مازندنومه نوشت :نهمین نمایشگاه و دهمین جشنواره مطبوعات و خبرگزاری های مازندران در حالی برگزار شد که جالی خالی سایت ها و پایگاه های مجازی بسیار محسوس بود.
در حالی که انتظار می رفت همجواری سایت های مجازی با مطبوعات در نمایشگاه،روزهای پرباری را رقم زده و شورآفرینی کند، لیکن دعوت نکردن از ظرفیت بالای سایت های مجازی، تنگ نظری و نگاه مغرضانه گردانندگان خانه مطبوعات و خبرگزاری ها و نیز اداره کل فرهنگ و ارشاد مازندران را به اثبات رساند.
نمایشگاه مطبوعات باید پر از برنامه های جنبی متنوع،ورک شاپ و کارگاه های آموزشی و حتی مناظره های مختلف سیاسی باشد و سردبیران و خبرنگاران زبده حاضر می شدند و مسوولان و چهره ها را به چالش می کشیدند و خبرساز می شدند. این گونه هم پای مردم را به نمایشگاه باز می کردند و هم فضای شاد و مفرح و دلنشینی را برای اهالی رسانه فراهم می کردند؛ اما نمایشگاه تمام شد و دریغ از حتی یک مصاحبه درست و اساسی!
سکوت و بی رمقی اهالی مطبوعات-به ویژه روزنامه های استان-که می طلبید در روزهای برگزاری ، شور و نشاط می آفریدند و غلغله مطبوعاتی به پا می کردند ، کاملا مشهود بود،گویی فقط از سر تکلیف در غرفه ها حاضر بودند ؛ آن هم نه خبرنگاران و سردبیران و مدیران مسوول بلکه تایپیست ها،مدیران اجرایی ،ویزیتورها و موزع ها!
نمایشگاه مطبوعات امسال بیشتر شبیه دور هم نشینی های دوستانه و گپ و گفتگو های از سر بی حوصلگی بود،حتی مسوولان هم کمتر به خود زحمت بازدید از این نمایشگاه را دادند و چند تنی هم که آمده بودند اکثر غرفه داران که همان تایپیست ها و موزع ها بودند آنها را نشناخته و در خوش آمد گویی و پرسش و پاسخ و توضیح مختصری از فعالیت ها و شناسنامه نشریه شان عاجز ظاهر شدند.
از اینها که بگذریم برگزاری جشنواره مطبوعات و خبرگزاری ها هم خود حرف و حدیث های مفصلی دارد و ظاهرا اوضاع هر سال وخیم تر از سال های گذشته است.
از سال هایی که بنده افتخار قلم زدن در عرصه مطبوعات دارم و در جشنواره های متعدد شرکت کردم ، تاکنون هیچ وقت داوری اصولی و مقرون به واقعیت ندیدم!
چهار، پنج سال پیش زمانی که جشنواره در سالن اجتماعات دانشگاه امام محمد باقر (ع) برگزار شد ،من هیچ اثری ندادم، اما ناگهان مرا به عنوان خبرنگار فعال روی سن فرا خواندند!تعجب کردم ، چون من خبرنگار هفته نامه بودم و مسلما خبرنگاران خبرگزاری ها و روزنامه ها از من فعال تر بودند.
آن زمان اعتراضم را به گوش مسوولان وقت رساندم و حتی در مصاحبه با چند نشریه عنوان کردم که این عنوان حق بنده نیست،اما اتفاقی نیفتاد.
سال گذشته هم که از طرف مازندنومه در جشنواره شرکت کردم، سردبیر محترم آثارم را در بخش گزارش ارسال کردند، اما این بار هم متعجب از سطح داوری، در بخش خبر نفر دوم معرفی شدم! داوری ها به مذاقم خوش نیامد و معترض شدم و گفتم بنده اگر لایق کسب رتبه هستم باید در بخش گزارش مقام می آوردم ، نه در بخشی که اصلا شرکت نکردم، اما باز اتفاقی نیفتاد!
در جشنواره امسال آثارم را که گزارش و یادداشت بود ، بدون ذکر بخش خاصی از طرف یکی از هفته نامه های استان ارسال کردم. خوشحال بودم که امسال چون مسوولان خانه مطبوعات و اداره فرهنگ و ارشاد در بوق و کرنا کردند که داوری جشنواره بسیار حرفه ای است و آثار ارسالی بدون اسامی در تهران مورد ارزیابی قرار می گیرند،حق به حق دار خواهد رسید!
روز موعود فرا رسید و با برترین های جشنواره تماس گرفتند،در غرفه نشریه ام (هفته نامه همولایتی) بودم که به من اطلاع دادند حائز رتبه شدم.
ساعت 3 بعد از ظهر،جشنواره بعد از بازدید عجولانه معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد از نمایشگاه برگزار شد، ابتدا به گفته مجری یکی از فعالین مطبوعات استان که بیش از نیم قرن سابقه مطبوعاتی دارد شعری را خواند که به گفته خودش آن را تقدیم کرد به معاون سیاسی امنیتی استاندار مازندران!
البته در پی این بذل و بخشش متوقعانه جمع حاضر کمی دلخور شدند و حتی محمد زاده -معاون وزیر و مهمان اهالی مطبوعات مازندران- در ابتدای سخنرانیش به کنایه گفت: گرچه این شعر به جناب ابراهیمی تقدیم شد ولی ما هم استفاده کردیم!
نوبت به بخش جذاب معرفی نفرات برتر و اهدای جوایز رسید و اسم مرا خواندند.در دو بخش مورد تقدیر قرار گرفتم: بخش خبر!!و جدول و سرگرمی!!!
وقتی برای بخش خبر روی سن رفتم در تعجب بودم که ظاهرا اشکال از بنده است که هنوز فرق خبر و گزارش را نمی دانم!
در شوک حاصل از این تقدیر نابجا بودم که برای بار دوم نام مرا در بخش جدول و سرگرمی خواندند! از جایم بلند نشدم بغل دستی گفت: برو دیگه!گفتم آخه من تو این بخش شرکت نکردم !
نمی دانم چگونه روی سن رفتم !در مسیر رفتن،همکاران تبریک می گفتند:”خانم شما طراح جدول و سرگرمی بودی و رو نمی کردی؟! جایزه بارون شدی دیگه مبارکه!”
و من مات و مبهوت و هاج و واج نگاه شان می کردم و گاهی سری به نشانه تشکر تکان می دادم! بلافاصله بعد از پایان مراسم به سمت اعضای خانه مطبوعات رفتم و گفتم: من حتی در حل جدول و سرگرمی مهارت چندانی ندارم چه برسد که طراح جدول و سرگرمی باشم!چطور در این بخش قابل تقدیر شناخته شدم؟!حتی در بخش خبر هم اثری ندادم!
با تعجب و البته بی مبالاتی گفتند:حتما اشتباهی شده! بررسی می کنیم! برایم قابل هضم نبود که در دو بخش اشتباه شده باشد ، دو بخشی که من اصلا شرکت نکردم!
در این لحظه خواهر زاده نوجوانم که همراهم بود به مزاح گفت:اگه می دونستم داورای حرفه ای هم گل یا پوچ بازی می کنن،من هم شرکت می کردم،کی به کیه!
کاش مرا قابل تقدیر نمی شناختند،آن وقت دردش کمتر از زمانی بود که در جایگاه دیگران قرار بگیرم!لذا با کمال احترام به برخی از برترین های این دوره از جشنواره که کسب چنین مقام هایی حق مسلم شان است، اذعان می کنم که باید در صحت چنین داوری ها ، ارسال آثار به داوران حاذق پایتخت و یا حتی دستکاری اسامی شک کرد !بر این اساس بنده لوح های تقدیرم را با احترام و ادب برگرداندم تا حق به حق دار برسد!
،ربابه حسين پور:
ایمیل نویسنده: (heyran55@yahoo.com)