هراز نو : همذاتپنداری در جامعه برای مردم راهی برای فراموش کردن مقطعی مشکلات واقعی و غرق شدن در رویاهای شیرین و آمال دست نیافتنیشان است. در این میان بازیگران و نقشهایشان در فیلمهای مختلف بیشترین پتانسیل را در این رویای شیرین برای مخاطب دارد و گاهی آنقدر همذاتپنداری برای بیننده عمیق میشود که ناخداگاه به سمتی که آن بازیگر در فیلم میرود گرایش پیدا میکند. مثال سادهاش سیگار کشیدن در فیلم و سریالهای پربیننده است که طبق آمار باعث ترویج و تمایل مخاطب به سیگار کشیدن است. اما در برخی از موارد همذاتپنداری محدود به نقش یک بازیگر در فیلم نمیشود و مخاطبان سعی در تقلید رفتار از بازیگران محبوبشان در زندگی شخصیاشان دارند و اینجاست که مشکل اصلی آغاز میشود، بازیگرانی که خود را مکلف در قاب تصویر میدانند و به خود حق میدهند که هر رفتاری در زندگی شخصیاشان انجام دهند و نمیتوانند هیچ مسئولیتی را در قبال جامعه قبول کنند. در طرف مقابل نیز مردمی وجود دارند که گمان میکنند هر رفتار و واکنشی که یک بازیگر و یا چهره معروف انجام میدهد درست است و برای موفقیت باید از آن تبعیت کنند. اخیرا نیز شاهد رفتارهای عجیبی که خلاف شرع و عرف ایرانی است از برخی از بازیگران معروف و محبوب هستیم – مثل خالکوبی و طرز لباس پوشیدن و حتی نحوه حرف زدن و انتقاد کردن- و این اتفاق ما را برآن داشت که با دکتر رمضان حسنزاده روانشناس و مدرس دانشگاه و مدیر گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی ساری در این خصوص صحبت کنیم و نظر ایشان را در باب رفتارهای هیجانی و غیر متعارف برخی از بازیگران و سلبریتیها جویا شویم:
از دیدگاه روانشناسانه شما دلیل رفتارهای هیجانی برخی بازیگران بعد از رسیدن به شهرت چیست؟
از دیدگاهی کلی در این زمینه افراد در جامعه هر کدام فارغ از جایگاه و شغل دارای عقاید و نظرات خاصی هستند. تمام افراد از نظر خانوادگی در اندیشه و سلایق و اعتقادات با یکدیگر متفاوتند. در مورد هنرمندان نیز این مسئله کمی بیشتر به چشم میخورد، زیرا هنرمندان به دلیل شهرت نسبت به دیگر افراد جامعه دوست دارند رفتارهای اخصتر داشته باشند که نمود آن را در پوشش، روابط و صحبت کردن حتی در احوال پرسیهای روزانه نیز سعی میکنند نشان دهند.
گاهی شاهد عدم ثبات رفتاری و اخلاقی در هنرمندان هستیم این اتفاق از کجا نشأت میگیرد؟
یکی از خصوصیات هر جامعه تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از یکدیگر است که اصل حضور پیامبران نیز بر همین مبنا بوده که در جامعه تاثیرگذار باشند. هنرمندان گاه تصوراتی که از رفتارهایشان دارند جدا از تاثیر اجتماعی، به آن صرفا به عنوان یک رفتار شخصی و فردی نگاه میکنند و رفتارشان را مربوط به زندگی شخصی خود میدانند در صورتی که هنرمندان افرادی هستند که دیده میشوند از آنها الگو برداری میشود و مسئولیت اجتماعی دارند. هنرمند گاهی به صورت ناخواسته و بیاطلاع از بازخورد رفتار خود به صورت دلخواه لباس میپوشند از هنرمندان خارجی حمایت میکنند، خالکوبی میکنند و خیلی رفتارهای دیگر که این اقدامات در اجتماع کوچکتر و جامعه هنری خود رفتار غلطی نیست ولی در اجتماع بزرگتر و در کل جامعه دچار سوبرداشت شده و گاها هم به خاطر اینگونه رفتارهایشان محکوم و یا طرد میشوند. از دیدگاه جامعه شناسی انسانِ سالم انسانی است که مطابق نُرم و هنجارهای جامعه زندگی کند و فردیت خود را بر رفتارهای اجتماعی ارجحیت ندهد. گاهی نیز این برداشتهای غلط اجتماعی از بیاطلاعی و کمسوادی افراد جامعه است که فقط از دیدگاه خود به مسئله نگاه میکند و نگاه اجمالی به موضوع ندارد.
در مقابل هنرمندان؛ مردم قرار میگیرند، که با دیدن این رفتارها الگو برداری میکنند . این مشکل از کجاست؟
اول از همه ما باید دیدگاه مردم جامعه را اصلاح کنیم با بالا بردن سطح فرهنگ در جامعه افراد را آگاه کنیم. به عنوان مثال در سالهای پیش سریالی پخش شد از آقای مدیری که مضمون کاملا طنز و سرگرم کننده داشت اما برداشت مردم از این سریال باعث شد تا ادبیات جدیدی وارد زبان فارسی شود که در کوچه و خیابان و اداره… کاربرد پیدا کرد متاسفانه تا به امروز نیز ادامه دارد. پس این مشکل همیشه از سوی هنرمند نیست بلکه از ناآگاهی مخاطب نیز نشأت میگیرد.
این الگو برداری نشانه ضعف مخاطبان است و یا این مسئلهای است که در تمام دنیا وجود دارد و قابل توجیه است؟
سرمشقگیری در ذات انسان است مسئلهای که از کودکی در سرشت هر فرد وجود دارد به گونهای میتوان گفت همانندسازی و همذاتپنداری همیشه در زندگی انسان بوده و هست. مثل کودکی که کفش والدیناش را میپوشد در ذهنش از آنها تبعیت میکند. ما همه رفتارهای اجتماعی را الگوبرداری کردیم تا بزرگ شدهایم همانطور که در ادبیات ما نیز هست «که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»
شخصت هنرمند و یا یک ورزشکار به علت این که رسانهای شده است یک شخصیتی است که از آن الگوبرداری میشود منِ نوعی به عنوان یک استاد دانشگاه در سطحی که یک هنرمند یا ورزشکار میتوانند تاثیرگذار باشند هیچ گاه باعث تاثیرگذاری در جامعه نخواهم شد. پس هنرمند زمانی که به این جایگاه رسید باید بداند که مسئولیت اجتماعی به گردن او است زندگیاش فقط به خودش مربوط نمیشود چون افراد در ناخوداگاه خود با افرادی که از آنها الگوبرداری میکند همذات پنداری میکند، و به صورت تلویحی خود را در جایگاه آنها قرار میدهد و علت این الگوبرداری هم این است میخواهند خود را هرچه بیشتر نزدیک به شخصیت محبوبش کنند. و این یک نقص نیست و گاهی با سرمشقگیری از الگوهای درست میتوانیم فرهنگساز باشیم و همین جاست که مسئولیت هنرمند بیشتر میشود. شما به عنوان یک رسانه یک هنرمند را از یک فرد عادی به یک ستاره تبدیل میکنیم اما در این زمینه به او آموزش ندادهایم که مسئولیت او با گذشته تغییر کرده به او گوشزد نشده زمانی که چهرهاش رسانهای شده؛ ملی و فرا ملی میشود و مسئولیتش نسبت به هنجارهای جامعه بیشتر خواهد شد. این مسئله در آموزشگاههای هنر باید پایه گذاری شود. از طرف دیگر رسانههای ما نیز باید آموزش ببینند زمانی که هنرمندی با لباس نازیبا وارد جامعه شد این موضوع را رسانهای نکنند. قدرت رسانه را نباید دست کم گرفت همانطور که به کسی شهرت داده شد با رسانهای نشدنش در طول زمان، کامل آن شخص فراموش میشود.
گاهی این فشارها و مسئولیتها آنقدر زیاد میشود که هنرمند ترجیح میدهد کشور خود را ترک کند و به عنوان یک مهاجر در کشور دیگری بازی کند.
بله درست است گاهی نمیشود هر دو بعد را کنار هم داشت اگر بخواهیم قواعد اجتماعی حفظ شود باید آنطور که جامعه میخواهد بشود و اگر بخواهیم این افراد را نگه داریم باید این مسایل و مشکلاتشان را هم در نظر بگیریم.
نقش رسانه در این بین چیست؟ جایگاه رسانه را شما چگونه میبینید؟
قطعا بیشترین تاثیر به گردن رسانه است. رسانه است که میتواند یک نفر را تبدیل به یک چهره کند و کسی را خانه نشین کند. قدرت رسانه در حدی است که زمان خواب و بیداری افراد را میتواند برنامهریزی کند و در دست بگیرد پس قدرت غیر قابل انکار رسانه را در تاثیر پذیری جامعه نمیشود نادیده گرفت.
اما هنرمند در تمام زمینههای اجتماعی فرهنگی هنری محیط زیست و خانوادگی میتواند تاثیرگذار باشد و بسته به شهرت و معروفیت خود باید آگاه باشد که مسئولیت اجتماعی او نیز افزایش پیدا کرده همانطور که در تحقیقات شاهد هستیم که بستن کمربند ایمنی که مسئله کاملا سادهای است میتواند با تبعیت از یک سریال و یا هنرپیشه پیروی بشود یا نشود، پس هنرمندان عزیز باید این نکته را در نظر بگیرند که خواسته و ناخواسته به الگوی جامعه تبدیل شدهاند و به عنوان تاثیرگذارترین عامل در ارتقای سطح فرهنگ جامعه حضور دارند.