همه تحلیلگران اقتصادی می‌دانند که صنعت خودروی ما فعلا شرایط مناسبی ندارد؛اما اینکه حالا با استفاده از برخی از اخبار و شایعات این سهم را بالا می‌برند و نوسانی ایجاد می‌کنند بیشتر ناشی از ضعف‌های بازار سرمایه ما و فرصت‌طلبی برخی از سرمایه‌گذاران این بازار است.

موج‌سواری «شناخته‌شده‌ها» در بورسبازار سرمایه ایران به دلیل عمق‌ کمی که دارد و همچنین به دلیل محدودیت‌ها در رویه‌های معاملاتی، مانند درصد نوسان و روش تعیین قیمت پایانی، ظرفیت بالایی برای دستکاری قیمت‌ها و ایجاد نوسان دارد.

به عبارتی در این بازار شرایط برای دستکاری و بالا‌و‌پایین‌کردن قیمت‌ها فراهم است؛ از‌این‌رو در برخی مقاطع، گروهی از سهام‌داران عمدتا شناخته‌شده و با‌سابقه بازار که برخی از رسانه‌ها را نیز در اختیار دارند، روی سهام شرکت‌های خاص، فضا و جوی غیرواقعی ایجاد می‌کنند که تحلیل‌پذیر نیست.

این واقعیت در همه زمان‌ها کم‌و‌بیش وجود داشته است؛ اما حالا، در این جوسازی‌ها از خوش‌بینی‌های حاصل از اثرگذاری توافق هسته‌ای بر اقتصاد و بازار سرمایه نیز استفاده می‌کنند تا با استفاده از رانت اطلاعاتی یا شایعه‌پراکنی‌های بی‌اساس، سودهای چند‌صد‌درصدی به جیب بزنند.

علی سنگینیان، رئیس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق تهران و مدیرعامل شرکت تأمین سرمایه امین با بیان این مطلب، دستکاری در معاملات بازار را با استفاده از کارایی‌نداشتن اطلاعات، سَم بازار سرمایه لقب می‌دهد و معتقد است با وضعیت فعلی، نمی‌توان سرمایه خارجی درخور‌توجهی را به این بازار جذب کرد.

سنگینیان می‌گوید پیچیدگی‌هایی که در قوانین بورس ایران وجود دارد، برای خارجی‌ها درک‌کردنی نیست و آنها حجم مبنا، گره معاملاتی، دستورالعمل رفع گره معاملاتی و روش بازکردن نمادها و… در بورس ایران را نمی‌فهمند؛ از‌این‌رو اصلاح قواعد و قوانین بورس و نزدیک‌کردن بازار به شفافیت و ثبات نسبی از الزاماتی است که باید برای حضور سرمایه خارجی تحقق پیدا کند.

ارزیابی شما از وضعیت بازار سرمایه در سال ٩٥ چیست؟ آیا اتفاقات پس از برجام می‌تواند یکی از سال‌های طلایی بورس را رقم بزند؟

از ابتدای سال پیش‌بینی می‌کردم با توجه به اتفاقات فضای سیاسی، سال ٩٥ از نظر بنیان‌ها و شرایط کلان اقتصادی به مراتب شرایط بهتری نسبت به سال ٩٤ خواهد داشت.

به نظر می‌رسد نهادهای بین‌المللی نیز  چنین جمع‌بندی‌هایی دارند؛ صندوق بین‌المللی پول (IMF) در پیش‌بینی‌های خود از رشد اقتصادی ایران در سال ٩٥ عددهای خوبی را تخمین زده است؛ یعنی در کنار فعالان اقتصادی داخلی، نهادهای بین‌المللی نیز به اقتصاد ایران در سال ٩٥ خوشبین‌ هستند، برخلاف سال ٩٤ که سال سخت اقتصادی ما بود و عملا فضای چندانی برای رشد بازار سرمایه وجود نداشت.

این پیش‌بینی‌ها می‌تواند بستری باشد برای اینکه انتظار داشته باشیم سال ٩٥، بورس نیز شرایط به مراتب بهتری داشته باشد؛ چراکه به احتمال زیاد شرکت‌های ما از نظر عملکردی شرایط بهتری پیدا خواهند کرد.

البته به نظر من شرایط کمی تعدیل شده است؛ به عبارتی خوشبینی‌هایی که در مورد تأثیر برجام بر اقتصاد وجود داشت، واقعی‌تر شده است.

تصور ابتدایی این بود که بلافاصله بعد از اجرای برجام، همه تحریم‌ها و محدودیت‌هایی که بر حوزه مبادلات خارجی و اقتصاد کشور حاکم بود، برداشته می‌شود و مبادلات تجاری و بانکی سریعا به شرایط پیش از تحریم و به شرایط چهار، پنج سال پیش برمی‌گردد؛ گرچه در همان روزها هم عده‌ای بر این باور بودند که این شرایط نمی‌تواند به این سرعت تحقق پیدا کند.

به هر حال ما مراحلی را طی کرده‌ایم تا به تحریم‌های کامل اقتصادی دچار شدیم. در حقیقت این تحریم‌ها پله‌پله وضع شدند و شرکت‌ها و فعالان اقتصادی ما تلاش کردند مرحله‌به‌مرحله، آثار این تحریم‌ها بر فعالیت‌های خود را به حداقل برسانند و بخشی از پتانسیل مالی و فنی ما در این دوره از بین رفت.

بنابراین اگر بخواهیم به شرایط پیش از تحریم برگردیم، نیازمند گذر زمان و ایجاد اعتماد هستیم تا تأثیر تحریم‌ها از بین برود و بخشی از توان فنی، انسانی و مدیریتی ما دوباره بازسازی شود.

بر همین اساس تأثیر وضعیت جدید اقتصادی کشور بر بازار سرمایه نیز خیلی سریع نخواهد بود. یعنی اینکه در سال ٩٥ انتظار داشته باشیم بورس به شرایط خوب و پررونق سال‌های اولیه دهه ٩٠ یا سال‌های ابتدایی دهه ٨٠ برسد، اتفاق نمی‌افتد. به نظر من سال ٩٥ از نظر عملکردی سال بهتری برای بورس خواهد بود؛ چراکه اقتصاد شرایط بهتری را تجربه می‌کند اما جزء سال‌های خیلی موفق بازار نخواهد بود.

ما در سال ٩٢ شاهد واکنش پرشور بازار سرمایه به مذاکرات بودیم. در دو سال گذشته نیز چندبار شاهد واکنش مثبت اما مقطعی بازار سرمایه به تفاهم لوزان و توافق ژنو و اجرائی‌شدن برجام بودیم اما هر بار پس از چند روز بازار منفی شد. حالا هم پس از رشد قابل‌توجه در ماه‌های پایانی سال ٩٤ دوباره شاهد بازار منفی هستیم. آیا بازار نسبت به تأثیر برجام بر اقتصاد شک دارد؟

ما باید بین دو، سه عامل تفکیک قائل شویم. اینکه همه رفتارهایی که در بازار اتفاق می‌افتد ناشی از برجام و انتظارات فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران از برجام، نیست و بازار سرمایه فارغ از برجام، همیشه نوسانات کوتاه‌مدت داشته است. در حقیقت بازار ما چند مشکل اساسی دارد که در سال‌های اخیر باید به حل‌شدن آنها کمک می‌کردیم.

بازار ما به دلیل عمق کمی که دارد و همچنین به دلیل محدودیت‌هایی که در رویه‌های معاملاتی داریم مثل درصد نوسان و روش تعیین قیمت پایانی، ظرفیت ایجاد نوسان و دستکاری را دارد؛ یعنی شرایط برای دستکاری و اینکه قیمت‌ها را بالا و پایین کنند، فراهم است؛ ازاین‌رو می‌بینیم در برخی مقاطع، با هماهنگی گروهی از سهام‌داران، که عمدتا شناخته‌شده هستند و سال‌هاست در بازار فعالند و برخی از رسانه‌ها را نیز در اختیار دارند، فضا و جوی روی سهام شرکت‌های خاص، مثلا روی خودرو، ایجاد می‌شود که تحلیل‌پذیر نیست.

همه تحلیلگران اقتصادی می‌دانند که صنعت خودروی ما فعلا شرایط مناسبی ندارد؛ مگر اینکه اتفاقاتی بیفتد و قراردادهای مشارکت با خودروسازان خارجی بسته شود و محصولات جدیدی تولید و صادر شوند که این یک پروسه دوساله است؛ اما اینکه حالا با استفاده از برخی از اخبار و شایعات این سهم را بالا می‌برند و نوسانی ایجاد می‌کنند بیشتر ناشی از ضعف‌های بازار سرمایه ما و فرصت‌طلبی برخی از سرمایه‌گذاران این بازار است.

من اصلا کاری به خوب یا بدبودن این مسئله ندارم اما بازار ما به دلیل ویژگی‌هایی مانند عمق کم و محدودیت‌هایی که دارد، این فرصت را مهیا می‌کند که برخی از فعالان و سفته‌بازان، روی سهام خاص نوسان ایجاد کنند و معمولا هم سود می‌کنند و دنباله‌روهای آنها معمولا دچار زیان می‌شوند.

این مسئله، چه قبل و چه بعد از برجام، همیشه اتفاق افتاده است اما بعد از برجام، گاهی مواقع از پتانسیل برجام هم برای جوسازی استفاده می‌کنند؛ می‌گویند گروه سرمایه‌گذار خارجی وارد شده و در حال مذاکره با خودروسازان است، اگر این اتفاق بیفتد چنین‌وچنان می‌شود و این‌گونه روی سهم جو ایجاد می‌کنند.

این مسئله به ماهیت بازار ما برمی‌گردد و چندان ربطی به برجام ندارد. گرچه خود برجام هم خوشبینی کلی را به اقتصاد و بازار سرمایه افزایش می‌دهد.

در حقیقت حالا همه ما خوشبین‌تر هستیم که واردات و صادرات و نوسازی شرکت‌ها شرایط مساعدتری پیدا کند و همین باعث می‌شود وارد بازار سرمایه شده و خریدار سهام باشیم و با افزایش تقاضای ما، قیمت‌ها افزایش باید؛ اما بعد مثلا می‌شنویم که هنوز تبادلات بانکی برقرار نشده، هنوز سرمایه‌گذاری خارجی انجام نشده، فلان تحریم دوباره وضع شده و…، در زمان‌هایی این اخبار بد عملا آن خوشبینی‌ها را کم‌رنگ می‌کند و در مقاطعی شاهد افت بازار هستیم. باید این دو را تفکیک کنیم و دنبال تنها یک عامل برای توجیه نوسان بازار نباشیم.

شما به دست‌کاری در بازار توسط برخی افراد و گروه‌های شناخته‌شده اشاره کردید که برخی از رسانه‌ها را نیز در اختیار دارند و با شایعه‌پراکنی نوسان ایجاد می‌کنند، این در حالی است که قوانین سازمان بورس، شرکت‌ها را موظف می‌کند اطلاعات خود را از طریق شبکه کدال به اطلاع همه برسانند. پس خبرهای رانتی و شایعاتی که این افراد منتشر می‌کنند، از کجا به دست‌شان می‌رسد؟

متأسفانه این سم بازار ما شده است. ما در بازار برخی محدودیت‌های معاملاتی داریم که درباره آنها صحبت کردیم، اینها در تعیین قیمت تعادلی اختلال ایجاد می‌کند و نوسانات قیمت پدیدار می‌شود، اما یکی از عوامل مؤثری که این انگیزه را می‌دهد برخی از سرمایه‌گذاران به این بازی‌ها کشیده شوند همین بحث کارایی اطلاعاتی است.

گرچه در این چند سال راه‌اندازی کدال، تشدید برخوردهای انضباطی و جرایمی که در قانون دیده شده، کمک کرده است تا فضا نسبت به ١٠ سال پیش بهتر شود، اما هنوز کارایی کامل نیست و مسائلی مانند نشر اطلاعات، جوسازی و دست‌کاری قیمت‌ها وجود دارد.

به هر حال برخی از شرکت‌های ما به دلیل ساختارهای تصمیم‌گیری و نوع نگاهی که به بازار سرمایه‌ دارند، ممکن است در آنها نشت اطلاعاتی باشد و اشخاصی به دلیل ارتباط با دارندگان اطلاعات نهانی، این اطلاعات را در دست داشته باشند و از آنها استفاده کنند.

می‌بینیم بسیاری از این شایعات درست نیست؛ در بسیاری موارد شایعاتی مبنی بر عقد فلان قرارداد توسط شرکت، برنده‌شدن شرکت در مناقصه یا فروش فلان دارایی شرکت منتشر کرده و موجی روی سهم ایجاد می‌کنند اما هیچ‌کدام به حقیقت نمی‌پیوندد.

اما در برخی مواقع هم شایعه‌ای در بازار منتشر می‌شود و بعدها واقعیت پیدا می‌کند. این مسئله در دنیا صراحتا جرم تلقی می‌شود اما در کشور ما با وجود تلاش نهادهای نظارتی برای برخورد با این مسائل، اتفاق می‌افتد. البته به نظر من رفتارهای ‌آنها از قدرت یا جامعیت کافی برخوردار نیست و می‌بینیم اتفاقاتی افتاده و برخورد نشده است و این باعث می‌شود افرادی که از این اطلاعات مهم استفاده کرده و منافعی کسب کرده‌اند، جری‌تر شوند و دفعات بعدی راحت‌تر دست به چنین اقداماتی بزنند.

فکر می‌کنم در کنار اقداماتی که تاکنون انجام شده تا این اطلاعات یکسان‌تر به دست سهام‌داران برسد، باید در حوزه انضباطی برخوردها جدی‌تر شوند و با ظرفیت‌هایی که قانون ایجاد کرده است، اگر تخلفی در این زمینه رخ داد، بی‌ملاحظه برخورد شود.

از طرفی بحث‌های فرهنگی هم هست؛ در حقیقت فرهنگ ایرانی به‌ویژه در تجارت و فعالیت اقتصادی، چندان تمایل به شفافیت ندارد و مثلا شرکت‌های خانوادگی سعی می‌کنند اطلاعات خود را افشا نکنند، برای فرار از مالیات چنددفتری باشند و سعی کنند تا حدامکان از حضور گروه‌های خارج از خانواده به شرکت خودداری کنند؛ در حقیقت ما همین شرکت‌ها را در بورس سهامی و عمومی کرده‌ایم.

طبیعتا تغییر این فرهنگ گریزان از شفافیت به سمت اینکه شرکت صد درصد شفاف شود و همه اطلاعاتش درست و بهنگام در دسترس بازار قرار بگیرد، زمان‌بر است و پیش‌نیازهایی دارد.

بورس ما قانون و نهاد ناظر دارد و طبیعتا شرکت‌ها در چارچوب مشخصی وارد بورس می‌شوند. چطور ممکن است شرکتی اجازه ورود به بورس پیدا کند، سهام خود را به مردم بفروشد اما باز هم ساختار غیرشفاف قبلی خود را حفظ کند؟

پس از ورود شرکت به بورس، ساختار آن بسیار بهتر می‌شود اما به وضعیتی نمی‌رسد که صد درصد شفاف باشد. دو، سه عامل روی این شفاف‌نبودن شرکت‌ها و نشت اطلاعات اثر می‌گذارد؛ یکی اینکه تغییر فرهنگ زمان می‌برد، دوم اینکه کنترل‌هایی که در بازار سرمایه انجام می‌شود کنترل صددرصدی نیست یعنی اتفاقاتی می‌افتد و با آنها برخورد می‌کنند اما این برخورد کاملا بازدارنده نیست.

به جز اینها روی این نکته تأکید می‌کنم ما در اقتصادی فعالیت می‌کنیم که شفاف نیست؛ وقتی آمارهای اقتصادی ضد و نقیض است، بخش بزرگی از اقتصاد غیرشفاف و زیرزمینی است و مالیات نمی‌دهد.

شرکت‌های بزرگی داریم که دو یا سه‌دفتری اداره می‌شوند، اطلاعات مالی خود را افشا نمی‌کنند و زیر بار پرداخت مالیات نمی‌روند، شما نمی‌توانید یک بخش از اقتصاد را فارغ از دیگر بخش‌های اقتصادی، کاملا شفاف کنید. درحقیقت فضای کلان کشور به گونه‌ای است که بسیاری از اطلاعات رسمی هم به‌موقع از کانال‌های رسمی منتشر نمی‌شوند و آمارهای کلان کشور با تأخیر و به صورت ضد و نقیض انتشار می‌یابند.

اینکه ما در این فضا انتظار داشته باشیم یک بخش از اقتصاد، شفافیت بالایی داشته باشد، سخت است البته باز هم اعتقاد دارم بورس، شفاف‌ترین بخش اقتصاد کشور است.

این دو یا سه دفتری‌بودن در بورس هم هست؟

نه، واقعا روی شرکت‌هایی که در بورس پذیرش می‌شوند کنترل و حسابرسی‌های سختی می‌شود و خوشبختانه اطلاعات نادرست اعلام نمی‌کنند اما گاهی افشای بهنگام اطلاعات، دچار خدشه  و بستری برای دستیابی عده‌ای به این رانت اطلاعاتی فراهم می‌شود که البته قانون این مسئله را جرم تلقی کرده است اما کم‌وبیش اتفاق می‌افتد.

در بورس گاهی برخی از شرکت‌ها به مخفی‌کردن سود و اطلاعات بااهمیت متهم می‌شوند. این مسئله چقدر حقیقت دارد و آیا موجب پیدایش رانت می‌شود؟

برخی از شرکت‌ها سعی می‌کنند بحث‌های نظارتی بورس را چندان جدی نگیرند و با قدرتی که دارند از مبحث برخی از این کنترل‌ها در امان بمانند. رسیدگی به این موضوع وظیفه سازمان بورس است که با تقویت نظارت می‌تواند از سیطره و گستردگی این تخلفات بکاهد.

طبیعتا اگر به‌موقع جلو این رفتارها را بگیریم تکرار نمی‌شوند اما وقتی برخورد قوی نداشته باشیم، این تخلفات به‌کرات تکرار می‌شود و به دیگر شرکت‌ها نیز سرایت می‌کند.

البته باید بپذیریم بخشی از اقتصاد ما پیش‌‌بینی‌ناپذیر است و برخی از شرکت‌ها به‌ویژه شرکت‌هایی مانند پتروشیمی‌ها و پالایشی‌ها، نمی‌توانند، نسبت به سودی که اعلام می‌کنند وفادار بمانند چراکه به‌قدری در دروه‌های مالی این شرکت‌ها، نرخ خوراک و فراورده و نحوه محاسبه کارمزدها و مالیات‌هایشان تغییر پیدا می‌کند که مجبور می‌شوند به‌دفعات EPS خود را تغییر دهند چون اغلب مسائل اثرگذار بر سود این شرکت‌ها، بیرونی و خارج از اختیار شرکت است.

اما گاهی می‌بینیم خود شرکت‌ها شیطنت می‌کنند و اطلاعات غیرواقعی نشان می‌دهند یا به‌دفعات سعی می‌کنند اطلاعات را تغییر دهند که در این شرایط اگر این اقدام شرکت‌ها باعث گمراهی بازار و سود و زیان سهام‌داران شود، جزء تخلفات قابل برخورد است.

چقدر از این نوع تخلفات در بازار ما اتفاق می‌افتد؟

با همان ملاحظات که گفتم اقتصاد غیرشفاف است، نهادهای نظارتی جوان داریم و با توجه به مسائل فرهنگی، این نوع اتفاقات می‌افتد اما نمی‌توانم بگویم در بازار غالب است.

دو سال پیش که برخی از شرکت‌های بزرگ دولتی در چارچوب خصوصی‌سازی در بورس عرضه شدند، شاهد بودیم با گذشت چند ماه از عرضه، سهام برخی از این شرکت‌ها حتی بالای ‌هزار درصد رشد کردند. این مسئله نشانه رانتی نیست که دولت وقت برای برخی از اطرافیان خود ایجاد کرده بود؟

اسم این رانت نیست. بیشتر ناکارآمدی است. بازار سرمایه عمدتا بر پایه اطلاعات فعالیت می‌کند. ازاین‌رو شکل‌گیری قیمت در بازار سرمایه براساس اطلاعات است. وقتی کارایی اطلاعاتی داشته باشیم و اطلاعات، درست و به‌موقع منتشر شود، رانتی وجود ندارد و همه در شرایطی یکسان معامله می‌کنند، اما زمان‌هایی اطلاعات درست نیست و اتفاقاتی شبیه آنچه گفتید، رخ می‌دهد.

سیاست‌های اصل ٤٤ تأکید داشت شرکت‌هایی که قرار است توسط دولت واگذار شوند، اصلاح ساختار شده و تعهدات، مطالبات و بدهی‌هایشان مشخص شود، به‌عبارتی شرکتی شفاف عرضه شود اما در اغلب مواقع این اتفاق نیفتاد یعنی مقاومت‌هایی که در بدنه دولت و وزارتخانه‌ها بود و فشاری که سازمان خصوصی‌سازی برای عرضه این شرکت‌ها وارد می‌آورد، زمینه‌ای ایجاد می‌کرد که شرکت به بهترین نحو عرضه نشود.

در این شرایط بعد از عرضه شرکت، مشخص می‌شد برخی از تعهدات و اطلاعات آن افشا نشده است. این اتفاق مشخصا در هلدینگ خلیج‌فارس افتاد.

هلدینگی از شرکت‌های مختلف پتروشیمی تشکیل شد اما همه چیز در آن دیده نشد گرچه بورس تلاش می‌کرد تا حد امکان وضعیت را شفاف کرده و در اعلامیه‌های پذیرش قید کند و از وزیر مربوطه برای قبول تعهدات جاری شرکت‌پذیرفته‌شده در بورس تعهد بگیرد، اما باز هم این شرکت‌ها با شرایط نه‌چندان مطلوب پذیرش شدند.

از سوی دیگر پالایشگاه‌ها نیز از شرکت‌های واقعا غیرشفاف بودند. پالایشگاه‌ها سال‌ها به صورت کارمزدی کار می‌کردند و نفت، خوراک و فراورده تولید آنها از دولت بود، پس مهم نبوده پالایشگاه چگونه کار می‌کند و وضعیت سودآوری آن چگونه است.

با این شرایط این شرکت‌ها در بورس عرضه شدند درحالی‌که نه سیستم حساب‌وکتاب مشخصی داشتند و نه سازوکار تأمین خوراک و خرید فراورده آنها شفاف و قطعی بود. به‌عبارتی این مسائل اثرگذار در جایی خارج از اختیار شرکت تعیین تکلیف می‌شوند و شرکت به‌راحتی نمی‌تواند سود خود را پیش‌بینی کند و به آن پایبند بماند. این مسائل در مقاطعی باعث رشد شدید قیمت سهام این شرکت‌ها و در مقاطعی باعث افت شدید قیمت سهام آنها شد.

تصمیم‌گیری‌های خارج از بازار چقدر می‌تواند برای افراد خاص رانت ایجاد کند؟

این تصمیم‌گیری‌ها اغلب در دولت و مجلس گرفته می‌شود و تقریبا در اختیار همگان قرار می‌گیرد. اگر بخواهیم دنبال رانت و فساد در بازار بگردیم باید توجه کنیم رانت، عمدتا از اطلاعات ناشی می‌شود.

برخی مواقع اتفاقاتی از بیرون تحمیل می‌شود مثلا دولت یا مجلس تصمیمی می‌گیرند یا در بودجه، بند و تبصره‌ای می‌آورند که شرایطی را بر برخی صنایع و شرکت‌ها تحمیل می‌کنند. در این حالت شرکت‌ها تلاش می‌کنند به‌موقع شفاف‌سازی کرده و اثرات تصمیم‌های دولت و مجلس بر سودسازی شرکت را به اطلاع سهام‌داران برسانند اما برخی مواقع اتفاقات اثرگذار در داخل شرکت است و عده‌ای با دسترسی به اطلاعات نهانی، زودتر از دیگران به این تغییرات آگاه شده و به خرید یا فروش سهام شرکت مربوطه اقدام می‌کنند.

یعنی شرکت فعالیت روزانه خود را انجام می‌دهد اما در آن میان اطلاعات بااهمیت، به‌موقع و درست افشا نمی‌شوند، پیش از انتشار توسط شرکت، این اطلاعات به بیرون درز کرده و برای برخی، رانت اطلاعاتی ایجاد می‌کند که البته قانون هم مصادیق و مجازات آن را تعیین کرده است.

با این مصادیق برخورد هم می‌شود؟

این را باید از سازمان بورس بپرسید اما من پرونده‌هایی دیده‌ام که در آن با شرکت‌هایی که اطلاعات غلط داده، یا اطلاعات ناقص و با تأخیر داده‌اند، برخورد شده است و هیأت‌مدیره آنها را به‌ مراجع انضباطی معرفی کرده و برایشان حکم صادر شده است. حتی برخی از آنها را به دادگاه معرفی می‌کنند اما اینکه همه تخلفات در بازار شناسایی و با آن برخورد شود، اتفاق نمی‌افتد.

شما می‌گویید قانون بورس با متخلفان برخورد می‌کند، پس چرا هیچ‌وقت خبری از این برخوردها منتشر نشده است؟

به نظرم هیأت‌مدیره بیش از ٥٠ درصد شرکت‌ها به دلیل اینکه مثلا صورت مالی را دیر داده‌اند، اطلاعات درست و حسابرسی‌ها به‌موقع افشا نشده است حتما به کمیسیون تخلفات بورس رفته‌اند. اینها عمدتا بحث‌های انضباطی است که مجازات آن از اخطار کتبی و درج در پرونده تا ردصلاحیت مسئول برای احراز آن پست، اعمال می‌شود اما اینکه مثلا زیان سرمایه‌گذارانی که به دلیل افشای اطلاعات زیان کرده‌اند را پوشش دهند، کمتر اتفاق می‌افتد.

با این حساب بازار سرمایه ما با شرایط ایده‌آل فاصله نسبتا زیادی دارد. با توجه به این مسئله و با نظر به اینکه گفته می‌شود در پساتحریم حضور سرمایه‌گذاران خارجی در بورس ایران تقویت خواهد شد، به نظر شما بازار سرمایه ما برای خارجی‌ها مناسب خواهد بود؟

اگر می‌خواهیم خارجی‌ها را به بورس ایران بیاوریم باید بسترهایی را آماده کنیم. پیچیدگی‌هایی که در قوانین ما وجود دارد برای خارجی‌ها سخت است. آنها حجم مبنا، گره معاملاتی، دستورالعمل رفع گره معاملاتی و روش بازکردن نماد و… در بورس ایران را نمی‌فهمند.

براساس استانداردهای WTO (سازمان تجارت جهانی) قواعد معاملات باید تا حدامکان شفاف و باثبات باشند. باید شفافیت ایجاد کرده و پیچیدگی و تناقض قوانین را از بین ببریم و قواعد را تا حد ممکن ساده و باثبات کنیم.

همچنین در حوزه ساختار قواعد و مقررات هم باید بسترهای فنی و نرم‌افزارها را آماده کنیم و هم کارگزاران بورس به حد کافی آموزش ببینند که بتوانند به خارجی‌ها سرویس‌دهی کنند.

جذب سرمایه خارجی قابل توجه بدون انجام این کارها نشدنی است. در حقیقت با شرایط فعلی، جذب سرمایه خارجی در بازار سرمایه کشور زیاد اتفاق نمی‌افتد کما اینکه قبل از تحریم هم نداشتیم. البته تجربه در دنیا نشان داده است که حضور خارجی‌ها به صورت خودکار به بهترشدن مقررات و حرفه‌ای‌شدن نهادها کمک می‌کند؛ چون آنها در نهایت ترجیح می‌دهند با بانک و کارگزاران خودشان کار کنند و کم‌کم آنها را با خود می‌آورند.

اولین گام برای اصلاح شرایط فعلی چیست؟

ما می‌گوییم هفت ‌میلیون سهام‌دار دارم و تعدادشان باید بیشتر شود، در حالی که مردم، هیچ‌وقت به کیفیت بازار کمک نمی‌کنند و بیشتر نوسان ایجاد می‌کنند.

اگر مردم را از بازار دور کنیم و اجازه دهیم از طریق صندوق‌های حرفه‌ای وارد بازار شوند خیلی از مشکلات از بین می‌رود. صندوق‌ها را می‌توان دقیقا نظارت، مدیریت و رصد کرد اما اشخاص را نمی‌شود. حالا چند نفر در یکی از شبکه‌های اجتماعی شایعه می‌کنند که قرارداد فلان خودروساز با طرف خارجی امضا شده و با جوی که ایجاد می‌کنند نماد دچار صف خرید سنگین می‌شود، اما اگر حقوقی‌ها باشند این اتفاق نمی‌افتد.

شیطنت حقوقی‌های بازار هم کم نیست.

حقوقی‌های بزرگ این کارها را نمی‌کنند؛ مثلا نمی‌آیند برای فلان نماد، صف خرید بچینند و در صف بنشینند. ممکن است حقوقی‌های کوچک، آن هم عمدتا اشخاص و مدیرانشان، برای منفعت شخصی دست به این کارها بزنند اما حقوقی‌های بزرگ و حرفه‌ای این اقدامات را انجام نمی‌دهند.

بازار را باید نهادی کنیم. اگر اشخاص از بازار خارج شوند و ریسک سرمایه‌گذاری را به جای بازار، سرمایه‌گذار قبول کند، شرایط خوب می‌شود.

وقتی سهم بزرگ و دامنه نوسان آن زیاد باشد کسی نمی‌تواند قیمت را با جوسازی و صف خریدچیدن بالا ببرد؛ چون در قیمت‌های بالاتر به او می‌فروشند.

در بورس ما قیمت‌ها تعادلی نیست، حجم معاملات کم است و به دلیل وجود دامنه نوسان قیمت، سهام شرکت‌ها صف خرید می‌شوند.

دامنه نوسان اجازه نمی‌دهد سهام‌دار در یک روز بیش از پنج درصد ضرر کند اما در بورس‌های جهانی این دامنه نوسان گاهی تا صد درصد است و خریدار ریسک خرید سهام را کاملا تقبل می‌کند.

به همین دلیل است که مثلا در بازار ما یک سهم در دو ماه ٣٠٠ درصد رشد می‌کند؟

در بورس‌های مطرح هم سهامی هستند که رشد‌های چندصد درصدی دارند اما سهمی که پشتوانه داشته باشد. در ایران، سهام را بدون پشتوانه و با اخبار و شایعات بالا می‌برند و برایش صف خرید می‌چینند بعد هم به دلیل نداشتن پشتوانه پایین می‌آید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *