نویسنده : فضل الله رضوانی . کارشناس صنایع
هر فناوری مشخصی متکی بر سابقه علمی ، تجربی ، فرهنگی و همچنین کاربردی از فناوری های ساده و جاافتاده در گذشته است. یکی از شاخص های توسعه در هر کشوری در جهان امروز ، درجه ارتباط بین بخش تولید و موسسات پژوهشی و دانشگاهی آن است. امروز ه دانشگاه ها نقش اساسی را در تحول فناوری ایفا می کنند و بطور مستقیم با حفظ حدود علم و دانش ، بررسی و توجه کامل و سازمان داده شده به دانش فنی ، از طریق آموزش های صحیح و مدرن به دانشجویان و محققین و دادن مشاوره های صنعتی در امر تولید و انتقال فناوری ، نقش بسزایی را ایفا می کنند. از طرفی فرایند جهانی شدن ، به وجودآمدن سازمان تجارت جهانی و یکپارچگی بازارهای جهانی ، پیشرفت های سریع و بنیادین فناوری ، پیشرفت های جدید در زمینه فناوری اطلاعات ،افزایش تغییرات سریع در الگوهای مصرف و تقاضا ، تبیین کنترل های آلودگی محیط زیست و حفظ منابع انرژی ، کمبود منابع و هزینه های بالای آنها ، چالش هایی هستند که بنگاه ها و صنایع مختلف در عرصه تجارت و فعالیت های اقتصادی با آن روبرو هستند و ادامه حیات آنها ، منوط به تصمیم گیری درست و به موقع در برابر این تغییرات است.
در این میان ، فرایند جهانی شدن و گسترش بازار مصرف و نیز افزایش تعداد رقبا و شدت رقابت ، باعث اهمیت بخشیدن به مفاهیمی مانند رقابت پذیری شده است. این امر موجب گردیده تا بنگاه ها ، صنایع و کشورهای مختلف در جهت ارتقای رقابت پذیری خود به شناسایی عوامل موثر بر رقابت پذیری و تقویت آنها تلاش کنند . در این مقطع است که نقش دانشگاه ها بیش از پیش پررنگ تر می شود. دانشگاه ها در کنار مراکز تحقیقاتی و موسسات فناوری نه تنها به عنوان خالق فناوری جدید ، بلکه به عنوان تامین و تربیت کننده نیروهای ماهر برای اشتغال در صنعت ، مراکز تحقیقاتی و موسسات فناوری ایفای نقش می کنند. در این بین دانشگاه ها نمی توانند فقط فناوری را تولید یا توسعه دهند و آن را به بخشهای صنعتی منتقل کرده و سپس کاملا جدا شوند . آنها بایستی با صنعت همکاری کنند و این همکاری باید از ابتدای کار تا مرحله تجاری سازی باشد. در عوض دانشگاه نیز به اطلاعات صنعت در خصوص بازار نیاز دارد تا بتواند پیشرفت فناورانه جدید ، موفق و قابل اجرایی داشته باشد. در همین ارتباط ، صنعت با شناخت قابلیت های دانشگاه ها و انتقال نیازهای ضروری خود برای ماندن در بازار رقابتی به دانشگاه این فرایند را تکمیل می نماید. یکی از نمونه های بارز چنین همکاری تجربه موفق کشور سنگاپور در این زمینه است.
فوایدی که از این همکاری عاید دانشگاه می شود عبارتند از :
– فرصت دانستن نیازهای صنعت و هدایت فعالیت های علمی دانشجویان و اساتید به آن سو و در نتیجه دآمد ناشی از فروش فناوری
– فرصت استفاده از دانشجویان در صنعت و همراه ساختن کلاس آموزشی با تجربه و آزمون صنعتی
– دستیابی به نیازهای صنعت برای تعریف تحقیقات بنیادی و کاربردی لازم
– دستیابی به بازارهای حفاظت شده
– اصلاح در ابزار و تجهیزات فناوری جدید
– پیشرفت و گسترش محصولات جدید
– صرفه جویی اقتصادی ( هزینه کمتر با استفاده از نیروهای دانشجویی )
– گسترش میزان ثبت اختراعات و افزایش تولیدات علمی (مقاله)
مزایا و فوایدی که عاید صنعت می شود :
– تربیت فارغ التحصیلانی که درکبهتری از نیازهای صنعت دارند و بلافاصله بعد از جذب مثمر ثمر خواهند بود (هزینه آموزش برای صنعت حذف می شود )
– دسترسی به آخرین امکانات علمی و به روز نگهداری صنعت در ارتباط با پیشرفت های علمی
– دسترسی به امکانات فیزیکی دانشگاه ها و استفاده از تجربیات استادان
– انجام پروژه ها به هزینه های بسیار کمتر و دقت بالاتر
– دستیابی به دانش های فنی جدید
– بهبود مستمر کیفیت
– کاهش زمان انجام پروژه ها و افزایش بهره وری و کارایی
– جذب نیروهای مورد نیاز از طریق شناخت بهتر
کشور ما ، یک کشور در حال توسعه با زیرساخت های مناسب و مستعد به گذار سریع جهت تبدیل به کشوری پیشرفته است.
در چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران ، رسیدن به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه هدف گذاری شده است . بدون تردید رسیدن به این هدفجز با سرمایه گذاری در تحقیقات و همکاری مشترک بین دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و صنعت ممکن نیست.
کشور ما با داشتن هزاران دانشگاه ، دانشکده های علوم پایه ، دانشکده های مهندسی و استادان تمام وقت و ده ها هزار دانشجوی دوره تحصیلات تکمیلی ( کارشناسی ارشد – دکتری) از شرایط بسیار مطلوبی برخوردار است. تنها مشکل ما عدم تعریف ارتباط بین دانشگاه و صنایع کشور است که متاسفانه در حد یک دفتر ارتباط با صنعت جهت معرفی دانشجویان دوره لیسانس برای کارآموزی در صنعت است.
پیشنهاد می شود مسئولین ذیربط در وزارتخانه های علوم ، تحقیقات و فناوری ، نفت ، صنعت ، معدن و تجارت و سایر مراکز ذی صلاح به تشکیل کمیته های اجرایی جهت انجام این مهم برآیند . اولین گام اجرایی در این فرایند می تواند تعریف پروژه های توسعه صنعتی مورد نیاز ، پروژه های تولید فناوری های مورد نیاز ، پروژه های انتقال فناوری های مورد نیاز صنعت و ارائه آنها به دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی باشد.
دانشگاه ها با استفاده از دانش فنی ، مدیریت پروژه ، مدیریت دانش و همفکری مستمر و استفاده از خبرگان صنعت می توانند این پروژه ها را به پروژه های کوچکتر تقسیم و در کوتاه ترین زمان با هزینه های کمتر و کیفیت بالاتر به انجام رسانند. با این کار بخش عمده ای از مشکلات صنعت حل می شود ، دانشجویان که نیروهای آتی صنعت و مدیران آینده این بخش هستند از دانش و بینش صنعتی بیشتری بهره مند می شوند. در مقابل صنعت می تواند در کنار اجرای این پروژه ها به صورت مشترک با دانشگاه ها نسبت به ارتقاء علمی کارکنان خود ، برگزاری دوره های ضمن خدمت و حتی ارتقاء سطح تحصیلات آکادمی کارکنان خود اقدام نماید.
کاملا حرفتون درسته???