یک روز آفتابی، خرگوشی خارج از لانه خود به جدیت هرچه تمام در حال تایپ کردن بود. در همین حین، یک روباه او را دید. روباه:«خرگوش داری چیکار می‌کنی؟» خرگوش:«دارم پایان‌نامه می‌نویسم.» روباه:«جالبه، حالا موضوع پایان‌نامه‌ات چی هست؟» خرگوش:«من در مورد این که یک خرگوش چطور می‌تونه یک روباه رو بخوره، دارم مطلب می‌نویسم!» روباه:«احمقانه است، هر کسی می‌دونه که خرگوش‌ها، روباه نمی‌خورند.» خرگوش:«مطمئن باش که می‌تونند. من می‌تونم این رو بهت ثابت کنم، دنبال من بیا.» خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتی خرگوش به تنهایی از لانه خارج و دوباره مشغول نوشتن شد.
در همین حال، گرگی از آنجا رد می‌شد. گرگ:«خرگوش این چیه داری می‌نویسی؟» خرگوش:«من دارم روی پایان‌نامه‌ام با موضوع یک خرگوش چطور می‌تونه یک گرگ رو بخوره، کار می‌کنم!» گرگ:«تو که واقعا تصمیم نداری این مزخرفات رو بنویسی؟» خرگوش:«مزخرف نیست، می‌خواهی بهت ثابت کنم؟» بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند. خرگوش پس از مدتی به تنهایی برگشت و به کار خود ادامه داد.
در لانه خرگوش، در یک گوشه مو‌ها و استخوان‌های روباه و در گوشه‌ای دیگر مو‌ها و استخوان‌های گرگ ریخته بود. در سویی دیگر، شیر پیر اما قوی هیکلی در حال تمیز کردن دهان خود بود!
نتیجه: هیچ مهم نیست که موضوع پایان‌نامه شما چه باشد! هیچ مهم نیست که شما اطلاعات به دردخوری در مورد پایان‌نامه‌تان داشته باشید یا نه! مهم این است که استاد راهنمای شما کیست!!

One thought on “بستگی به استاد راهنما داره !”
  1. با سلام. به نظر می رسد این متن طنز نباشد بلکه هجو و توهین است. در رابطه با پایان نامه نویسی دستمایه های فراوانی وجود دارد که امکان بیان برخی تلخی های موجود در جامعه را به بیان شیرین طنز می دهد.
    باید دید نویسنده محترم در کدام بخش از پایان نامه نویسی واقعی یا خیالی خود، به خطا رفته و چگونه با او برخورد شده که برای بروز دردش از نمایش دردواره ای دیگر بر بستر ادبیات طنز بهره جسته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *