سایپا طی سالهای 84 تا 94، پس از آنکه پیکان از رده خارج شد توانست با افزایش تیراژ پراید عملا بزرگترین خودروساز کشور شود و به لحاظ تعدادی سهم بالاتری از بازار خودرو را به نام خود رقم زند. مدیران وقت سایپا با کسب درآمدهای سرشار از محل فروش پراید آینده نگری به خرج ندادند و به ارتقای محصولات خود و یافتن شرکای جدید فکر نکردند بلکه در مقطعی با به کارگرفتن مدیرانی کم تجربه و سیاسی این شرکت را به پاتوق تصمیم گیریهای سیاسی و غیر اقتصادی تبدیل کرده و برخی منابع آن را در جهت برنامههای اقتصادی دولت وقت به کار گرفتند.
این شرکت در دولت نهم و دهم به لحاظ مدیریتی نتوانست در کنار درآمدهای سرشار از محل فروش پراید و وفور درآمدهای نفتی طرحهایی برای توسعه تعریف کند و در همان حدی که بود ماند. دلیل آن نیز این بود که سازمان گسترش وقت چون 60 درصد سهام سایپا را در اختیار خود داشت حداکثر سود را از این شرکت دریافت میکرد و عملا اجازه نمیداد تا سایپا از منابع داخلی خود به سرمایهگذاری جدیدی بپردازد و خطوط تولید خود را توسعه دهد.
حال سایپا به جز تولید پراید و ساخت تعدادی خودرو با برند خود به نام تیبا تخصص دیگری در خودروسازی کسب نکرده و عملا نتوانسته خود را به عنوان یک خودروساز صاحب سبک مطرح کند.
امروز نیز که در دوره لغو تحریمها به سر میبریم اگر چه مدیریت جدید سایپا در دورهای سخت این شرکت را مدیریت کرد و توانست انضباط مالی خوبی در این شرکت ایجاد کند اما با توجه به قطع ارتباط سایپا با برخی رسانهها و بسته شدن درهای این شرکت به روزی خبرنگاران سوالهای زیادی در خصوص استراتژی سایپا در پساتحریم پیش روی خبرنگاران قرار گرفته که شاید با پاسخ به آن اقدامات این شرکت نیز در خصوص یافتن شرکای جدید و ارتقای سطح تولید مشخص شود.
با این حال آنچه از برآیند اقدامات صورت گرفته سایپا در پساتحریم به دست میآید این موضوع را هویدا میکند که گویی این شرکت برنامه خاصی برای یافتن شرکای جدید و انعقاد قراردادهای بزرگ و طولانی مدت ندارد یا اینکه در این رابطه سکوت کرده و میخواهد بدون حاشیه اقدام به عقد قراردادهای جدید کند یا اینکه برنامهای در این باره ندارد.
منبع:اقتصادنیوز