌های ریش تراشی جای گرفته‌اند.

در کنار این تابلوها یک درخت نیمه جان که از درون یک کیسه تبلیغاتی پر نور جان گرفته در ادامه بدل به پیکره زنی شده که نوع ژست و فیگورش مشخص نیست اما شباهت بسیاری به الهه‌های یونان باستان دارد.

یک چیدمان مجزا نیز در کنار آثار نمایشگاه به چشم می‌خورد که در آن پیکره یک انسان که با گچ ساخته شده بر روی زمین است و این پیکره به واسطه ریسه‌های نوری با درخت‌هایی که در پس این مجسمه قرار دارند یکی شده‌اند…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *