با رواج مواد مخدر صنعتی و دسترسی آسان به آن، جوانان و نوجوانان زیادی به اعتیاد کشیده میشوند. بخش بزرگی از جمعیت جوانان و نوجوانان را دانشآموزان تشکیل میدهند که گویا اعتیاد به مدارس هم کشیده شده است.
سال ۱۳۸۷ بود که محمد رضا جهانی، قائم مقام دبیر کل وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر، آمار دانشآموزان معتاد را اعلام کرد و از وجود ۳۰ هزار دانشآموز معتاد در کشور خبر داد. این آمار زمانی اعلام شد که هنوز کارشناسان برای بررسی وضعیت مواد مخدر در کشور، به طرح ارزیابی سریع وضعیت اعتیاد در کشور استناد میکردند که در سال ۱۳۸۶ انجام شده بود.
آمار اعلام شده، بر اساس شمار دانشآموزان خودمعرف بود و بنابراین دانشآموزانی که تمایل به ترک نداشتند در آن لحاظ نشده بودند.
از سوی دیگر به گواه طرح شیوعشناسی مصرف مواد مخدر که در سال ۱۳۹۰ انجام شد میزان مصرف مواد در گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال معادل ۵۶/۱۳ درصد، گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ سال معادل ۸۳/۱۶ درصد و ۲۵ تا ۲۹ سال معادل ۳۲/۱۴ درصد است و باقیمانده این رقم به گروههای سنی ۳۰ تا ۶۴ سال اختصاص دارد.
با توجه به این آمار که پنج سالی از آن گذشته، بالای ۱۳ درصد معتادان کشور در سن تحصیل هستند و بخش قابل توجهی از آنها در مدارس به سر میبرند. این در حالی است که مسئولان آموزش و پرورش، وجود چنین چیزی را انکار میکنند.
انکار مسئولان باعث میشود دانشآموزان معتاد، دیر شناسایی شوند یا اصلا شناسایی نشوند و وقتی دانشآموزی معتاد در مدرسه به حال خود رها میشود و خدمات مددکاری به سرعت در اختیارش قرار نمیگیرد، احتمال ابتلای باقی دانشآموزان مدرسه به اعتیاد بیشتر میشود.
به عقیده کارشناسان، یکی از دلایل گرایش به اعتیاد در بین دانشآموزان، هیجانپذیری و هیجانطلبی است. در این سن هرچقدر افراد باهوشتر باشند، سوالات بیشتری دارند و کنجکاوترند و اگر سوژه کنجکاوی، مساله آسیبرسانی مانند مواد مخدر باشد، احتمال مصرف مواد مخدر بالا میرود.
عامل دیگر گرایش به مواد مخدر در بین دانشآموزان، الگوپذیری از خانواده است؛ به این معنا که نوجوان با یادگیری مشاهدهای، الگویی را میآموزد. مثلا پدر و مادر اگر به هر یک از مواد اعتیادآور معتاد باشند، این مساله، گرایش نوجوان به مواد را تسهیل میکند. در عین حال باید توجه داشت هر نوجوانی که پدر و مادر معتاد دارد، به اعتیاد گرایش پیدا نمیکند.
البته نباید از نقش گروه همسالان و دوستان در گرایش نوجوانان به اعتیاد چشم پوشید. امروزه ضریب گرایش به اعتیاد در میان نوجوانان مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان بیش از سایر گروههای سنی است كه این كاهش سن، تبعات زیادی را به دنبال دارد.
عدم همکاری آموزش و پرورش
به عقیده فعالان اجتماعی، آموزشوپرورش زمانی که بحث آسیبهای اجتماعی و اعتیاد دانشآموزان به میان میآید با هیچ سازمانی همکاری نمیکند، زیرا ساختار آموزشوپرورش در برخورد با آسیبهای اجتماعی بسیار بسته است.
مسئولان ستاد مبارزه با مخدر نیز از عدم همکاری آموزش و پرورش در زمینه شیوع شناسی اعتیاد در مدارس گلایه دارند. بنابر اعلام ستاد مبارزه با مواد مخدر، نیم درصد جمعیت دانشآموزانی که در سال ۸۰ بین کلاسهای سوم راهنمایی تا پایان متوسطه قرار داشتند، تجربه حداقل یک بار مصرف مواد مخدر را دارند.
این میزان در سال ۹۰ دو برابر شده و به یک درصد رسیده است. اگر جمعیت دانشآموزان بین کلاسهای سوم راهنمایی تا پایان متوسطه را ۵/۴ میلیون نفر در نظر گرفته باشیم میتوانیم بگوییم که هم اکنون ۴۵ هزار نفر از دانشاموزان، تجربه حداقل یکبار مصرف مواد مخدر را در دوران تحصیل خود داشتهاند.
این مساله، زنگ خطری جدی است تا والدین، اولیای مدارس و مسئولان را متوجه این موضوع کند که دانشآموزان از خانه تا مدرسه و جامعه باید تحت نظارتهای نامحسوس قرار بگیرند. مدارس خانه دوم تمام دانشآموزان است و آنها زمان زیادی را در مدرسه میگذراند.
بنابراین اولیای آموزشی و تربیتی آموزش و پرورش عهده دار وظیفه ای سنگینتر از دهههای قبل هستند تا در مسیر پیش رو به تربیت نسلی همت بگمارند که عاری از وسوسههای تخریبی چون گرایش به مواد مخدر باشند.