اعظم زنده است. اعظم پس از 21 روز شکنجه توسط شوهرش، هنوز زنده است؛ او و دخترانش 21 روز غذا نخوردند اما هنوز زنده‌اند. هدیه و هانیه دختران 5 و 7 ساله او هنوز زنده‌اند اما دیگر هیچوقت از صدای زنگ خانه خوشحال نمی‌شوند.
اعظم هر شب همه‌ی 21 روز شکنجه را در خاطراتش مرور می‌کند، مرور می‌کند که چگونه شوهر معتادش توانست او را با چاقو آزار دهد، مرور می‌کند آن زمان که آب را به زور در دهانش می‌ریخته و دیگر می‌توانسته نفس بکشد. او هر شب که می‌خوابد به یاد شب‌هایی می‌افتد که درون یک صندوق فلزی دربسته و بدون اکسیژن و پاهایش می‌سوخته چون شوهرش زیر صندوق آتش روشن می‌کرده است. اعظم می‌خواهد بخوابد اما خیال دخترانش نمی‌گذارد.
او هنگام نفس کشیدن به یاد لحظه می افتد که شوهرش در حال خفه کردن دخترش بود. به یاد شکسته شدن فک هانیه با ضربات وحشیانه شوهرش.
نمایی از محل زندگی اعظم
عکس هانیه بر دیوار، فک هانیه توسط پدرش شکسته شده
دست اعظم که پس شکنجه مقداری التیام یافته است
نمایی از صورت اعظم توسط شوهرش مورد شکنجه قرار گرفته
نمایی از صورت اعظم که توسط شوهرش مورد ضرب و جرح قرار گرفته است
چمدانی که اعظم توسط شوهرش در آن زندانی می شد و زیرا آن را آتش روشن می کرد
عروسک های دختران اعظم
نمایی از محل زندگی اعظم
کیف مدرسه هانیه. پدر هانیه سال گذشته او را از رفتن به مدرسه منع کرد
نمای از محل زندگی اعظم
عکس دختران اعظم بر دیوار
نمایی از محل زندگی اعظم
نمایی از محل زندگی اعظم
آسیب دیدگی بدن اعظم و دخترانش پس از شکنجه توسط شوهرش
آسیب دیدگی اعظم پس از شکنجه توسط شوهرش
*عکاس: محسن اسماعیل زاده/ ایسنا