مردم در همه احوال و در همه حکومتها اصلند و بباقی فرع ،حکومتها و نهاد ها و نمادها و ساز مانها و سر مایه ها جز برای اداره امور مر دم نیستند و خود خادم و خدمتگزار مردم که بر سماط نعائم مردم روزی می خورندتا مملکت به چر خانند و حکومت کنند و کشور اداره نمایند ؛ بدون مر دم حکو متها از حیزّانتفاع خارجند و جایگاهی ندارند ؛پس مروت آنست که حدود مر دم نگاه دارند وآنان را ولی نعمت خود بشمار آورند و عامل به خدمتگزاری آنان باشند وبدانند امورات مر دم جز به امانت بدان سپرده نشده است مباد که “زینهار دار زینهار خوار باشد “.
انصاف آن باشد که حکمرانان و کار گزاران مردم را اولی دانند وولی نعمت خویش انگارندو بدان عمل کنند:
دوام دولت اندر حق شناسی است +زوال نعمت کاندر نا سپاسی است
اگر فضل خدا بر خود بدانی +بماند بر تو نعمت جاودانی
چه ماند از لطف و احسان و نکویی +حرامت باد اگر شکر ش ندانی
“اسکندر رومی را پر سیدند !؟دیار مشرق و مغرب به چه گر فتی که ملوک پیشین را خزاین و عمر وملک و لشکر بیش از این بوده است و ایشان را چنین فتحی میسر نشد !؟گفتا ،بعون خدای عزو جل هر مملکتی را که گر فتم ؛رعیتش را نیازردم و نام پادشاهان جز به نکویی نبردم” :
بزرگش ندانند اهل خرد +که نام بزر گان به زشتی برد
اولیای حکومت چناچه به عشق به مر دم نگاه کنند وبه نمط امام خمینی همواره خودرا کمتر از آنچه هستند بدانند ؛چنانکه حضرت امام خمینی می فرمودند مرا رهبر مگو یید ؛رهبر ما آن طفل ۱۲ ساله ای است که خود را به زیر تانک می اندازد تا جلوی تجاوز دشمن دون را بگیرد (نزدیک بدین مضمون)، واصل و اساس اداره کشور را بر اراده مردم بگذارند وبه مجموعه ای از ارزشها پایبند ودر پی افزایش اعتماد عمومی باشند و صاحب تفکر جامع و استراتژی اداره مطلوب برای فردای جامعه باشند و از ما مضی پند گیرند ودر پی اصلاح عمیق باشند و الگو سازی کنند آنگاهست که می توانند جامعه ای یکپارچه و با اندیشه های متفاوت که همه برای یک چیز آنهم اعتلای کشور تلاش می کنند برسیم که در مقابل عداوتهای خارجی متحدّ ودر باره حل معضلات داخلی کمکار همند .
هرکه فر یاد رس روز مصیبت خواهد +گو در ایام سلامت به جوانمردی گوش
حکایت است در گلستان سعدی “که روزی یکی از پسران هارون الرشید پیش پدر آمد خشم آلود که فلان سر هنگ زاده مرا دشنام مادر داد ؛هارون ار کان دولت را گفت ؛جزای این چنین کس چه باشد ؟یکی اشاره به کشتن کرد و دیگری به زبان بریدن و دیگری به مصادره ونفی ؛هارون گفت ای پسر کرم آنست که عفو کنی وگر نتوانی تو نیز دشنام مادرده ،نه چندانکه انتقام از حد در گذرد ؛آنگاه ظلم از طرف ماباشد و دعوی از قبل خصم ”
نه مردآنست به نزدیک خردمند +که با پیل دمان پیکار جوید
بلی مرد آنکس است از روی تحقیق +که چون خشم آیدش باطل نگوید
در اوان انقلاب که همه جا شور بود وعشق و عاشقی و گاه تنش و تنازعات فکری ؛گروهی بنام حزب مسلمان به دفاع از یکی از مجتهدین قم که خدایش رحمت کند برخاستند وتصور شان این بود که انزوای این رو حانی به خاطر اختلاف فکری با حضرت امام خمینی است ؛بلوای محدودی راه انداخته اند و قصد حمله به منزل حضرت امام در قم راداشته اند ؛حضرت امام فر مودند ؛هیچ کس کار نداشته باشد ؛بگذار عکس مرا پاره کنند وبه من بی احترامی نمایند و…وازاینطریق حضرت امام با وسعت دید و اوج فداکاری توطئه ای را خنثی کرد! و تو طئه گران خود شر مسار از کار خویش ،متفّرق شدند .
تا توانی درون کس مخراش +کاندرین راه خار ها باشد
کاردرویش مستمند بر آر +که ترا نیز کار ها باشد
“بزرگی را پر سیدند از سیرت اخوان الصفا ؟گفت کمینه (کمترین )آنکه مرادخاطر یاران برمصالح خویش مقدم دارد و حکما گفته اند :برادر که در بند خویشست نه برادر ؛نه خویشست “.
چون نبود خویش را دیانت و تقوی +قطع رحم بهتر از مودّت قربی
رابطه امام با مر دم ؛ رابطه عاشق و معشوق ؛ مرید ومراد بوده زیرا امام آنچنان در دل مردم نفوذ کر ده بود که مردم در مقابل جلوه معنوی او خود را فدایی او می دانستند ؛جوانان در عنفوان شباب خودرا غرق در امام می یافتند پیران کهنسال فر سودگی خویش ؛در پیروی از امام و حضور در پیکار گاهها را باور نمی کر دند؛ زنان با ایمان عر صه خانه را عرصه دفاع از حضرت امام قرار دادند و دانشجویان به گونه ای دیگر و معلمین و اساتید و دانشگاهی هریک با کوله باری از دانش و تجربه و فدا کاری و ایثار خویشتن را در اختیار قائد خویش قرار دادند و برای تداوم آرمانش مجاهده ها کر ده اند ؛آنچنان پیوندی بین مردم و امام مو جود بود که مردم همه جا را با امام بوده اند در تفکرات خویش و خواب و بیداری همه امام را می دیدند .
دوستی جانباز از جماران سخن می گفت واز اتاقکی محّقر که حضرت امام در آن با همان ابزار سنتی و قلیل زندگی میکر ده اند و هیچگاه خود را برتر از دیگران نمی دیدند و به خاطر همین ذات پاک و پیراسته و پیوندی که با مر دم داشته اند وزندگی ساده و بی آلایشی که ساخته بودندهمه را شیفته خود گر دانیده بودند و به واقع عالم عامل بوده اند ومتصّف بالذات وآنچه مردم را بدان تحریض می کر ده اند خود عملا” مجری آن بوده اند مردم جان و مال خویش را هدیه اش می کر ده اند برخلاف آنانیکه :
ترک دنیا به مردم آموزند +خویش سیم و غلهّ اندوزند
عالمی را که گفت باشد و بس +هر چه گوید نگیرد اندر کس
“فقیهی پدر را گفت هیچ از این سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمی کند به حکم آنکه نمی بینم مر ایشان را فعلی موافق گفتار” :
عالم آنکس بود که بد نکند +نه بگوید به خلق و خود نکند
اتامرون الناس بالبرّو تنسون انفسکم
عالم که کامرانی و تن پروری کند او خویشتن گمست ؛کرا رهبری کند
واین رمز اتحاد ملت و رهبری و حضرت امام بود که توانست کشور ما را در
مقابل هجمه های خارجی و نیز تنازعات اجتماعی و افتراق های ملی نجات دهد ومر دمان مان یکپارچه در مقابله با خطرات احتمالی برخیزند و مرد انه به ایستند ووبا موانع و دسایس مقابله کنند و جان بر کف سر در راه اعتلای ملی نهند واز فدیه جان ابایی نداشته باشند ؛آنچنان که در عصر حضرت امام خمینی ؛ مر دم به یک باره برای رسیدن به ارزشها و اهدافی که حضرت امام ترسیم کر ده اند ؛بپا خاسته اند و به گره های گور؛ تعالی اجتماعی و اقتصادی و…مبارزه کر ده اند ؛
آنگاه که به اشارت “بختیار “نخست وزیر وقت و عضو شورای سلطنت ؛قصد کو تاه ی نظامی بافر ماندهی “سپهبد از هاری “وبرخی از فر ماندهان وابسته به رژیم داشته اند ؛امام دستور فر مودند ؛مردم صحنه را تر ک نکنند و هوشیارانه در کوی وبر زن حضور داشته باشند وگوش به پیامها و راهبرد های شورای انقلاب باشند ؛مردم این چنین کر دند و وتوطئه را خنثی نمودند ویا در هجمه صدام علیه ما ؛ جوانان بادرک خطیر بحران ؛یکپارچه قیام کر ده اند و از درس و مشق و مدرسه و دانشگاه دست شستند وبا آنکه با آداب جنگیدن آشنا نبوده اند ؛جان علوی خویش را برکف گر فتند و تفنگ به شمایل بستند و تیر بار بر دوش گشاده خویش بنهادند و فشنگ ها به پهلو آویخته در مقابل سیل حملات در غرب و جنوب کشور قهر مانانه ایستاده اند تا خصم دون وتا دندان مسلحّ را از قلمرو مردان پاکباخته به عقب برانند بطور یکه دشمن بعد از چندین سال حمله و تجاوز و ویرانی ؛سر انجام فرار را بر قرار تر جیح داده اند و بدامن صدام برگشتند و صدامی که پس از این حملات توان ازدست بهشت و به تدریج به سمت نابودی رفت وسر انجام بر دار مکا فات آویخته شد .
ویا امروز که دولت خود خوانده “داعش”وجبهه النصره” که بنا را بر نابودی سوریه و عراق ولیبی و یمن و افغانستان گذاشته و شنیع تر ین جنایات را در این مناطق و سایر مناطق جهان انجام داده و بسیاری از مردان بیگناه را در آتش سوزانده و یابه شقی ترین وضعیت سر بریده وزنان و مر دان پیر را زنده به گور کر ده و دخترک جوان را به کنیزی برده و یا با پول معامله کر ده و هزاران جنایت دیگر و همین امروز سیصد نفر را در کابل قتل عام کرده ویا درکاظمین بمب گذشته تعداد بیشماری رابه قتل رسانده اند ؛پیکار گران از جان گذشته ایرانی به مدد ارتش عراق و سوریه شتافته تا آنان را در مهبط شان نابود سازد و اینها همه از اهمیت حضور رهبری است
که دنیا و عقبی را مردم و اعتقادات و یک پارچگی و اعتماد آنان قرار داده اند و اینان رمز پیروزی حضور مر دم در صحنه است دولتهایی که حدود مردم را رعایت نمی کنند ومدیرانی که مردم رابه فراموشی می سپارند ؛بدانندراه به جایی نمی برند ؛همین روز ها بود که در تلگرام پیام حضرت امام را دیده و شنیده ایم که به صورت ویدوئوی بخش می شد که مدیران را اینگونه نصیحت می کرد :
“به حساب واقع ؛به حسب و جدان این مردمی که شما را روی کار آورند؛این مردم کوچه و بازار ؛ملاحظه آنها رابکنید و این جمهوری را تضعیف نکنید ؛بتر سید از آن روزی که این مر دم بدانند در باطن ذات شما چیست ویک انفجار حاصل می شود ار آن روزی بتر سید که ممکن است یکی از ایام الله خدای نخواسته باز پیدا شود وآن روز دیگر از این نیست که بر گر دید به ۲۲بهمن ؛بلکه فاتحه همه خوانده است ”
هرکه فریادرس روزمصیبت خواهد +گو در ایام سلامت به جوانمردی گوش
آنچه مملکت را از میان خواهد برد دشمن خارجی نیست بلکه بی تدبیری و بی دانشی وعدم اقبال به دانش و اداره کشور به اهوائ و سلایق وارتباطات خانوادگی و ترویج اختاپوس هزار فامیل وعدم نظارت عمومی واشاعه فساد وعقیم شدن و بی اثر بودن سازمانها ونهاد های نظارتی است بطوریکه متاسفانه براساس شاخص احساس فسادکه عدد( ۱۰-۰) که ده فاسدترین کشور ها و عدد صفر(۰) معّرف پاکترین کشور هاست متاسفانه ایران بین ۱۶۰کشور جهان رتبه ۱۳۰ را دارددر صورتیکه کشور های اسکاند یناوی و فنلاند به عنوان پاک ترین کشور های جهان در اداره ی کشور می باشند.
اکنون در ایران احساس می شود شکافی دراعتماد مردم به مدیرانشان پدیدار شد است که نشان دهنده ی عدم نظارت سازمان های نظارتی و بلبشو در اداره ی کشور است و این فاکتور ها ست که پیوند اجتما عی را چون خوره؛ خورده و وحد ت ملی را زایل ساخته ؛ شکاف در درون ملت ایجاد نموده ؛ افتراق ملی را تشدید خواهد کرد که حیف است کشوری که این همه شهید و شاهد و جانباز و ایثار گر دارد ؛ طعمه توطئیه های برخی مدیران سودجو قرار گیرد و دچار چا لش شود .
به هر طریق روش و منش امام خمینی ؛ پاکد ستی و پاکیزگی ذهن وظاهرو عشق به مردم و اهمیّت دادن بدانها بود که در هیچ شرایطی مردم و بزرگیهای آنان باهیچ قدرت و قوتی معامله نمی کرد و همواره خودراخدمتگزار مردم می دانستند؛ درسهایست که می شود حکمرانان از آن بهره گیرند وآنرا سر مشق زندگی سیاسی ،اجتماعی خود کنند چنانچه اردو غان رئیس جمهور تر کیه از آن بهره برد بطوریکه شبانه گروهی از نظامیان و دانشگاهی و قضات که بعدا”معلوم شد شما ر آنها از شصت هزار (۶۰۰۰۰)نفر هم افزون شده با جتهای جنگنده و هلوکوپتر به نقاط حساس و مجلس و رادیو و تلویزیون حمله کر ده اندو بسیاری از نقاط حساّس را بمباران نموده اند که جناب اردو غان به تاسی و الهام از حضرت امام خمینی که درسال ۵۷ دستور به حضور مر دم در صحنه را داد تا اهداف کو دتاچیان را نقش بر آب کند ؛اردو غان نیز با دعوت از مردم برای حضور در کوچه و بازار شهرها حرکت تانکها را در میادین و کو چه ها کندنمود و عملا”اجازه مانور را از آنان گرفت و بدین طریق در کمتراز (۱۰-۸)ساعت بر کو دتاچیان که حتی ریس دفتر اورا گرو گان گر فته اند؛فائق می شود و این رمز موفقیت رهبرانی است که هم ملت خویش را پاس میدارند و هم به موقع از پتانسیل عظیم شان برای جمع کردن امورات کشورو مقابله با تو طئه های احتمالی مدد می جویند ؛گر چه تشبیه امام خمینی با جناب اردو غان قیاس مع الفارق است وسنجش کوه است و در مقابل صخره ای خرد؛ با قید آنکه جناب اردو غان در تر کیه و ایران و جهان به خاطر حمایتهایی که از گروهای تروریستی داعش و…انجام داده با اماّو اگرهایی در رهبری روبرو ست که در ایجاد کودتا علیه او هم بی تاثیر نبوده است ولی بهر حال همه حکاّم باید بدانند که مر دم اصل و اساسند ودر حل مشکلات چون معجزه اند و پشت کردن بدانها عواقب بدی را بدنبال دارد که به قول حضرت امام ؛بتر سید از آن روزی که این مر دم بدانند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل می شود ”
منابع:اشعار و عباراتی که در گیومه هست همه از گلستان و کلیا ت سعدی سخنور نامی ایران زمین به تصحیح استاد دکترمحمد علی فر وغی است.