به گزارش همشهري، سحرگاه جمعه 28خردادماه همزمان با حادثه آتشسوزي در شهران، جمعيت زيادي در محل جمع شده بودند. در اين ميان جوان بسيجي كه براي كمك به مردم به محل آمده بودند متوجه جوان موتورسواري شد. او حدودا 17ساله بود و رفتارهايش مشكوك بهنظر ميرسيد. موتورسوار 17ساله مقابل خانهاي ايستاده و گويا منتظر كسي بود.
لحظاتي بعد 2نفر از خانه خارج شدند و درحاليكه دستشان لپتاپ، ساك، دوربين و وسايل زيادي بود سوار موتور همدست خود شدند. در آن لحظه بود كه جوان بسيجي براي دستگيري دزدان فرصتطلب از اهالي محل كمك خواست. در جريان عمليات تعقيب و گريز براي گير انداختن متهمان، آنها كه دستپاچه شده بودند تعادل خود را از دست دادند و زمين خوردند. همين كافي بود تا آنها دستگير شده و در اختيار مأموران قرار بگيرند.
صاحب خانهاي كه دزدان به آنجا دستبرد زده بودند پس از دستگيري آنها در اداره پليس حاضر شد و به مأموران گفت: وقتي صداي انفجار و آتشسوزي را شنيديم از خانه بيرون رفتيم. همه جا شلوغ بود، جمعيت زيادي به خيابانها آمده بودند. در آنجا به ما گفتند براي جلوگيري از خطر انفجار احتمالي و ريزش آوار، خانههايتان را چند ساعتي تخليه كنيد. من هم به همراه اعضاي خانوادهام به خانه يكي از بستگان رفتيم اما وقتي برگشتيم ديديم كه در خانه تخريب شده است. ابتدا فكر كرديم باز هم انفجار رخ داده و در تخريب شده است اما وقتي وارد خانه شديم، ديديم كه بيشتر وسايل ارزشمند خانهمان به سرقت رفته است. آنجا بود كه از همسايهها شنيديم دزدان به خانه ما دستبرد زده و بلافاصله دستگير شدهاند.
3متهم دستگير شده براي بازجويي در اختيار قاضي عموزاد بازپرس دادسراي ويژه سرقت قرار گرفتند. آنها به سرقت اقرار كردند و انگيزه خود را بهدست آوردن پول براي تفريح و خوشگذراني عنوان كردند. متهم 18ساله كه سردسته باند بود در بازجوييها گفت: ما هر سهدوست و بچهمحل هستيم و در حاشيه تهران زندگي ميكنيم.
چند ساعت قبل از حادثه شهران دور هم جمع شده بوديم و قليان ميكشيديم. ساعت از نيمه شب گذشته بود كه يك دفعه تصميم گرفتيم براي پيكنيك روز تعطيل(جمعه) به ارتفاعات كن برويم. همين شد كه سوار بر موتور شده و راهي تهران شديم. وقتي به شهران رسيديم جمعيت زيادي ديديم. وقتي پرسوجو كرديم متوجه شديم كه انفجار مهيبي يك ساعت قبلتر در آنجا رخ داده است.
افرادي كه خانههايشان در نزديكي محل حادثه بود سراسيمه يكي پس از ديگري خانههايشان را از ترس خطر تخليه ميكردند. همين شد كه يكباره تصميم به سرقت گرفتيم تا با پولي كه از خانهها برميداريم خرج تفريح و خوشگذراني كنيم اما خيلي زود پيش از دومين سرقت گير افتاديم.
اين سهمتهم براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران اداره آگاهي تهران قرار گرفتند.