در روزهای اخیر خبر انتشار فیش حقوقی مدیران بلوایی را در فضای رسانهای، اجتماعی و اقتصاد بر پا کرده است. دامنه این ماجرا اما به اینجا محدود نشد و بسیاری از مدیران را به موضعگیری نسبت به این خبر واداشت. مقام معظم رهبری، رئیسجمهوری، رئیس قوه قضائیه، معاون رئیسجمهوري، مشاور رئیسجمهوري، دادستان کل کشور و… از مسئولانی بودند که نسبت به خبر واکنش نشان دادند. در آخرین واکنشها رئیس دولت تدبیر و امید، حسن روحانی از عزل متخلفان فیشهای حقوقی خبر داد. او در همایش گرامیداشت هفته قوه قضائیه گفت: باید کاری کنیم که مانعی برای مدیریت فعالیت اقتصادی ایجاد نشود و از سویی در این زمینه شفافیت به وجود آید؛ بهطور مثال مسأله فیش حقوقی برخی مدیران نشان داد که یک غفلتی انجام شده است. با اینکه ما بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات و دیوان عدالت اداری داریم اما سالها حقوقهای نامتعارف داده شد که ما حتما با آن برخورد، متخلفان را عزل و نتیجه را به مردم بیان میکنیم؛ اما باید حواسمان باشد که ایثار، فداکاری و حیثیت بیشتر مدیران مورد خدشه قرار نگیرد. در این زمینه به همراهی دو قوه دیگر هم نیازمندیم.
در سوی دیگر ماجرا، اما مخالفان دولت موضوع فیش حقوقی را به اهرمی برای فشار به دولت بدل کردند و با پر و بال دادن به حواشی آن، عملکرد دولت را از اساس ناکارآمد خواندند. همراه با دلواپسان، خبر حقوقهای نجومی برخی از مدیران را ریشه در اقتصاد سرمایهداری خواندند و برحسب معمول شکستن نظم موجود راهکار عملیاتی آنها در مقابل این مسأله بود. در این بین برخی بر اصلاح قوانین پرداخت حقوق تأکید دارند و بهعنوان مثال معتقدند به جای نظام دستمزد باید به سمت پرداخت کارمزد حرکت کرد و به طور کلی به ساماندهی نظام پرداخت با ملاحظه اصل بهرهوری و حفظ انگیزه دست زد. برخی دیگر نیز از اصطلاح «کاسبان حفظ وضع موجود» برای تحلیل شرایط موجود استفاده میکنند و علت رخ دادن این اتفاق را عدهای معرفی میکنند که در بدنه دیوانسالاری دولت در مقامات بالا حضور دارند و نفعشان در این است که وضع موجود را حفظ کنند. او حتی پا را فراتر از این گذاشته و عملیاتی نشدن بسیاری از تصمیمات دولت را زیر سر این مدیران میداند. به نظر میرسد واکنشها به این خبر تمامی ندارد، از کمپین انتشار فیشهای حقوقی گرفته تا فرصت خواندن این اتفاق برای مبارزه دولت با این قبیل اتفاقات و… در شرایطی که مسأله فیشهای حقوقی به موضوعی برای بازی احزاب سیاسی و کنایه ایدئولوگهای اقتصادی تبدیل شده به نظر میرسد از برخی از وجوه این اتفاق غفلت صورت گرفته است. به تعبیر حسابداران میتوان مسأله فیشهای نجومی مدیران را به معنی تقلب تلقی کرد. تقلب مفاهيم قانوني وسيعي دارد اما بهطور عمومي، فعلي است ارادي جهت به دست آوردن مزاياي غير منصفانه و غيرقانوني. تخلف نيز به سوء رفتاري كه بر نقض قوانين، مقررات، رويههاي داخلي سازمان و عدمتوجه به انتظارات بازار از اعمال رفتار اخلاقي در تجارت اطلاق ميشود. با توجه به تعريف تقلب و تخلف، كليه عملياتي كه منجر به تحليلرفتن اعتماد شهروندي (بهطور عام) و خدشه واردشدن بر اعتبار بنگاه (بهطور خاص) می شود درجمله مفاهيم ريسك عملياتي قرار ميگيرد. براساس بيانيه شماره ٩٩ استانداردهاي حسابرسي آمريكا، تقلب فعل يا عملي است كه به ارايه نادرست با اهميت در صورتهاي مالي مورد حسابرسي منجر ميشود. البته در بريتانيا متقلب، فردي كه داراي رفتار غيرصادقانه است معرفي ميشود. تقلب براساس بخش ٢٤ استانداردهاي حسابرسي ايران عبارت است از هرگونه اقدام عمدي يا فريبكارانه يك يا چند نفر از مديران، كاركنان يا اشخاص ثالث، براي برخورداري از مزيتي ناروا يا غيرقانوني. تحلیلگران مالی، حسابرسان، سرمایهگذاران موقت، کارکنان، رسانه، رقبای واحد تجاری، اتحادیهها (صنایع) هرکدام سهمی را در شناسایی تقلب ایفا میکنند. در نتیجه افزایش اقدامات ضد متقلبانه و گسترش ساز وکارهای آن در سازمانهای دولتی و خصوصی امکان تقلب را کاهش میدهد. در کنار همگرایی قانونی، روشن شدن ساختار پرداختها، انتشار و دلیل پرداختهای دولتی و… اقدامات ضدتقلب میتواند یکی از مهمترین راهکارها برای کاهش این قبیل موارد باشد؛ راهکاری که در تمام دنیا و بنگاههای اقتصادی به کار رفته و در حال گسترش است. نوشته زیر بخشی از گزارش دوسالانه انجمن بازرسان تقلب گواهیشده (ACFE) است. این انجمن یکی از تأثیرگذارترین تشکلهای حرفهای ضد تقلب در آمریکا و جهان است. فعالیت اصلی این انجمن علاوه بر اعطای گواهینامه حرفهای بازرس تقلب گواهیشده (CFE) و نظارت بر فعالیتهای حرفهای اعضای انجمن، تولید اطلاعات، ابزارها ی ضدتقلب در سراسر جهان است.
گزارش به ملتها؛ کشف طرحهای تقلب
بسیاری از متقلبان مسئولیت طرحهای خود را نمیپذیرند و تصور نمیکنند که گرفتار شوند. وقتی که مردم درگیر شدن با تقلب کاری و شغلی را انتخاب میکنند، بهطور معمول میدانند که حرفه خود، شهرت و آزادی خود را با سوء رفتار به خطر میاندازند. بنابراین افزایش احتمال شناسایی یک طرح، یکی از پایههای جلوگیری از کلاهبرداری و تخلف است. علاوه بر شناسایی الگوهایی که تخلفات در آنها مرتکب میشوند، ما چگونگی شناسایی اولیه برنامههای تقلب شغلی را شناسایی کردهایم. فراوانی عمده کشف تقلب بهطورکلی با گزارشهای پیشین سازگار بود؛ همچنین تفاوت اندازه و محل سازمان میتواند تناوبی را ایجاد کند. همچنین با بررسی رابطه میان کشف روشها و دیگر فاکتورها، ما راههای حرفهای ضدتقلب را که میتواند کشفیات در سازمان متبوع و سازمان مراجعین را افزایش دهد، شناسایی کردهایم؛ بهعنوان مثال با مقایسه مقدار و مدت زمان طرحهای تقلب تا زمان تشخیص آنها، مشخص شده است که بسیاری از روشهای شناسایی تمایل به کشف تقلبهای کمهزینه دارند. علاوه بر این شواهدی وجود دارد که نشان میدهد سازمانها درنهایت از کشف تقلب سود خواهند برد.
تشخیص اولیه از تقلب شغلی
اطلاعات محرمانه (Tips) با اختلاف، بیشترین روش کشف تقلبها را شامل میشدند (٣٩,١ درصد) همچنین براساس اطلاعات سال ٢٠١٦ حسابرسی داخلی (١٦.٥ درصد) بررسیهای برونمرزی مدیریتی (١٣.٤ درصد) رتبههای بعدی را در اختیار دارند. اطلاعات محرمانه یا همان تیپها بهعنوان مهمترین روش تشخیص تقلب توسط منابع متفاوتی تأمین میشود و تقلبها به سازمانهای مربوطه گزارش داده میشود. کارمندان کسانی هستند که ٥١.٥درصد از تیپها که در بسیاری از سازمانها با تمرکز بر مکانیزمهای گزارشدهی است را فراهم میکنند. با این حال کسانی که به صورت حرفهای علیه تقلب اقدام میکنند باید توجه داشته باشند که بیش از ٤٠درصد اطلاعات محرمانه از طرف کسانی که کارمند نیستند، به دست میآید. مشتریان (١٧.٨درصد) و فروشندگان (٩.٩درصد) و دیگر بخشها از منابع قابل توجه اطلاعات محرمانه هستند. بنابراین برخی از سازمانها ممکن است تیپها را به وسیله ترغیب مکانیزمهای گزارشدهی تقلبها به وسیله مخاطبان مختلف گسترش دهند. علاوه بر این ١٤درصد از تیپها از منابع ناشناس به دست آمده است. برخی از حوزههای قضائی برای ترغیب ماکنیزمهای گزارشدهی توسط منابع ناشناس با محدودیت روبهرو هستند اما سازمانها، خطر از دست دادن منابعی که با فاش شدن هویتشان مشکل دارند را نخواهند داشت.
سازمانهای قربانی
بهعنوان بخشی از بررسیها، ما از پرسششوندگان خواستیم که اطلاعاتی دموگرافیک را درخصوص سازمانهای قربانی مانند نوع نهاد، اندازه و صنعت ارایه دهند. با استفاده از این دادهها، ما نوسان و میانه موارد کاهش تقلب را در دسته بندهای مختلف سازمانهای قربانی تحلیل و همینطور مدل برنامه متقلبکارانه در صنایع متفاوت را ارزیابی کردهایم. ما همچنین از پرسششوندگان پرسیدهایم که چه مکانیزمی برای مقابله با تقلب باید ایجاد شود. با توجه به این پاسخها، باید توجه دقیقتر و بیشتری به کنترل اندازه و ناحیه قربانیها داشت. این اطلاعات ما را قادر میكند که آیا وجود کنترلهای خاص ضد تقلب منطبق با روندهای میانه زیان تقلبها و زمانی که برای تشخیص طرحها در سازمان صرف میشود، کشف شود. نوع سازمان نشان میدهد که هم میانه و درصد زیان به نوع نهاد قربانی شده بستگی داشته است.
شرکتهای خصوصی و بنگاههای عمومی حدود دوسوم از گزارشهای که به ما رسیده است را شامل میشوند. این بخشها همچنین از بیشترین میانه زیان (به ترتیب ١٨٠ و ١٧٨هزار دلار) بوده که مطالعات پیشین ما هماهنگ بوده است.
سطح سازمانهای دولتی
از آنجا که سطوح متفاوتی از دولت در ادارهها و منابع آنها برای مبارزه علیه تقلب در دسترس است. ما در مطالعاتمان بیشتر سازمانهای دولتی که توسط تقلب قربانی شدند را آنالیز میکند. نوسانهای طرحها را برای هر سطح از دولت و همچنین زیانهای میانه مربوط به آنها را نشان میدهد. دولت محلی، ایالتی/ ولایتی و فدرال تقریبا به یک مقدار به دست آمده است (هرکدام نزدیک به ٣٠ درصد) اگرچه بالاترین بیشتر زیانها در سطح فدرال ثبت شده است (١٩٤٠٠دلار)، میانه زیانها به سطح ایالتی/ ولایتی اختصاص دارد و سطح محلی بهطور قابل توجهی کوچکتر است (به ترتیب ١٠٠ و ٨٠هزار دلار).
صنایع
در بخشهای دیگر موارد گزارش شده را براساس صنایعی که سازمانهای آنها قربانی شدهاند، نشان میدهد. بانکداری و خدمات مالی، دولت و خدمات عمومی و کارخانههایی که در آنها بیشترین میزان فساد رخ داده است را بررسی کردهایم. در مقابل، صنایعی مانند ارتباط، چاپ و نشر، معدن و تجارت عمدهفروشی کمترین بسامد تقلب را شامل میشوند. در حالیکه این اطلاعات نحوه توزیع این موارد را نشان میدهد، الزاما بدین معنی نیست که بهطور قطع برخی از صنایع در معرض خطر بیشتری نسبت به دیگر صنایع قرار گرفتهاند. این اطلاعات از طریق محققان نخبه تقلب (CFEs) فراهم شده و در نتیجه این توزیع در وهله اول نشاندهنده صنایع است که سرویسها CFEs در آنجا ارایه میشده است.
کنترلهای ضد تقلب در سازمانهای قربانی
در حالی که کنترلهای داخلی، حفاظت از تقلبها را تضمین نمیکند، این میتواند به کاهش زیانها و تشخیص برخی از متقلبان بالقوه، با بالا بردن درصد تشخیصها، یاریرسان باشد. در نتیجه تصویب کنترلهای داخلی بهخصوص آنهایی که برای جلوگیری و کشف تقلب طراحی شدهاند، یک بخش حیاتی از برنامه مدیریت ریسک تقلب است. خیلی از سازمانها به این نتیجه رسیدهاند که معیارهای مفید کنترلهای ضد تقلبی در برابر همتایانشان، هم از این نظر که چه مکانیزمی باید به کار گرفته و میزان اثربخشی این رویکردها است. برای کمک به این تلاش از پرسششوندگان در مورد کنترلهای ضد تقلبی در سازمانهای قربانی و زمان رخ دادن آنها سوال شد. تقریبا ٨٢درصد سازمانها قربانی، بازرسی خارجی صورتهای مالی آنها توسط شرکتهای حسابرسی مستقل صورت میگیرد. اگرچه بیشتر راههای کنترل تقلب مورد تحلیل قرار گرفته، مانند حسابرسی بهطور مشخص برای پیدا کردن تقلب طراحی نشده و براساس مطالعات صورت گرفته سهمی کمتر از ٤درصد در تشخیص تقلبها داشته است. در مقابل خطوط قرمز تنها در ١/٦٠ درصد از سازمانهای قربانی ظاهر شده و همانطور که میدانیم متداولترین و بیشترین روش برای کشف تقلب اطلاعات محرمانه است.
تأثیر کنترل
درحالیکه وجود کنترلهای ضد تقلب به تشخیص تقلبهای بالقوه کمک میکند، اما اندازهگیری ارزش پیشگیری کنترل شخصی بسیار سختتر است، اگر ناممکن نباشد. اگرچه حرفهایهای ضد تقلب بهطور معمول به مدیریت مواردی از کسب و کار برای اضافه کردن منابع نیاز دارند تا به خطرات تقلبها رسیدگی کنند. برای کمک به نشان دادن احتمال بازگشت سرمایه، در کنترلهای ضد تقلب شخصی، نیاز به بررسی نسبت میانه زیان تقلب و زمان تشخیص تقلب در سازمانها، براساس اینکه آیا آنها هر ١٨ کنترل ضد تقلب را زمان رخ دادن تقلب لحاظ کردهاند یا خیر، دارد. اقداماتی از قبیل بررسی و تحلیل دادهها، بررسی مدیریت، خطوط قرمز، گواهیهای مدیریتی صورتهای مالی، حسابرسی غافلگیرانه، شناسایی بخش، عملکرد و یا تیم متقلب، چرخش شغلی/ تعطیلات اجباری، حسابرسی خارجی از کنترل داخلی گزارشهای مالی، کد رفتاری و … است.وجود کنترلهای ضد تقلب در ساختار هیأت مدیره با زیان کمتر و تشخیص سریع تقلب پیوند خورده است. ٣٦,٧درصد از سازمانهای قربانی که از مانیتورینگ فعال اطلاعات و تکنیک آنالیز بهعنوان بخشی از برنامههای ضد تقلب استفاده میکنند زیان تقلب ٥٤درصد کمتر و میزان تشخیص تقلب نسبت به سازمانهایی که از این روش استفاده نمیکنند ٥٠درصد کمتر است. بررسی مدیریت و وجود خطوط قرمز هر دو به طور مشابه با زیانهای کمتر (٥٠درصد کاهش)، کاهش زمان تشخیص و طرحها نیز به نصف رسیده است. دیگر عاملهای کنترلی نیز نتایج مشابهی در کمتر تقلب داشته است. دو عامل کنترل که سر این دو طیف قرار گرفته حسابرسی خارجی از گزارشهای مالی (عاملی که بیشترین کاربری را دارد) و هدیه برای افشاگران بودهاند.
بررسی پیشینه
در این نظرسنجی از پرسششوندگان خواسته شده که پیشینه افراد قبل از استخدام بررسی شود. ظاهرا حدود ٥١درصد از سازمانها دارای بررسی پیشینه و ٤٩درصد نداشتهاند. بیش از ٨٨درصد از بررسی پیشینهها هیچ سوءپیشینه یا پرچم قرمز را شامل نشده است، موضوعی که تأکیدی است بر یافتههای ما مبنی بر اینکه بیشتر مرتکبین خلافکار حرفهای نیستند و در بیشتر مواقع آنها نخستین جرم خود را مرتکب میشوند و با انگیزه فریب دادن کارفرما وارد یک شغل نمیشوند.
موقعیت مرتکبین
از زمان انتشار نخستین گزارش در ١٩٩٦، سطح اقتدار مرتکبین بهشدت با اندازه تقلب ارتباط دارد و این حقیقت در گزارش سال ٢٠١٦ تکرار شده است. تنها ١٨,٩درصد از تقلبها توسط صاحبان و هيأت رئیسه مرتکب شده اما میانه زیان این موارد ٧٠٣هزار دلار است. کارمندان و مدیران به مراتب بیشتر دست به تقلب شغلی زدهاند اما بر طبق نمایه ٣، زیان در این طرحها بسیار کمتر است (هرچند همچنان قابل توجه است). رابطه میان اقتدار و زیان بیشتر به این دلیل که متقلبان رده بالا تمایل دارند که دسترسی بیشتری به داراییهای سازمان نسبت به کارمندان رده پایین داشته باشند، رخ میدهد. آنها همچنین توانایی بیشتری برای گریز یا نادیده گرفتن کنترلهای ضد تقلبی دارند.
زمان تصدی مرتکبین
علاوه بر رابطه میان زیان تقلب و سطح اقتدار، زیان تقلب همچنین با بالا رفتن زمان کار مرتکب در سازمان قربانی، بالا میرود. مرتکبین میان ٦ تا ١٠سال سابقه عامل میانه زیان ٢١٠هزار دلاری هستند و کسانی با زمان تصدی بیش از ١٠سال میانه زیان تقلب ٢٥٠هزار دلاری را به بار آوردهاند. در مواردی که متقلبین ٥سال سابقه و یا کمتر داشتهاند، میزان زیان بهطور قابل توجهی کمتر بوده است. بهطورکلی کارمندان سهم کمتری نسبت به مدیران یا هیأت مدیران دارند. به بیانی دیگر کسانی که به مدت زمانی طولانی در یک سازمان میمانند بهطور معمول به ردههای بالایی از اقتدار در سازمانها میرسند و همین موضوع برای آنها این فرصت را فراهم میکند که دست به ارتکاب تقلبهای بزرگتر بزنند.
اقدام جدی علیه مرتکبین
فراتر از بازیابی زیانها، تنبیه مرتکبین تقلب شغلی یک بخش مهم برای جلوگیری از تقلب در سازمانهای قربانی است زیرا که پیام روشنی درباره مواضع مدیریت علیه تقلب است. برکناری رایجترین شیوه تنبیه است (١/٦٤ درصد موارد). در برخی از موارد، مظنونین مجازاتهای سبکتری مانند استعفا (١٠درصد) یا مشروط یا تعلیق (٨درصد) دریافت میکنند. چگونگی رسیدن به بهترین راه برای مدیریت تقلبهای شغلی میتواند بسته به شرایط و منافع سازمان متفاوت باشد. با این حال جالب است که ٥,٧درصد مظنونین هیچگاه مجازات نشدهاند.چ
حبیب آرین – شهروند