سرگردان در ریتم؛ بیدقت در اجرا
هرازنو: پیکره موسیقی سنتی امروز سرزمین ما نیازمند لباسی فاخرتر از این دست آثاری است که نه تنها در مسیر پویایی نبوده، بلکه همچنان پای رهروان آثار قدما بر جای پای ایشان میلغزد. در این گذر نیازمند آنیم که به کشف شهود گذشتگان برسیم و با تأکید بر جنبه پویایی موسیقی اصیل ایرانی با سرمشق قرار دادن بزرگانی چون حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی و… به شیوهای نوین بر مبنای موسیقی اصیل ایرانی برسیم و صِرف خلق آثاری به شیوه پیشینیان و حتی نه به آن زیبایی و تکامل، سرمشق و افتخارمان نباشد.
آلبوم «دلبر طناز» با تمام احترام به زحمت آهنگساز، خواننده و نوازندگان، تکرار مکررات آن هم در مجموع از نوع ضعیف آن است. اشتباهات مکرر به ویژه در ریتم که امروزه حتی در کارهای بسیار سطحی پاپ نیز شنیده نمیشود، در این آلبوم هویداست و گویا آهنگساز این اثر از این مهم غافل مانده که آلبوم اثری است که با تمام خوبیها یا بدیها به خانههای مردم میرود و به ویژه اشتباهات برای همیشه روی آن لوح تکرار و تکرار میشوند. در زیر به بررسی قطعه به قطعه این آلبوم پرداختهایم که در ادامه میخوانید:
قطعه شماره 1ـ پرلود یا پیشدرآمد: در این قطعه ناهماهنگی ارکستر مشهود است و خیلی سرضربها دقیق سر میزان اجرا نمیشود و شنونده کاملاً این عدم هماهنگی را احساس میکند. دقیقه 1.43 سازها کاملاً از ریتم خارج میشود.
قطعه شماره 2ـ «ساز و آواز گوشه عشاق»: در این قطعه آوازی برخی نتهای خواننده به سختی از مرز فالشی و ناکوکی گذشته که حس شنونده را قطع میکند. دقیقه 1.31 آخرین نت واژه (فریاد) که به تکمضراب سنتور منتهی میشود فالش است که از این خواننده توانا انتظار بیشتری میرود. دقیقه 3 ثانیه 8 (ترسم که نماند) نت واژه «که» فالش است. آهنگساز اگر نیم پرده کوک را پایینتر انتخاب میکرد، این آواز هم روانتر و نیز زیباتر و گیراتر اجرا میشد.
قطعه شماره 3ـ «سوز عشق»: این قطعه نیز از عدم هماهنگی دقیق ارکستر رنج میبرد.
قطعه شماره 4ـ «درآمد سنتور»: این قطعه آوازی سنتور، زیبا و روان اجرا شده و به خوبی یادآور سبک و سیاق و پنجه استاد فقید فرامرز پایور را تداعی میکند.
قطعه شماره 5ـ «چهار مضراب سنتور»: قطعهای روان و زیباست که میتوانست با نوازندگی تنبک قویتری اجرا گردد. برخی متیفهای آشنا از جمله متیفهایی از چهارمضرابی از میلاد کیایی در این قطعه استفاده شده است. یکی از جنبههای زیباشناسی این قطعه، استفاده مناسب و بجا از پاساژ در دقیقه 2.22 است که بیشک تأثیری مثبت و لذتبخش بر مخاطب میگذارد. باز هم تنبک دقیقاً در دقیقه 2.50 از ریتم خارج میشود و هر چند دو باره به سر ریتم بازمیگردد، یکی از اشتباهاتی از این دست در این سطح اصلاً قابل اغماض و شایسته نیست، آن هم از یکی از بزرگان تنبک نوازی آقای سیامک بنایی که آثاری فاخر از ایشان در ذهن و خاطره اهالی موسیقی است. دقیقه 8.24 نیز تنبک کامل از ریتم خارج و دوباره به ریتم بازمیگردد. دقیقه 10.4 نیز نوازنده سنتور تکنیک دُراب اول میزان را دقیق سرضرب اجرا نمیکند. این قطعه از اول تا آخر از عدم دقت در حفظ ریتم رنج میبرد و نکته مهمتر و پایانی این قطعه اینکه مدتزمان 11 دقیقهای قطعه، بسیار بسیار طولانی است و در حوصله شنیداری مخاطب نمیگنجد.
قطعه شماره 6ـ «مقدمه عشاق»: قطعهای شنیدنیتر است که هماهنگی بیشتری بین سازها در این قطعه برقرار است.
قطعه شماره 7ـ «تصنیف پیوند»: این قطعه بدون دلیل، بدون اورتور و فقط با یک میزان تنبک بلافاصله با کلام خواننده آغاز میشود. این تصنیف زیبا را از ضرب افتادن ساز تنبک و به دنبال آن، خواننده در دقیقه 1.4 خدشهدار کرده و چنان محرز و مشخص است که گویی به صورت آنسامبل زنده و حین اجرای کنسرت این چنین خطایی روی داده است که این چنین اشتباهاتی را در سطحی که بتوان رویکردی رو به موسیقی فاخر داشت، برنمیتابد. لیکن بخشهایی از این قطعه توسط خواننده خوب اجرا شده و جوابهای ارکستر نیز زیبا و بجاست.
قطعه شماره 8ـ «ساز و آواز گوشه درآمد، بیات راجه و فرود»: این قطعه آوازی یکی از محاسن این آلبوم است که به آواز که پیشانی موسیقی اصیل ایرانی است پرداخته است. خواننده نسبتاً خوب اجرا کرده و نوازنده سنتور نیز به درستی جواب آواز میدهد. انتخاب شعر نیز برای تلفیق در درآمد، بیات راجه و فرود مناسب انتخاب شده و روند آواز در تلفیق درست با مضمون شعر به درستی پیش میرود.
قطعه شماره 9ـ «تصنیف دلبر طناز»: بیشک یکی از بهترین قطعات این آلبوم است و با اورتوری زیبا و جاافتاده آغاز کلام را رهنمون میشود. لیکن به دلیل بهره از شیوه، موتیفها و فیگورهای استفاده شده در آثار مسبوق و عدم کفایت جذابیت لایتموتیف، قطعهای متوسط تلقی میشود.
قطعه شماره 10ـ «رِنگ»: این قطعه از هماهنگی مناسب و حسی نوازندگان برخوردار است و نیز خط بمتار به زیبایی نوشته و اجرا شده است.
منبع:فارس