دیدار برخی چهره ها از مصطفی تاج زاده و همچنین ادامه کشمکش بر سر پخش یا عدم پخش ربنای شجریان در کانون توجه روزنامه های امروز قرار دارد. این در حالی است که گزارش تکان دهنده وزیر کشور به مجلس درباره آسیب های اجتماعی و همچنین ابهامات جرم سیاسی از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
روزنامه کیهان امروز در انتقاد از دیدار برخی دولتی ها از مصطفی تاج زاده و همچنین درخواست برای پخش ربنای شجریان در گزارشی با عنوان «فراموشی وعدهها در پیچ و خم حاشیهها » به این موضوع پرداخته است، حال آنکه این روزنامه در اقدامی عجیب برای اثبات گزارش خود، عکس خواننده لس آنجلسی (گوگوش) را در صفحه یک خود منتشر کرده است.
کیهان در بخشی از این گزارش نوشته: «برادر رئیسجمهور، به دیدار زندانی آمده که چند سال قبل با برنامهریزی و دروغگویی، کشور را به لبه پرتگاه برده بود! او از اینکه این زندانی آزاد شده، خوشحال است و برای روحیه دادن به او به دیدارش رفته است! البته تنها حسین فریدون نیست که به دیدار آشوبگر و فتنهگر دیروز شتافته، چند نفر دیگر از مسئولان و وابستگان آنها و… هم به خیر مقدم قهرمان آزاد شده رفته بودند! هرچه باشد، او منشا خدمات بینظیری برای مردم بوده و نباید مجاهدتهای او، بیپاسخ بماند!،… .
همه اندوهگین اند! از اینکه صدای ملکوتی و نوستالژیک و ملکوتی او مهمانسفرههای افطار مردم نیست، غم بزرگی روح و جانشان را میخراشد! مدیر یک شبکه تلویزیونی، از امید و آرزوی خود در قالب احتمال پخش ربنا میگوید، روزنامه دولت، بیتالمال را صرف طراحی پوستر رنگی شجریان و مصاحبه مفصل با او میکند. خلاصه به نظر میرسد ماه رمضان امسال ایرانیان، مشکلی ندارند، غمی ندارند، سفرههای افطارشان به راه است، نانشان گرم است و آبشان سرد، دلهایشان روشن است و تنها یک غم بزرگ، همه را مکدر کرده و آن نشنیدن صدای استاد آواز ایران است که معنویت را به خانههایشان بیاورد! اندکی آن سوتر، تصاویر استاد در آغوش زنان و دختران جوان و اجنبی، روی دیوار اتاق و توی گوشیهای مردم، تصویر مهوع و سخیفی از معنویت استاد را به صورت مخاطب میزند! 17 ساعت روزهداری برای افطار با صدای کسی که رسما به فسق خود افتخار میکند و رسما به اسلام توهین میکند و میگوید: «اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند و تجربه 1400 ساله ما این را نشان میدهد»! چه آرزوی موهومی برای کسب معنویت از صاحب این صدا!»
روزنامه قانون نیز در بخش نیشخط خود به اظهارات اخیر حسین شریعتمداری با کاریکاتور زیر واکنش نشان داده است.
همچنین این روزنامه در گزارش امروز خود به قانون جرم سیاسی واکنش نشان داده است. قانون در این گزارش با تیتر «با ابهام آمد» با اشاره به پايان ۳۷ سال بلاتكليفي زندانيان با قانون ۶ ماده اي جرم سياسي نوشت: «قانون جرم سياسي با گذشت 37 سال از انقلاب شكوهمند اسلامي ايران بالاخره تدوين، تصويب و ابلاغ شد، هرچند اين قانون براساس طرحي پر از ايرادات گوناگون تهيه شده بود اما توانست خلاء نداشتن قانون جرم سياسي را پركند. کلیات اين طرح در واپسین ماههای عمر مجلس نهم در صحن علنی بهارستان با ١٢٠ رأی موافق به تصویب رسید و در نهايت در جلسه مورخ29 ارديبهشت95 مورد بحث و بررسی شورای نگهبان قرار گرفت و با توجه به اصلاحات به عمل آمده شوراي نگهبان آن را مغایر با موازین شرع و قانون اساسی ندانست وبا ابلاغ رئيسجمهور با 6 ماده پر از ابهام به قانون تبديل شد. اكثر حقوقدانان و صاحبنظران كشور تصويب اين طرح را حركتي بسيار مثبت ارزيابي ميكنند اما در نهايت معتقدند طرح جرم سياسي شتابزده وكليتدوين شده است. همچنين به اعتقاد آنها در اين طرح تعريف درستي از جرم سياسي ارائه نشده است.از طرفي دست قاضي براي تشخيص جرم سياسي باز است و عدم تعريف دقيق سبب خواهد شد بسياري از متهمان سياسي مانند گذشته تحت عنوان مجرمان امنيتي محاكمه شوند و بر اين اساس از حق داشتن وكيل و محاكمه با حضور هيات منصفه محروم خواهند شد.به هرحال اين قانون چند روزي است با ابلاغ رئيس جمهور اجرايي شده است. فقط بايد اميدواربود با مشخص شدن اشكالات اين قانون در عمل شاهد ارائه لايحه يا طرح اصلاحي براي قانون جرم سياسي باشيم».
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «پنجگانهشوم اجتماعي» با اشاره به گزارش وزیر کشور 5 آسیب اجتماعی را برمی شمرد.
٣ میلیون و ٥٠٠ هزار نفر بیکار
٥/١ میلیون نفر معتاد
٣٦درصد ازدواج منجر به طلاق
١١ میلیون نفر حاشیه نشین
٦٠٠ هزار بزهكار زنداني در هر سال
هشدارهاي وزير كشور
اگر آمار آسیبهای اجتماعی را در بعد خانوار ضرب کنیم عدد بالایی به دست میآید که زمینه نارضایتی را فراهم میکند.
اگر فقر و برخی نارضایتیها را اضافه کنیم رقمی خواهد بود که در تحلیلهای ما باید جای خاصی داشته باشد.
اگر با انبوهی از جمعیت مواجه شویم که باعث کاهش انسجام اجتماعی شود، اين میتواند ما را در برخی شرایط دچار اشکال کند.
پوریا عالمی نیز در ستون طنز روزنامه شرق در مطلبی با تیتر «ماه عسل هم ماه عسلهای قدیم » نوشت: «من میدون هستم، میدون دوم، عاشق سوفیا. همه خوانندگان روزنامه «شرق» هم میدانند که من دربهدر سوفیا هستم اما بابای سوفیا دختربده به من نیست. قصه سوز و گداز عاشقی من حدیثی است که بر سر هر بازاری هست و البته همه میدانند بابای سوفیا بهانه است. یعنی اگر بابای سوفیا هم اوکی بدهد قضیه حل نیست و اینهمه بحران و مشکل اجازه نمیدهد آدم مثل آدم نفس بکشد چه برسد به اینکه بخواهد زندگی هم بسازد. خلاصه با این اوصاف از امروز برنامههای ویژه ماه مبارک شروع میشود و صداوسیما در مسابقه همیشگی «هر کی بیشتر گریه مردم رو دربیاره اولتره…» دوباره حتما خودش را خواهد برد. یعنی اینطوری است که همه شبکههای تلویزیون شروع میکنند در دکورهای گرانقیمت، مجریهای کتوشلوار و دکمهسردستی را مینشانند جلو ما مردم. صبر کنید. اصلا معنی حرفم این نیست که شیکبودن و برنامهسازی گران بد است؛ نه. بد جایی است که شما بخواهی فقر و مصیبت را تبدیل به پرنسیب اجتماعی کنی آن هم درحالیکه مسئولان در تحقق ساختن زندگی بهتر و خرج درست پول عمومی، وامانده باشند یا وا داده باشند. آن هم این شو در کجا برگزار میشود؟ در تلویزیونی که سالهاست مسئله مالیاش قرار شده تحقیق و تفحص شود و گزارش عمومی منتشر نمیکند که با پول عمومی چه برنامههایی ساخته که نفع عمومی را دربر داشته. مسئله همین است که ما نمیتوانیم وقتی درصد امید به زندگی را بالا نبردیم توقع کیفیت زندگی را پایین بیاوریم. وقتی پول را درست تخس نکردیم و مردم لنگ پول هستند تبلیغ کنیم که پول بیارزش است. مسئله همین است که ما نمیتوانیم به هزار جادو غم را روی تخت تلویزیون تشریح کنیم و توقع داشته باشیم مردم غمزده در غم هم شریک شوند. شما نمیتوانی با توضیح گرسنگی برای گرسنگان از ایشان بخواهی که از بار گرسنگی دیگری بکاهند. نمیتوانی با توضیح خیسی دریا از ماهیها بخواهی درخشکشدن ماهی دیگری تلاش کنند. نه، نمیشود. البته درآوردن اشک ما کار سختی نیست. ما اشکمان دم مشکمان است، درآوردن گریه ما که کاری ندارد.
خلاصه اینها را گفتم که بگویم این برنامه ماه عسل و امثال آن دنبال آدمهایی شبیه من هستند. ولی من میدون، میدون دوم، عاشق سوفیا، پام را توی هیچ برنامهای نمیگذارم. شما هم جای این برنامهها بزنید ربنای ممدرضا شجریان را گوش کنید جگرتان حال بیاید و به زندگی امیدوار شوید».