*شما خودتان را ورزشکار می دانید؟
(باخنده) همیشه بعد از مسابقات شطرنج این بحث را با دوستانم دارم. اینکه می گویند مگر تو ورزشکاری؟! یک شطرنج باز در حین بازی کالری زیادی می سوزاند و فکر کنم در جواب شما باید بگویم بله، خودم را یک ورزشکار می دانم!
*جز شطرنج ورزش دیگری انجام می دهید؟
به طور حتم لازم است که برای رشته های دیگر نیز وقت بگذارم اما آنقدر درگیر شطرنج هستم که این اتفاق تا به امروز رخ نداده است.
*در مسابقه چقدر کالری می سوزانید؟
دقیقش را نمی دانم اما می دانم پنج تا شش ساعت پشت میز شطرنج نشستن و مسابقه دادن، بسیار سخت است. ضمن اینکه ما پس از پایان تورنمنت برخی مواقع تا چهار پنج کیلو وزن کم می کنیم. همه اینها نشان می دهد شطرنج برخلاف تصور بسیاری از مردم ورزش است!
*اگر ورزش است، پس چرا لباس ورزشی نمی پوشید؟
(می خندد) خوب ورزش فکری است!
*چرا بین همه رشته های مختلف ورزشی، شطرنج را انتخاب کردید؟
در کودکی رشته های مختلف ورزشی را دنبال کردم. مثلا در هشت سالگی تنیس بازی می کردم اما آشنایی ام با شطرنج باعث شد رشته های دیگر را کنار بگذارم و همین رشته را ادامه دهم.
*از چه زمانی وارد دنیای قهرمانی شدید؟
اولین مقام کشوری ام یک سال پس از یادگیری شطرنج بود و سال بعد نیز مقام آسیایی کسب کردم. همین موفقیتها باعث شد که شطرنج برایم از حالت سرگرمی و تفریح خارج شود.
*و با درس چه می کردید؟
تا مدتها مشکلی نداشتم و اتفاقا درسم بسیار خوب بود اما وارد مقطع دبیرستان که شدم افت تحصیلی شروع شد. حضور در اردوهای مختلف باعث می شد که به مدرسه نروم و فقط در امتحانات شرکت کنم. برخی مواقع در امتحانات ترم یک هم شرکت نمی کردم و همین قضیه باعث افت تحصیلی من شد. در واقع باید بگویم در این سه چهار سال گذشته در مجموع یک ماه هم در کلاسهای درسی شرکت نداشتم!
*با این حساب دیپلم نگرفتید، به شما دیپلم دادند!
(باخنده) نه! اینگونه نبود که به من نمره بدهند. کمکهایی شاید می شد اما خودم درس خوانده و در امتحانات شرکت کرده و دیپلم گرفتم.
*به ادامه تحصیل فکر نمی کنید؟
امسال باید در کنکور شرکت می کردم که فعالیتهایم در شطرنج مانع این قضیه شد. خیلی هم با خودم کلنجار رفتم که سراغ درس بروم یا خیر و سرانجام به این نتیجه رسیدم که درس را رها کرده و حداقل برای سال آینده به صورت جدی تر شطرنج را دنبال کنم. بعدتر هم به احتمال زیاد در رشته تربیت بدنی ادامه تحصیل می دهم.
*در این چند روز گذشته بسیار مشهور شدید.
انعکاس خبری مسابقات گرند پری خوب بود چراکه مهمترین مسابقه ای بود که در بخش بانوان در ایران تا به امروز برگزار شده اما فکر می کنم جا داشت که بیشتر این مسابقات را پوشش دهند.
*فکر کنم سال گذشته که دوم جهان در رده جوانان شدید نیز اینقدر در کانون توجه قرار نگرفتید.
درست است چراکه مسابقات گرند پری در رده سنی بزرگسال بود و به همین دلیل از لحاظ خبری و رسانه ای بسیار مهمتر بود. البته بازهم تاکید می کنم که شطرنج واقعا مظلوم واقع شده و شاید اگر این مسابقه در این سطح در رشته دیگری برگزار می شد، رسانه های بیشتری آن را پوشش می دادند.
*حس نمی کنید دنیایتان عوض شده؟
خیر! اصلا اینگونه نیست. من همان آدم سابق هستم و این شهرتی که امروز به دست امده اصلا در زندگی ام تاثیرگذار نیست.البته پس از این مسابقات فقط در یک زمینه دچار تغییر شدم و اینکه شطرنج برایم جدی تر شده است.
*چرا بعد این مسابقات شطرنج برایت جدی تر شد؟
به دلیل اینکه در رده های پایه من مقامهای قهرمانی آسیایی و جهانی فراوانی داشتم و به نوعی دیگر از آن سطح بالاتر نمی توانستم برم اما موفقیت در رده بزرگسال باعث شد نگاهم متفاوت شود.
*پس از کسب این عنوان مغرور نشده اید؟
غرور؟! خیر، به هیچ وجه! اما اعتماد به نفسم بسیار زیاد شده است. دور اول مسابقات من نفر آخر شدم و زمانی که قرار شد در تهران مسابقه دهم کمی استرس داشتم اما با شروع مسابقات استرس از بین رفت و به راحتی مسابقات را ادامه دادم.
*چه شد مسابقات به این مهمی در تهران برگزار شد و شما برای حضور در آن انتخاب شدید؟
میزبانی این مسابقات به دلیل نایب رییسی آقای کامبوزیا در فیده اتفاق افتاد که واقعا حرکت خوبی برای شطرنج بود. در زمینه انتخاب خودم هم صحبتهایی شده بود اما سرانجام جدال انتخابی بین من و سرکار خانم پورکاشیان برگزار شد و من با برتری برابر وی انتخاب شدم.
*گفته می شود اگر شما با همین سرعت پیشرفت کنید، جز ده شطرنجباز برتر جهان خواهید بود.
من هم این حرف را شنیده اما اما عملی شدن آن بسیار کار دشواری است. حضور در مسابقات مختلف جهانی و داشتن مربی تمام وقت جز حداقلهایی است که برای حفظ این روند و پیشرفت من باید اتفاق بیفتد. اگر این اتفاقها بیفتد می توانم جز نفرات برتر شطرنج دنیا باشم.
*تا پیش از این مسابقات چندم جهان بودید؟
قبل از برگزاری این مسابقات نفر شصتم بانوان جهان بودم و با موفقیت در این تورنمنت تا رده چهلم بالا آمده ام. موفقیتهای من در چند تورنمنت گذشته باعث پیشرفت زیادم در جدول رده بندی شد اما همیشه هم اینگونه نیست. یعنی ممکن است در مسابقاتی شرکت کنم که قهرمان هم بشوم اما از لحاظ رده بندی جهانی، باعث بالا رفتن رتبه ام نشود. (باشوق و اشتیاق) هیچ وقت فکر نمی کردم در یک ماه در جدول رده بندی پنچاه پله پیشرفت کنم که این اتفاق واقعا برای من خوشحال کننده است.
*ما همیشه در رده های پایه موفق بودیم اما در رده بزرگسال به نتیجه نرسیدند.
در آسیا مقام داشتیم اما در سطح جهانی حرف شما درست است. حمایت در شطرنج بسیار اهمیت دارد. فراهم شدن امکانات از جانب فدراسیون یک بخش قضیه است و بخش اصلی حمایت خانواده است. اگر شطرنجی بازی بخواهد به سطح جهانی برسد باید حمایت فراوانی از وی از سمت فدراسیون و خانواده صورت پذیرد. اگر تا به امروز به نتیجه نرسیدیم شاید دلیلش این قضیه باشد.
*حس مردم درباره شطرنج این است که کم هزینه ترین ورزش جهان است.
(می خندد) اصلا کم هزینه نیست. مربیان شطرنج جز گرانترین مربیان ورزش جهان هستند.
*مگر مربی شما در شطرنج چه کار می کند؟
آماده سازی بازیکنان برای مسابقات، برطرف کردن نقاط ضعف شما، آنالیز حریف و پیدا کردن نقاط ضعف و قوت حریفان از جمله کارهای اصلی مربی است. شطرنجبازان حرفه ای در طول سال شاید ده یا یازده ماه با مربیشان در ارتباط هستند. از سوی دیگر درباره سوال قبل که مربوط هزینه بود باید توضیحات دیگری نیز بدهم. به جز هزینه مربی، هزینه حضور در مسابقات نیز بسیار زیاد است. از آنجا که تورنمنت مهمی در ایران برگزار نمی شود، باید در مسابقات برون مرزی فراوانی شرکت کنم. مسابقات شطرنج هم ده تا بیست روز طول می کشد. هزینه اقامت، خورد و خوراک، حضور در مسابقات و… باعث می شود شطرنج جز ورزشهای پرهزینه باشد.
*قرار است شما به صورت حرفه ای وارد دنیای شطرنج شوید. روی کمک خانواده حساب کرده اید یا فدراسیون؟
فدراسیون که بودجه محدودی دارد و نمی توان از آن توقع فراوانی داشت. تا به امروز کمکهای اصلی از سوی خانواده بوده و امیدوارم این کمکها در آینده نیز ادامه داشته باشد. حمایت فدراسیون هم مهم است. به عنوان مثال در سالی که قهرمان جهان در رده 12 ساله شدم، یک بازیکن روس سوم شد. امروز آن بازیکن روس جز پانزده بازیکن برتر جهان است. امروز با آن ورزشکار در ارتباط هستم و می گوید به جز آنکه فدراسیون روسیه هزینه مربی و اردو و مسابقات او را تامین می کند، سالی چند هزار یورو نیز به او حقوق پرداخت می شود.
*در ماه چقدر هزینه می کنید؟
راستش نمی دانم در ماه چقدر هزینه می شود چراکه به برنامه ریزی حضور در مسابقات بستگی دارد اما چند وقت پیش با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه رسیدم که خانواده ام تا پارسال به اندازه هزینه خرید یک آپارتمان در تهران برای ورزش من هزینه کرده اند!
*هزینه مربی را خودتان می دهید؟
دو مربی دارم. یک مربی اوکراینی که یک یا دو هفته پیش از مسابقات با من کار می کند و هزینه اش را فدراسیون می دهد. مربی شخصی ام دارم که هلندی است و هزینه های وی را پدرم پرداخت می کند. اما نمی دانم که تا چند وقت دیگر می توانم روی کمک های پدر حساب کرده و با هزینه های شخصی در مسابقات مختلف شرکت کنم. برخی از ورزشکاران خارجی حمایت زیادی دارند. روسیه، چین و هند بسیار روی شطرنج سرمایه گذاری کرده اند. شطرنج بازان آن کشورها، واقعا به صورت حرفه ای شطرنج بازی می کنند.
*البته با قهرمانی های مختلف می توان جوایزی نیز کسب کرد.
بله اما برخی از جوایز بسیار زیاد نیست. مسابقاتی هم که جایزه مالی بسیار خوبی دارد، کسب عنوان در آن بسیار سخت و دشوار است. در تورنمنتهای آزاد و مهم جدال بین دختران و پسران هست و محدودیت سنی نیز وجود ندارد، به همین دلیل کسب عنوان و رسیدن به آن جوایز خیلی سخت می باشد. البته در لیگ ایران در تیم پتروشیمی حضور دارم که حقوقی از آنها دریافت می کنم.
*با این حساب این همه هزینه ای که کرده اید، چگونه قرار است بازگردد؟
اول به این نکته اشاره کنم که خانواده پولداری نیستیم و با سعی و تلاش پدر تا الان توانسته ام موفق شوم. در این چند سال اخیر که نتایج درخشانی کسب کرده ام، شاید در حالت خوب یک سوم هزینه های من بازگشته است.
*نظر خانواده درباره ادامه شطرنج شما چیست؟
از ابتدا خانواده موافق شطرنج بازی کردن بودند اما در دوران دبیرستان کمی با هم اختلاف نظر داشتیم. افت تحصیلی باعث شده بود کمی حساس شوند اما بازهم با من کنار آمدند. به عنوان مثال در امتحانات نهایی سال سوم نتوانستم شرکت کنم و در شهریور امتحان دادم. اگر حمایت خانواده نبود به هیچ وجه تا این مرحله بالا نمی آمدم.
*روزی چند ساعت برای شطرنج وقت می گذاشتید؟
خیلی ثابت نیست، برخی روزها چهار پنج ساعت تمرین می کنم و برخی روزها تمرین ندارم اما یک شطرنج باز حرفه ای باید روزی شش تا هفت ساعت تمرین مداوم و بدون وقفه داشته باشد که هنوز به این مرحله نرسیده ام!
*تمرین شما چگونه است؟
آنالیز بازیها، یا بازی با مربی و برخی مواقع نیز بازی آنلاین در اینترنت.
*حرف اینترنت شد. چقدر در شبکه های اجتماعی فعالیت دارید؟
زیاد برای شبکه های اجتماعی وقت صرف نمی کنم. برخی وقتها عکسی در اینستاگرام گذاشته و کامنتها را چک می کنم. اگر هم فردی سوالی داشته باشد، جوابش را می دهم اما در کل زمان زیادی را در اینترنت و برنامه های اجتماعی نمی گذرانم. بیشتر به فکر تمرین شطرنجم هستم.
*در خانه با پدر و مادر بازی می کنی؟
خیر چراکه شطرنج بلد نیستند! البته این روزها کمی اطلاعاتشان افزایش پیدا کرده و می دانند در مسابقه من از حریف بهتر هستم یا حریف موقعیت بهتری دارد اما اینگونه نیست که بتوانیم باهم شطرنج بازی کنیم.
*با این حساب چگونه با شطرنج آشنا شدید؟
یکی از همکلاسی های من در دوران دبستان برایم از شطرنج صحبت کرد و من از طریق وی با این رشته آشنا شدم. از سوی دیگر متوجه شدم که بازی شطرنج باعث افزایش تمرکز شده و در درسهایم نیز تاثیر بسیاری داشت، به همین دلیل تصمیم گرفتم شطرنج را ادامه دهم.
*چه اتفاقی برای آن دوست شما افتاد؟
اتفاق خاصی نیفتاد، تنها شطرنج را رها کرد! با هم در ارتباط هستیم. وی امروز به پنج زبان مسلط است و درس را جدی دنبال می کند.
گفتگوی پیش بینی نشده!
در انتهای مصاحبه متوجه شدم که پدر سارا نیز در گوشه ای از سالنی که گفتگو را در آن انجام دادیم حضور داشته و به حرفهایمان گوش می کند. چند کلامی با وی همکلام شدیم. از او می پرسم این همه خرج کرده اید… وی اجازه نمی دهد که جمله ام تمام شود. با خوشحالی می گوید اصلا پشیمان نیستم! می دانم سوالتان چه بود. واقعا خوشحالم که سارا این رشته را به صورت حرفه ای ادامه داد و اگر لازم باشد بسیار بیشتر از الان نیز خرج می کنم تا در ادامه این راه موفق شود.
از او می پرسم فکر می کردید روزی دختر شما تا این رده بالا بیاید؟ در جواب می گوید اجازه بدهید خاطره ای برای شما تعریف کنم. اولین استاد سارا، استاد هرندی بود. وی همیشه از یک شطرنج باز خانم اوکرانی مثال می زد و به سارا می گفت که باید وی را الگوی خودت قرار دهی. سالها گذشت و در همین مسابقات تهران سارا برابر «زوکوا» قرار گرفت. هیچگاه فکر نمی کردم روزی سارا قرار باشد با الگوی دوران کودکی خود مسابقه دهد.
باختی به طعم پیروزی
از آنجا شطرنج جز علایق شخصی من هست، پس از پایان گفتگو تصمیم گرفتم مسابقه ای با سارا برگزار کنم. همکارم و برخی از اعضای فدراسیون من را از این کار می خواستند منصرف کنند اما تصمیم را گرفته بودم. با مهره های سفید بازی را آغاز کرده و شروع بازی بدی نداشتم اما به ناگاه اسیر قدرت سارا شدم! سرانجام نیز پس از حدود بیست حرکت، بازی را واگذار کردم.
یکی از اعضای فدراسیون که در آنجا حضور داشت به من گفت معلوم است شطرنج بازی! گفتم چطور؟ گفت ما در ده حرکت توسط سارا مات می شویم، تو نه تنها بیست حرکت دوام آوردی بلکه یکبار هم به سارا کیش دادی!
تجربه بسیار خوبی بود. شکست برابر نفر چهلم شطرنج بانوان جهان برای من دست کمی از پیروزی ندارد!
منبع: خبرآنلاین
عکس ها: شهرزاد جودی