گرایش به خودشیفتگی در همه ما انسانها وجود دارد، اما با درجات متفاوت. شاید شما هم ازجمله کسانی باشید که با یک فرد مبتلا به اختلال نارسیسم یا خودشیفتگی ازدواج کرده و هنوز بهطور کامل از این مسئله آگاه نیستید. عدم آگاهی از این اختلال و شیوه برخورد با آن میتواند تکتک دقایق زندگی را برایتان به یک کابوس وحشتناک تبدیل کند.
درست است که برقرار کردن ارتباط و خصوصا ارتباط عمیق با افراد خودشیفته دشوار است اما خودشیفتگی یک فرد لزوما به این معنا نیست که نمیتوان او را دوست داشت. شرایط بسیاری وجود دارد که میتواند منجر به رشد این خصیصه در وجود افراد شود که شناسایی آنها و شیوه درست برخورد با فرد مبتلا به این اختلال راه را برای زندگی هموارتر میکند. در اینجا با تکنیکهایی آشنا میشوید که به شما کمک میکند آسیب کمتری از زندگی با چنین افرادی متحمل شوید.
او آدم ترسویی است ، پس لازم نیست بترسید
افراد خودشیفته کسانی هستند که خودشان را در قالب بزرگترین افرادی توصیف میکنند که نظیرش تا به حال به دنیا نیامده است و واقعا این مسئله را باور دارند. اما پشت این اعتماد به نفس کاذب، کسی خوابیده که شخصیتی متزلزل و نامطمئن دارد و از عقده حقارت شدیدی رنج میبرد. درواقع آنها درست مثل آدمهای قلدر و گردن کلفتی هستند که احتمالا با آنها روبهرو شدهاید. هر زمان که دیگر از آنها نترسید و در برابرشان بایستید، آنها میترسند و پا پس میکشند.
نکته: افراد خودشیفته معمولا آدمهای بددهن و فحاشی هم هستند. اگر فردی که با آن در تماسید به شما فحش داد یا بددهنی کرد، بهخاطر داشته باشید که مهمترین نکته در این وضعیت آن است که خودتان را در شرایطی قرار ندهید که او را بزنید. وقتی با آنها مواجه میشوید، حواستان باشد که در جای امنی باشید، هرگز تنها نبوده و بتوانید در صورت وقوع اتفاق، بلافاصله درخواست کمک کنید.
هیچ استدلالی جواب نمیدهد، بهتر است آن را امتحان نکنید
آدم خودشیفته هیچ استدلالی را نمیپذیرد. این بهخاطر آن است که فکر میکند حق با اوست؛ «همیشه». بنابراین سعی کنید وقت و انرژی خود را برای توجیه آنها هدر ندهید. در مواردی که با آنها روبهرو شده و وارد بحث میشوید، سعی کنید عقب بکشید و جر و بحث را متوقف کنید. سکوت، همیشه هم نشانه ترس نیست، بلکه گاهی میتواند سلاح دفاعی باشد و زمانی که شما بدون واکنش نشان دادن نسبت به مسخرهبازیهای پوچ و بیخودش نسبت به او بیاعتنایی میکنید، این مسئله او را آزار داده و بعد از مدتی متوجه میشود که شما حاضر نیستید طرز فکر یا روش برخوردتان را به خاطر آنچه او انجام میدهد، تغییر دهید.
بدخلقیاش را نادیده بگیرید
یکی از راههای روبهرو شدن با افراد خودشیفته آن است که بدخلقی آنها را نادیده بگیرید. بهتر است آنها را نادیده گرفته و به هیچ عنوان باور نکنید. بگذارید در وضعیتی که دارند غوطه بخورند. چون خیلی زود خواهید دید که مجبور میشوند روش دیگری را امتحان کرده یا آنکه فرد دیگری با تحکم این حماقت را به رخ آنها خواهد کشید.
نکته: سعی کنید بدخلقی را بشناسید. این رفتار ممکن است به این شکل باشد که فرد خود را بزند یا هوار بکشد و نسبت به شما حالت پرخاش داشته باشد. اگر این رفتارها را دیدید، حتما آنها را نادیده گرفته و به کارتان ادامه دهید. سر حرف خود بمانید. شناسایی حد و حدود بسیار مهماند. افراد خودشیفته عاشق افرادی هستند که برای خود ارزش بسیار کمی قائلند یا آن دسته از افرادی که نیاز دارند تا کسی آنها را دوست بدارد یا برایشان ارزش قائل شود.
اینجاست که حدها و مرزها و خطوط قرمز یک فرد مشخص میشود. آنها به هیچ عنوان برای خطوط قرمز یک فرد ارزش قائل نمیشوند، بنابراین بهتر است در این شرایط نخست خود را پیدا کنید، اینکه چه چیزی دوست دارید و دوست ندارید، چه چیزهایی برایتان مجاز و روا بوده و حد و حدودتان تا کجاست. مرحله بعدی کمی دشوار است. باید این مرزها و خطوط قرمز را به مرحله عمل درآورید. سعی کنید وقتی شرایط باب میل شما نیست «نه» گفتن را یاد بگیرید. باید سعی کنید این کار را با عزم و اراده راسخ انجام دهید و سر حرف خود بمانید.
نکته: سعی کنید بدانید که از رابطه چه میخواهید، اینکه سعی کنید آنقدر خودتان را دوست داشته باشید که نگذارید هیچ سوءاستفاده رفتاری رخ دهد نکته بسیار مهمی است که باید موضع محکمی نسبت به آن داشته باشید.
حواستان باشد به بازی گرفته نشوید
افراد خودشیفته استاد حقهبازی هستند و میتوانند هر کسی را مسحور کنند. این مسئله آنها را به افراد خطرناکی تبدیل میکند. اگر دیدید که دارید به بازی گرفته میشوید یا آلت دست چنین افرادی شدهاید، بلافاصله پا پس بکشید. برخی روشهای شایعی که برای این کار استفاده میشوند عبارتند از: اینکه این افراد کاری میکنند که شما نسبت به اشتباه آنها، احساس گناه داشته باشید، کاری میکنند که با اینکه مطمئنید حق با شماست، اما فکر کنید که دچار اشتباه شدهاید، شما را خوار و حقیر میکنند (درواقع به شما میگویند که قادر به انجام آن کار نیستید و حرفی برای گفتن ندارید).
نکته: یادگیری این نشانهها زمان میبرد، اما سعی کنید حواستان به آنها باشد چراکه خواهید دید خیلی زود تبدیل به الگویی میشود که به شما نشان میدهد چه باید بکنید و چه کارهایی نباید انجام دهید. حواستان به این مسئله باشد که او به محض اینکه بفهمد شما از روشهای او مطلع شدهاید، بازی را عوض کرده و از روشهای دیگری استفاده میکند. مراقب تغییرات باشید.
زبان تن شما بسیار مهم است
بدن شما تا حد زیادی گویای اندیشه و احساس شماست. یکی از بهترین راهها برای روبهرو شدن یا کنترل یک فرد خودشیفته این است که در برابر آنها از خود دفاع کنید. وقتی با آنها صحبت میکنید از این قضیه مطمئن شوید که صاف ایستادهاید، مستقیم به چشمان آنها نگاه کرده و به نوعی حس مقاومت از خود نشان دهید. سعی کنید پایین یا اطراف را نگاه نکنید. شاید این کار به اندازه صاف نگاه کردن به خورشید دشوار باشد اما اعتماد به نفس شما باعث عقبنشینی او میشود.
با پرخاش به او واکنش نشان ندهید
پرخاشگری بهترین ابزار برای استفاده در برابر افراد خودشیفته نیست، چراکه برای آنها همه چیز حالت رقابتی داشته و «باید» همیشه برنده باشند به هر قیمتی، بنابراین وقتی با آنها رو در رو شدید، آرامش خود را حفظ کرده، با صدایی محکم و آرام جواب دهید. اگر به حرفتان گوش نکرد، دستهایتان را روی سینهتان قلاب کرده یا آنها را پشت خود و روی کمر بگذارید (روشی عالی برای نشان دادن مقاومت و پرخاشگری بدون داد و هوار). او خیلی زود خواهد فهمید که شما به حرفهای او زیاد گوش نداده یا ارزشی برای آن قائل نیستید. در این زمان، اصلا واکنش سریع از خود بروز ندهید.
برنامهریزی داشته باشید اما سعی نکنید که برتر از او فکر کنید
سناریویی که افراد خودشیفته برای خود درست میکنند و به آن میپردازند فراتر از چیزی است که بتوان از آن سر در آورد، بنابراین به جای تلاش برای شکست دادن آنها سعی کنید هوشیار باشید. سعی کنید برنامهتان بهنحوی باشد که بتواند حرکات و رفتارهای او را خنثی کند.
به هیچ عنوان به انتقاد او باور نداشته باشید
افرادی که دچار این اختلال هستند، معمولا سعی میکنند کاری کنند تا شما حس بدی نسبت به خود داشته باشید تا خودشان احساس برتری کنند. این احساس چیزی است که آنها در هر لحظه از زندگی خود در تلاشند تا به آن دست یابند. آنها دوست دارند شما احساس مزخرف و افتضاحی داشته باشید، پس آنها را باور نکنید. چیزی را در درون خود بیابید که به شما زیبایی بخشیده و جایگاه عالی و فوقالعادهای به شما میدهد و ارزشش بیشتر از چیزی است که یک فرد خودشیفته به شما خواهد داد. از آن مهمتر اینکه نگذارید ذهنتان در آن ظلمت یا چیزهای بیهوده غرق شود که معمولا در قربانیان افراد خودشیفته چیزی عادی و رایج است.
اصلا بهدنبال منطق نباشید
چیزی بهنام منطق در دنیای افراد خودشیفته وجود ندارد. آنها میتوانند در یک آن، سرشار از توهم باشند و این بهخاطر نیاز همیشگی آنها برای بهترین بودن در تمام لحظات است. بنابراین برای آنکه به این حقیقت جامه عمل بپوشانند (لااقل در سرشان) حقایق را تحریف کرده و سناریوهایی درست میکنند تا باورهای خود را موجه جلوه دهند. پس بهجای آنکه بهدنبال منطق باشید، از نبود آن بهنفع خود استفاده کنید. بهجای آنکه دنبال «چرا»یی یا «چگونگی» داستان باشید، به این مسئله فکر کنید که چه چیزی میتواند بهطور منطقی آنها را برانگیزاند تا کاری انجام دهند.
همدرد، بی همدرد
افراد خودشیفته از فقدان همدرد و ابراز دلسوزی رنج میبرند. سوای این مسئله، خصوصیات آنها تبدیل به چیزی میشود که میتواند کاری کند که شما بخش زیادی از روز خود را با آن سپری کنید.
رفتارهای او را سرمشق خود قرار ندهید
افراد خودشیفته از فقدان همدرد و ابراز دلسوزی رنج میبرند. سوای این مسئله، خصوصیات آنها تبدیل به چیزی میشود که میتواند کاری کند که شما بخش زیادی از روز خود را با آن سپری کنید. این مسئله میتواند به شما هم منتقل شود و ممکن است رفتارها و حرکات آنها را سرمشق خود قرار دهید و آنها را در ذهن خود توجیه کنید. این مسئله بسیار شایع و طبیعی است.
بعد از این اتفاق، ذهن شما براساس یک معیار روزانه از جانب مردی که میداند دقیقا دارد چه کار میکند ذرهذره تجزیه و تخریب میشود. بنابراین اصلا احساس گناه نکنید. همیشه از خودتان تراز بگیرید و حواستان به وضعیتتان باشد. مهربانی خود را بروز دهید و از این مسئله اطمینان حاصل کنید که تا حد امکان با خودتان صادق بودهاید.
درباره شرایط موردنظر مطالعه کرده و اطلاعات داشته باشید شناخت حریف، اولین درس جنگ است. او حریف شماست – اگرچه او کسی بوده که گذاشتهاید وارد دنیای شما شود– و مثل یک حریف با او برخورد کنید. درباره خودشیفتگی مطالعه کرده و سعی کنید با افرادی صحبت کنید که شرایطی اینچنین را تجربه کردهاند.
نسبت به او احساس تأسف نداشته باشید
تأسف به حال این افراد بسیار رایج است. اینکه فکر کنید خلاصه این یک بیماری است و اینکه وقتی آنها بیمار هستند نباید ترکشان کنید. اما این مسئله را هم بدانید که این شرایط خطرناکی است که در آن قرار دارید. اکثر افراد خودشیفته هرگز درمان نمیشوند و از همه مهمتر اینکه هرگز نمیپذیرند که یک جای کارشان میلنگد. آنها افرادی بسیار حقهباز و باهوش هستند که دقیقا میدانند دارند چه کار میکنند و چه زمانی باید آن را انجام دهند.
ترکش کنید
درنهایت، لازم نیست ببینید که اوضاع چه میشود. زوجهای خودشیفته میتوانند سریعا از کوره در بروند و این برای زندگی بسیار خطرناک است. سوای این مسئله، یک فرد خودشیفته هم به لحاظ احساسی و هم به لحاظ فیزیکی به شما آسیب وارد میکند. وقتی او را ترک کنید، متوجه میشوید که جهان چقدر برایتان روشنتر شده است و این به شما این قدرت را میدهد تا بتوانید به رویاهایتان برسید.
منبع: مجله سیب سبز