تماشاگران نوشت:

ایرج تقی‌پور (یکی از مسئولان فارابی در دهه شصت) در آخرین مصاحبه اش حرف های جالبی زده است که در زیر بخش هایی از آن را می خوانید:

احمد نجفی در یک مصاحبه گفته بود برای اینکه فردین بازی کند از نهادهای مذهبی در قم برایش نامه گرفته بودند ولی محسن مخملباف آن مجوز را پاره کرد و گفت اجازه نمی‌دهد یکی مثل فردین روی پرده سینما برود. فقط هم او نبود؛ ملک‌مطیعی هم در خاطراتش می‌گوید یک آقایی که بیشتر کار تلویزیونی می‌کرد، گفته بود اگر ملک‌مطیعی بخواهد بیاید بازی کند من بازی نمی‌کنم. فقط این نبود که میل شخصی آقای بهشتی یا انوار باشد.

من می‌دانم در یک جلسه آقای بهشتی به آقای فردین گفته بودند که فعلاً اوضاع اوضاعی نیست که بشود در آن فردین با هویت سوپراستاری‌‌اش فیلم بازی کند. عجالتا زمان مناسبی نیست بگذارید زمان بگذرد. او تلاشش را کرد اما امکان بازی کردنش در دهه ۶۰ وجود نداشت. حالا اینکه یک عده می‌گویند که ضرغامی وقتی مسئول بود مجوز بازی ایرج قادری را داد، این‌طور نیست‌؛ باید چند سالی می‌گذشت که گذشت و به طور طبیعی نوبت به ضرغامی رسید.

یادم است که آقای ایرج قادری در همان سال‌های اول دهه شصت آمد وسط ساختمان امور سینمایی ایستاد و با صدای بلند گفت من اشتباه کردم، بگذارید به سینما برگردم. طنین صدایش آدم را خرد می‌کرد…

سوسن تسلیمی خودش ول کرد رفت. اینجا که خیلی هم روابط خوبی داشت و مورد احترام. خودش تصمیم گرفت برود آن طرف و هر چیزی دلش خواست بگوید.

چه کسی برای خانم فریماه فرجامی مشکل تراشید که نتواند بازی کند؟ مدیریت سینما کشور؟ چه کسی مانع کار ایشان شد؟ خب ایشان خودشان به شرایطی رسیدند در زندگی شخصی‌شان که دیگر از بازیگری دور شدند. دیگر اشتباهات زندگی شخصی این آدم‌ها را که نباید بیاندازید گردن بهشتی و انوار.

ببینید، رک و راستش این است که آنها فیلم‌های صحنه‌دار بازی کرده بودند و نمی‌توانستند در شرایط بعد از انقلاب بازی کنند. تازه فردین که رفتار شخصی‌‌اش در فیلم‌ها مشکلات اخلاقی نداشت، جمشید آریا که از این مشکلات نداشت هم در شرایط بعد از انقلاب برگشتن‌شان سخت بود، چه برسد به آن‌هایی که این برچسب روی پیشانی‌شان خورده بود.

مسئله فردین و ملک‌مطیعی و خیلی از دوستان دیگر این بود که می‌خواستند سوپراستار بازی کنند، کرم‌رضایی چنین ادعایی نداشت.

در آن سال‌ها خانم فائقه آتشین در بزرگراه مدرس تصادف کرده بود و از ماشین پیاده شده بود و عصبانی بود از اینکه چرا کسی که با او تصادف کرده او را نشناخته. درد دوستان معترض عموما درد سوپراستاری بود، نه فیلم بازی کردن و سینما.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *