حرف ما اين نيست كه سينماي جنگ بايد در دستور كار جشنواره قرار بگيرد، بلكه مي‌گوييم كه سينماي مبارزه بايد منظر غايي و مقصود نهايي جشنواره فجر و ديگر جشنواره‌ها باشد …

 

گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ اين روزها جشنواره سي امين فيلم فجر در حال كليد خوردن است؛ جشنواره اي كه هدفش ساخت فيلم هايي بر مبناي ارزش هاي انقلاب بود.
حال چقدر در جشنواره سي ام فجر به اين هدف ها نزديك شده ايم خدا مي داند،
متن ذيل صحبت هاي شهيد آويني است در خصوص جشنواره فيلم فجر است و كاش مي دانستيم اگر آويني روزي دبير جشنواره فيلم فجر بود؛ چه مي شد؟
هدف؛ سينماي مبارزه
حرف ما اين نيست كه سينماي جنگ بايد در دستوركار جشنواره قراربگيرد، بلكه مي گوييم كه سينماي مبارزه بايد منظرغايي و مقصودنهايي جشنواره و دست اندركاران محترم امور سينمايي كشور باشد. اگر امت مسلمان ايران، هويت حقيقي خويش را درمبارزه يافته است، سينماي ايران نيز بايد هويت مستقل خويش را درسينماي مبارزه پيدا كند.
هياهوي بسياربراي …؟
ما بايد بنشينيم و يك بار براي هميشه تكليف خود را بفهميم. به راستي اين همه هياهو براي چيست؟ هياهوي بسيار براي هيچ و يا حتي كمتر از هيچ؟ اگر جشنواره فجر حقيقتاً مي خواهد سينماي ايران را در طريق كسب هويت حقيقي خويش مدد رساند، بايد افق حركت خويش را به خوبي بازشناسد و گام هاي خويش را آن چنان تنظيم كند كه درنهايت به اين آمال و آفاق منتهي شود. لفظ برنامه ريزي هم از آن الفاظ رايجي است كه معده ژورناليسم از آن تغذيه مي كند. اما به هر تقدير، تعيين مقصد اولين كاري است كه بايد براي برنامه ريزي انجام گردد. ما در جست وجوي چه هستيم؟ جلوه فروشي و شهرت طلبي؟ تكنيك برتر؟ كسب وجهه دموكراتيك در نزد غربي ها و غرب زدگان؟ پرورش سينماگراني كه بتوانند جوايز جشنواره هاي از ما بهتران را درو كنند؟ اعتراف به ده سال اشتباه؟! از بين بردن و انكار همه دست آوردهاي گرانقدر هشت سال دفاع مقدس؟… و يا همراهي و همزباني با امتي كه علمدار مبارزه براي احياي اسلام در سراسر جهان هستند؟ كدام يك؟
سينماي بي هويت
اعتراض اصلي ما به سينماي ايران متوجه همين معناست كه چرا سينماي پس از انقلاب، هويتي ايراني ندارد وچرا سينماي ايران از جواب گفتن به غايات فرهنگي و انقلابي اين امت عاجز است و چرا اصلاسياستگذاران سينماي ايران، سينما را چون رسانه اي كه ماهيتاً مي تواند منشا تحولات فرهنگي باشد باور نكرده اند؟
سينماي كنوني ايران هويتي ندارد و هواداران آن درخارج از كشور عمدتا مخالفان انقلاب اسلامي و منتقدان جشنواره اي هستند و اصلااين سينما مردم را مخاطب خويش نمي داند.
آينده سينماي ايران
آينده انقلاب اسلامي درهمه وجوه توسط كساني محقق مي شود كه اسلام را بشناسند و مهمتر از شناختن، با جان و دل بدان پيوسته باشند. پس اجازه دهيد كه اميد ما براي آينده سينماي ايران جز به هنرمندان مومن خط شكن نباشد. امام بت شكن بود و بسيجي ها به تبعيت از ايشان، خط شكن؛ و سينماي متعهد ما نيز بايد خاكريزهاي تثبيت شده سينماي غرب را بشكند و راهي تازه بازكند. راه ما از آنجا كه غربي ها رفته اند و مي رود نمي گذرد و بايد متوقع بود كه اگر افق هايمان با يكديگر متفاوت است، راه هايمان نيز متفاوت باشد؛ روش هايمان نيز.

داوري درجشنواره فجر
مقصود ما اين نيست كه جشنواره فجر مي بايست جايزه خويش را از سر صدقه! به يك فيلم جنگي مي داد. خير، فيلمسازان حزب اللهي هم مثل بسيجي ها، رضايت خدا را درنظر دارند و از اين بازيچه ها مستغني هستند؛ اما وقتي همه اين حقيقت را مي دانند كه حركت سينماي كشور درسال هاي آينده به شدت متاثر از داوري هاي جشنواره فجر است، آيا نبايد توقع داشت كه اين داوري ها همسو با ضرورت تاريخي انقلاب اسلامي باشد و مويد اين هويت فرهنگي عميق كه امت مسلمان ايران يافته اند؟

ريشه همه مشكلات

ريشه مباحثي از اين دست را كه درحيطه سينما رواج دارد، در قلمرو ادبيات، مطبوعات، علوم انساني، تلويزيون، فرهنگ و حتي فلسفه مي توان يافت و همه اين معضلات به اعتقاد بنده به يك معضل اساسي برمي گردد و آن عدم تبيين نسبتي است كه في مابين ما و غرب وجود دارد. تا آن گاه كه اين نسبت براي ما تجليل ناشده باقي بماند، نحوه مقابله ما نيز با فرهنگ غرب، هنر وسياست آن، علوم غربي و تكنولوژي، همچنان درابهام باقي خواهد ماند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *