روزگاری بود که زنانی بیباک در جنگهای ایران باستان شرکت میکردند. آزمایشهای DNA بر روی اسکلت یک جنگجو با قدمت تقریبی 2000 سال نشان داد که آن استخوانها در حقیقت بقایای یک زن هستند. زنانی که چون مردان همتای خود برای اهداف والایشان جنگیدند و افتخار کسب کردند. شاید نام آنها تاکنون به گوشتان نخورده باشد، اما همه آنها ویژگیهای یک قهرمان دارند: دلیری، هوش و شجاعت.
به گزارش فرادید، تَهمرَییش با شکل یونانیشده تومیریس (Tomyris)، شهبانوی قوم ماساگتها در حدود سال ۵۳۰ پیش از میلاد زندگی میکرد. از او به عنوان یکی از دلیرترین زنان تمام تاریخ نام برده میشود. تهم رییش نسبت به افراد متجاوز به قلمرو تحت فرمان و یا حقوق شخصیِ خودش، اشد مجازات را در نظر میگرفت. او باهوش و سختکوش بود و به خاطر تاکتیکهای خشونتآمیزش شناخته شده بود.
تهم رییش یا تومیریس
جدای اطلاعات پیرامون تهم رییش در جایگاه ملکه، اطلاعات زیادی از او در دست نیست. اما گفته شده آنقدر روشهای خشنی داشته که با قطع آلت تناسلی دشمنانش و حمله به خودشان توسط آن اندامهای قطع شده شناخته میشود.
بانو خرمدین
بانو خرمدین (۷۹۵-۸۳۸ میلادی) همسر بابک (پاپک) خرمدین بود. بانو در سال 816 میلادی دوشادوش شوهرش بابک در برابر خلیفه عباسی جنگید. بانو به خاطر تند مزاجیاش شهرت داشت، اما او در پرتاب کمان آنقدر مهارت داشت که هیچ هدفی از دستش فرار نمیکرد.
بانو و همسرش بابک به مدت 23 سال در برابر حمله اعراب ایستادگی کردند و در کنار هم بیش از 500 هزار نفر از دشمنانشان را کشتند. آنها در واقع در هیچیک از جنگهایی که در آن شرکت داشتند، شکست نخوردند. ولی در نهایت یکی از افسران مورد اعتمادشان به آنها خیانت کرد و آنها را به خلیفه عباسی تحویل داد. بانو آزاد شد اما بالاجبار به تماشای اعدام شوهرش در ملا عام نشست. در مورد نحوه اعدام بابک گفته شده که در ابتدا دستها و پاهای او قطع و سپس بدنش به پوست گاو دوخته شد تا همزمان با خشک شدن پوست، او نیز به تدریج از بین برود.
آرتمیس، ملکه جنگجوی هالیکارناس
در نبرد “سالامیس” در زمان لشکرکشی خشایارشا، پادشاه هخامنشی، در ۴۸۰ پیش از میلاد به یونان نزدیک به 1000 کشتی جنگی وارد دریای اژه شدند. خشایارشا در حال پیروز آن نبرد دریایی در برابر یونانیها بود، زیرا یونانیها تنها با 370 تریریمِس (كشتى جنگى روم و يونان باستان که سه ردیف پارو در هر سمت داشتند) تاب مقاومت در برابر 800 کشتی جنگی خشایارشا را نداشتند.
آرتمیس
ناوگان ایران برای فرار از کشتیهای آتنی که در تعقیبشان بودند، از یک تنگنا عبور کردند و از قدرت مانورشان به شدت کاسته شد. آرتمیس چارهای اندیشید؛ او یک (و یا چند) کشتی ایرانی را با حملهای مهلک غرق ساخت. [با غرق کردن این کشتی آرتمیس با یک تیر دو نشان زد، زیرا فرمانده کشتی یونانی با مشاهده صدمهای که آرتمیس به کشتی پارسی وارد ساخته بود، پنداشت که با یک کشتی یونانی طرف است بنابراین از تعقیب او باز ایستاد و هدف دیگری را تعقیب کرد.] گفته شده خشایارشا با مشاهده آن صحنه و شکست در آن جنگ بسیار استراتژیک گفته است: «مردانم زن شدهاند و زنها مرد.»
زنوبیا
به او “ملکه شورشی سوریه” گفته میشود. زنوبیا (زینب) امپراتوری پالمیرا را در قرن نخست میلادی بر عهده گرفت و جزو معدود زنانی است که امپراتوری روم را به چالش کشید. «بحران شاهنشاهىِ« موجود در دوران او باعث وقوع جنگهای داخلی متعددی شده بود، چرا که چندین ژنرال رومی برای تصاحب کنترل در امپراتوریاش جنگ به راه انداختند.
زنوبیا
زنوبیا حتی به هواخواهی از رومیان با شاپور یکم جنگیده بود اما از طریق تدابیر زیرکانه سیاسی توانست ضربهای مهلک به بدنه امپراتوری روم وارد کند؛ وی از فرمان رومیان سرپیچی کرد و با قطع دسترسی آنها به منابعشان، پادشاهی مستقل را بنیاد نهاد. روابط تنگاتنگ زنوبیا با فرماندهان نظامی و بازرگانان مهم در آن دوران بیسابقه بود و باعث شد در کشوری مردسالار، سری میان سرها درآورد.
ژنرال آپرانیک
آپرانیک، دختر یک ژنرال پارسی بود که عشق به میدان نبرد در دلش نهفته بود. او همچون پدرش سربازی تمام عیار شد و در ارتش تحت فرمانرواییِ پدرش توانست فرمانده شود. وی هنگام حمله خلیفه راشدین به ایران فرماندهی نیروها را بر عهده گرفت و چندین تاکتیک جنگی را به کار گرفت.
ژنرال آپرانیک
از آنجایی که اعراب اغلب به بیابانها پناه میبردند، تاکتیکهای جنگی قدیمی جواب نمیداد. آپرانیک از روش «جنگ و گريز» استفاده کرد که بیشترین ضربه را به نیروهای دشمن وارد کرد. گرچه آن امپراتوری از بین رفت، اما نام او همواره به عنوان یکی از جنگجویان دلیر ایرانی زنده ماند.
سپهبد سورا پارت
سورا یا سوره در قرن نخست میلادی زندگی میکرد. او یک نابغه نظامی و قهرمان ایرانی در دوره اشکانیان بود. سورا دختر اردوان پنجم، آخرین پادشاه امپراتوری اشکانی بود و در جنگهای اشکانیان و رومیها نیز شرکت داشت. شاهنشاهی اشکانی (۲۴۷ پ.م. ۲۲۴ م) به نام امپراتوری پارتها نیز شناخته میشود.
سپهبد سورا پارت
از سورا به عنوان یار دستِ راستی پدرش یاد میشود. او تمام تلاشش را در جهت توسعه ارتش به کار میگرفت. سورا، کینه اردشیر اول را به خاطر کشتن پدرش در سال ۲۲۵ میلادی به دل گرفت و دست به انتقام زد. او به تضعیف و خسته کردن نیروهای دشمن پیش از پیروزی نهایی شهرت داشت. به دلیل حضور پیوسته در جنگ، سربازانش تنها دوستان او بودند. سورا سرانجام با افتخار در میدان نبرد و در راه جنگیدن برای نام پدرش جانش را از دست داد.
ارتشبد پانتهآ
ارتشبد پانتهآ در دوران کوروش کبیر در قرن 6 میلادی یکی از فرمانروایان نظامی بود که به شکلی خستگیناپذیر برای تامین امنیت میهنش میجنگید. هنگامی که کوروش کبیر بر امپراتوری بابل چیره شد، او و شوهرش سپاه «گارد جاویدان» را تشکیل دادند که متشکل از خبرهترین نیروهای نظامی بود. گارد جاویدان از قدرتمندترین نیروها در تمام تاریخ ایران بوده است.
ارتشبد پانتهآ و همسرش گارد جاویدان را تشکیل دادند
شمار سپاه گارد جاویدان به 10 هزار تن میرسید. از آن روی به آن گارد جاویدان گفته میشد که هیچگاه از شمار آنها کم نمیشد؛ اگر یک نفر بازنشسته یا کشته میشد، بهشتاب فرد جدیدی جای او را پر میکرد.
ترجمه: وبسایت فرادید