افشین علاء میگوید: بانو الهی قمشهای یک بانوی کلاسیک ایرانی بود، کیمیایی که مشابهش را سراغ ندارم.
این شاعر و داماد مهدیه الهی قمشهای در پی درگذشت این چهره فرهنگی به ایسنا گفت: خانم الهی قمشهای از کودکی با ادبیات فارسی عجین و آمیخته شد. این بانو در دامان پدری حکیم همچون مرحوم الهیقمشهای و مادری تحصیلکرده و روشنضمیر مثل خانم تربتی – که خود بانویی فاضله بود – پروش یافت. این ترکیب باعث شد فرزندان این دو بزرگوار در وادی علم، عرفان و ادبیات قدم بگذارند. اما خانم مهدیه تافتهای جدابافته بود. ایشان مصداق بارز شعر «به جهان خرم از آنم که همه عالم از اوست» هستند.
علاء با بیان اینکه «ایشان عاشق زندگی، انسانها، فضایل نیک انسانی و ادبیات بودند»، اظهار کرد: بانو مهدیه گنجینه متون نظم و نثر فارسی در کنار آیات، احادیث و روایات بودند. ایشان تمام وقت خودشان را به اقشار مختلف مردم اعم از دانشگاهی و عوام اختصاص میدادند تا گوهر گرانسنگ فارسی را به نسلهای بعد از خود برسانند.
او درباره فعالیتهای مهدیه الهیقمشهای گفت: ایشان مولاناشناس بودند؛ مولاناشناسی که مثل خود مولانا برای رساندن معارف و تعالیم الهی به انسانها بیقراری میکردند و سر از پا نمیشناختند. او یک بانوی سنتی موقر با آداب میهنی و اسلامی بود. در هنر خانهداری، معاشرت با اقشار مختلف، داشتن روی باز و پذیرایی از مهمان، یک بانوی به تمام معنا بود.
این شاعر همچنین تصریح کرد: ایشان آمیزهای از تعالیم دینی و ادبی بودند و جذب بینظیر مخاطب داشتند. هر کسی پای صحبتهای او مینشست شیفتهاش میشد.
علاء با اشاره به فوت دو فرزند مهدیه الهی قمشهای بیان کرد: هیچگاه لبخند از لب او دور نمیشد. زمانی که خبر فوت دومین فرزندش را به او دادند و درست زمانی که جنازه هنوز روی زمین مانده بود به خاطر قولشان برای سخنرانی به دانشگاه کرمان رفتند و هیچکس در آنجا متوجه غم او نشد.
او در پایان با اشاره به عشق این چهره فقید به پدرش اظهار کرد: ایشان پدرشان را بسیار دوست داشتند. در واقع عشق او به پدرش اعجابآور است. این زن از پنجسالگی در محضر پدرش شاگردی میکرد به همین دلیل رابطه عمیقی بین این دو وجود داشت.
به گزارش ایسنا، مهدیه الهی قمشهای، شاعر، محقق و مولویپژوه بود که پس از مدتها دست و پنجه نرم کردن با مشکلات تنفسی و ریوی، عصر شنبه (19 تیرماه) دار فانی را وداع گفت. پیکر این پژوهشگر ادبیات عرفانی ساعت 9 صبح دوشنبه از مقابل تالار وحدت تشیع میشود و در لواسان به خاک سپرده خواهد شد. از او «ترجمه قرآن کریم»، «رسالهای در فلسفه کلی»، «شرح رساله حکیم فارابی»، «رسالهای در سیروسلوک»، «رسالهای در مراتب عشق»، «رسالهای در مراتب ادراک»، «دیوان شعر»، «نغمه الهی» و … به جا مانده است.
خدایش بیامرزد ، فوت چنین بانوای عارف ، ادیب و فرزانه واقعا ناراحت کننده است