ما در درك مقام خدمتگزاران خانه صديقه كبري عاجزيم تا برسد به درك او. امروز هر دو مدعا بايد توأم با دليل تحقيق بشود. اما خدمتگزاران خانه ی او : اين اول ؛ دوم، خود او.
مستند ، مداركِ معتمد : ابن شهر آشوب آملی معروف به سَرَوی، عَلَم الاعلام در فنون و در رجال ، او اين دو قضيه را نقل مي كند. در اين دو قضيه در ادراك مقام خادمه ی حضرت زهرا(س) عقل حيران است تا برسد به مقام و موقعيت او . بهتر از همه متن كلام است :
ابن شهر آشوب در مناقب، بيانش اين است : خرجت أم أيمن إلى مكة لما توفّيت فاطمة (عليها السلام) وقالت: لا أرى المدينة بعدها ، دست از وطن برداشت، گفت: بعد از فاطمه ، مدينه را نمي خواهم ببينم . حالا فكر كن اگر ام ايمن اين باشد، آيا حال علي چگونه است؟ وقالت: لا أرى المدينة بعدها فأصابها عطش شديد في الجحفة حتى خافت على نفسها، قال: فكسرت عينيها نحو السماء ثم قالت: يا رب! آيا مرا تشنه مي گذاري ، وأنا … من خدمتگزار فاطمه ام ؟ قال: فنزل إليها دلو من ماء الجنة فشربت… مدت هفت سال نه لقمه اي غذا خورد و نه شربت آبي نوشيد. . خدمتگذار او وقتي تشنه مي شود، درخواست مي كند، از بهشت برين خرق عادت مي كنند و خادمه او را سيراب مي كنند. آيا درك مقام همچو زني با همچو دعايي در حوصله ماست تا نوبت برسد به خود او؟
دوم : ابن شهر آشوب، علَم طائفه ، باز در مناقب نقل مي كند از مالك بن دينار : رأيت ، ديدم در ايام حج ، زن ضعيفه اي… زن ناتواني بر دابّه اي نحيفه و مردم آن زن را نصيحت مي كردند كه با اين ناتواني و با اين مركب درمانده، اين راه طولاني كعبه را چگونه مي پيمایي؟ بعد در وسط صحرا ، مركب از كار افتاد ، زن ناتوان گوشه اي افتاد؛ بعد دو كلمه گفت : الهي! لا في بيتي تركتني ولا إلي بيتك حملتني ، نه در خانه ی من واگذاردي مرا، از عشق حج بيت تو بيچاره شدم ، در اين بيابان هم وامانده شدم ، اين جمله را گفت، ناگهان شخصي از قلب صحرا نمايان شد، در يد آن شخص زمام ناقه اي؛ آن زن را سوار كرد ، ناقه مثل برق خاطف روانه مكّه شد – ناقه! برق! همه اينها مقدمه است !!من در تفحص بودم كه اين زن را پيدا كنم؛ وقتي رسيدم به مكه ، او را يافتم و از او سؤال كردم در مطاف ، تو كه هستي؟ گفت: أنا شهرة بنت مسكة بنت فضة خادمة الزهرا . عقل اينجا متحير است. فضه منصبش اين است كه خدمتگزار خانه او بوده ، بعد او دختري مي آورد به نام مسكه؛ او باز دختري مي آورد به نام شهره؛ اين دختر كه نوه فضه خدمتگزار صديقه كبري است ، مقامش اين است: وقتي وامانده مي شود خدا ناقه از بهشت مي فرستد؛ مثل برق خاطف او را به بيت خودش مي رساند. آيا درك عظمت اين زن ميسّر است؟ اين نوه خادمه زهرا است.
دوم : ابن شهر آشوب در مناقب مي نويسد : ام ايمن بعد ازشهادت صديقه كبري از مدينه آواره شد؛ در جحفه گرفتار عطش شد، دست به آسمان بلند كرد ، بارالها! من جاروكش خانه فاطمه بودم، مرا لب تشنه نمیران. دلوي از بهشت سرازير مي شود، شربت آبي مي نوشد كه هفت سال تمام مستغنيه شد هم از طعام و هم از آشامیدنی! درك مقام اين خدمتگزاران براي ما ميسّر نيست تا چه برسد به او.
حال حجت برای ما تمام است درخدمت وکمک به احیای شعائرالفاطمیه سلام الله علیها
همگان بایددرعزای ام ابیهاکمرهمت ببندیم ودرنشراثارومناقب ومصائب ان مجلله ی مخدره بکوشیم که جامعه رامهدسبک زندگی فاطمی کنیم وفرزندانمان راخدمتکارآستان فاطمه زهرا(س)
باشدکه موجب شفاعت حضرتش قراربگیریم.
مصطفی سیار ، هراز نو