مدیرگروه ادبیات انگلیسی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرج میگوید: موضوع پایاننامه «بازخوانی پیوند انسان-حیوان در نمایشنامههای البی» نه تنها تاییدی بر ماهیت آنچه جامعه آمریکا و سایر جوامع غربی با آن دست به گریبان بوده نیست، بلکه در پی نشان دادن انحطاط این جوامع با ذهنیت پسامدرن است.
علی بختیار، خبرنگار خبرگزاری آنا در کرج- رروزهای گذشته خبری با عنوان «در دانشگاه آزاد (اسلامی) کرج چه خبر است؟ از رابطه جنسی انسان و حیوان گرفته تا…» و نیز با عنوان «از پایاننامههای جنسی تا…» از سوی چند رسانه همسو با یکی از جریانهای سیاسی منتشر شد که موجب تشویش اذهان عمومی و برخی از مسئولان را فراهم کرد؛ امری که نگاه علمی به آن، میزان سواد و درک شایعه پراکنان علاقمند به تیترهای غیراخلاقی و غیرحرفهای را مشخص میکند.
در این راستا و برای تنویر افکار عمومی با دکتر حسین مرادی مدیرگروه ادبیات انگلیسی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرج گفتوگو کردیم که در زیر پی میگیریم:
* موضوع این پایاننامهای که برخی خبرگزاریها به آن علاقهمند شدهاند، چیست؟
– این پایاننامه با عنوان بازخوانی پیوند انسان-حیوان در نمایشنامههای البی، به اخلاق و نظریههای غربی از نگاه یک نمایشنامه نویس مشهور غربی (ادوارد آلبی) درباره جایگاه انسانیت میپردازد و به شدت آنها را به باد انتقاد گرفته و پیش بینی میکند، غرب در آینده، انسانیت را به حیوانیت تبدیل خواهد کرد و این را هشدار بزرگی برای تمدن بشری میداند.
* آیا در این پایاننامه مطلبی دال بر تایید فرهنگ منحط غربی وجود دارد؟
– موضوع این پایاننامه نه تنها تاییدی بر ماهیت آنچه جامعه آمریکا و سایر جوامع غربی با آن دست به گریبان بوده نیست، بلکه در پی نشان دادن انحطاط این جوامع با ذهنیت پسامدرن است. در این پایاننامه هم نگرش انتقادی علمی حفظ شده است و هم مفهوم اشتباه برداشت انسان پسامدرن به مفهوم والای کلمه انسان. در مفهوم کلمه hibridity که «پیوند» ترجمه شده است، موضوع پیوند غیراخلاقی و جنسی نبوده بلکه مفهوم جایگزینی خوی حیوانی بر انسان پسامدرن آمریکایی است که در نمایشنامهها نیز نکوهیده شده است و حتی آن را باعث سقوط بلاشک جامعه غرب معرفی میکند؛ بنابراین پایاننامه حاضر جنبهای انتقادی به از بین رفتن مفهوم انسانی و جایگزین شدن جنبه حیوانی به جای انسانی میداند.
* در باره محتوای این پایاننامه بیشتر توضیح میدهید.
– در این پایاننامه سه نمایشنامه از ادوارد البی مورد بررسی قرار گرفته است و در آن پایان اومانیسم غرب به تصویر کشیده میشود. انسان غربی حیوانیت را در درون خود جای داده و پرسش پایاننامه این است که چگونه انسان مدرن غربی به این سرانجام رسیده است. در این سه نمایشنامه وجود حیوان، در واقع ارتباط انسانهای مدرن با یکدیگر (که بیمعنا و توخالی شدن فرهنگ و جامعه آنها) را بیان میکند و در عنوان پایاننامه کلمه پیوند نیز به همین بهمریختگی ارتباطهای انسانی اشاره دارد، حیوان به صورت نمادین همان انسان غربی است که به ذلت و خواری رسیده و کرامت انسانی را از بین برده است. در اینجا مرز بین انسان واقعی و انسان پست شده مشخص میشود؛ انسانیت بازخوانی میشود تا هویت والای آن یادآوری شود. غرب در فضای پساانسان به سر میبرد و کاملا از این هویت والا دور میشود.
* در این پایاننامه به سه نمایشنامه اشاره شد. توضیح مختصری در مورد این نمایشنامهها و مطالب مورد نظر آنها میدهید؟
– در نمایشنامه اول، شخصیت اصلی دچار انزوا شده و توان برقراری ارتباط با دنیای بیرون را ندارد چراکه در بند حیوانی شده است. این موضوع با حضور یک باغ وحش کوچک در کنار خانه آشکار میشود. این بحث ارتباط مستقیم با موضوع «رویای آمریکایی» دارد که دوران آن کاملا به شکست انجامیده است و نمایشنامه نویس آن را به خوبی بیان میکند. جدایی انسان از طبیعت و ذات خود بحران اصلی را ایجاد کرده است که این امر از خودبیگانگی انسان امروزی غرب را نشان میدهد. در نمایشنامه به موضوع آدمخواری اشاره میشود که وضعیت از خودبیگانگی به نوعی آدمخواری است. همین امر باعث شده انسان حیوانیت را در خود بیشتر کند تا از انسانیت منحرف شده خود فرار کند که در نهایت به پستترین درجه حیوانیت میرسد. در نمایشنامه انسان به غیر از خود هرچیز دیگری را نفی میکند و همین نفی کردن او را به انحطاط میکشاند.
در نمایشنامه دوم یک زوج محور اصلی داستان هستند که از جامعه شهری فرار میکنند و عنوان نمایشنامه «فرار به دریا» گویای همین است. در فضای جدیدی که این زوج انتخاب میکنند، ظلم به طبیعت اطراف خود را به خوبی نشان میدهد که در جامعه شهری در حال رخ دادن است. در این فضا هویت انسانی به خوبی آشکار میشود و اینکه چگونه با حیوان متفاوت است. این تفاوت در جامعه کاملا محو شده و به هم ریخته است.
در نمایشنامه سوم شخصیت اصلی یک معمار موفق است. او نمایانگر رشد صنعتی و تکنولوژی در غرب است و تنش او با تمدن غرب و طبیعت نشان داده میشود. این همان تراژدی غرب پساصنعتی است. در نمایشنامه شخصیت اصلی به خوی حیوانی روی میآورد و پایان انسانیت را میبیند. این تراژدی تمام هویت انسانی او را از بین میبرد. زمانی که انسان نتواند نسبت به انسان دیگر نوع دوستی کند و توخالی شود، در آن زمان به حیوانیت روی میآورد و در واقع خود نوعی حیوان شده است.
* یافتههای این پایان نامه چیست و به چه نتیجهای دست یافته است؟
– نتیجهگیری پایاننامه این است که در نهایت اومانیسم غربی چیزی جز تبدیل انسان به موجودی با خوی حیوانی نیست و این استنباط نویسنده در همه سه نمایشنامه مورد بحث به یک نتیجه واحد میرسد: انسان غربی با توهم اومانیسم غربی که سالها بر طبل آن میکوبد، تنها به چاه نیستی و فنا و قهقرای ذلت خود میرسد.
* و حرف آخر …
– به دانشجویان توصیه اکید دارم به عنوان آینده سازان این کشور، مطالعه، تحقیق و سنجیده عمل کردن را سرلوحه خود قرار دهند و سعی کنند در امور تخصصی و تحصیلی خود مطالعاتی فراتر از دروس ارائه شده در کلاس داشته باشند و با دیدی عمیق و فهمی چندجانبه به یادگیری مسائل بپردازند. از سوی دیگر از دانشجویان به عنوان قشر تحصیل کرده و فرهیخته جامعه کمترین انتظار، پرهیز از سطحینگری است و به عنوان آخرین توصیه به دانشجویان عرض میکنم که با حذر از قرار گرفتن در جایگاه قضاوت ناآگاهانه و ارائه نظر در اموری که تخصص یا درک کاملی از آن ندارند پرهیز کنند و به هر شنیده یا دیدهای با نگاه پرسش گرانه و جستجوگرانه و محققانه بنگرند و فقط اشاعه دهنده و نشردهنده آن نباشند. برای همه جوانان میهن اسلامی بویژه دانشجویان آرزوی موفقیت و پیشرفت دارم.