عادتهای عجیب شخصیتهای مشهور جهان که هر روز آنها را در تلویزیون و رسانهها میبینیم پرداخته و جزئیاتی از زندگی خصوصی آنها را برایتان آوردهایم.
آنگلا مرکل: احتکار غذا
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، 35 سال از عمر خود را در آلمان شرقی کمونیستی بود؛ یعنی جایی که کمبود کالا باعث بهوجود آمدن صفهای طولانی و کمبودهای متعدد میشد و مردم هر جنسی را که میدیدند بدون هیچ فکری میخریدند.
مانند همه کسانی که در آن دوران زندگی میکردند، خانم مرکل هنوز عادت احتکار غذا را با خودش دارد.
وی طی مصاحبهای با نشریه سوپریلو به خرید کردن بدون فکر قبلی اشاره کرده و میگوید: من هنوز عادت دارم که هر چیزی را به محض اینکه میبینم میخرم بدون آنکه فکر کنم که به آن واقعا نیاز دارم یا خیر.
این یک عادت قدیمی است و مربوط به دورهای بوده که شرایط اقتصادی بد و همهچیز کمیاب بود و شما باید هر چیزی را هر کجا و هر زمان میدیدید، میخریدید و از آنِ خودت میکردی و این عادت به این علت ریشه دوانده و عمیق شده است.
الگوهای مصرفی او هنوز نشان از تعلیم او در سنین کودکیاش دارد و اینکه او ترجیح میدهد غذاهای اروپای شرقی را استفاده کند مثل سولیانکا (سوپ گوشت و سبزیجات ) و لتچو (تاس کباب سبزیجات مجارستانی) و شیشلیک (تکههای کباب تند) و همچنین عادتهایی مثل استفاده از برندهای آلمان شرقی حتی برای مایعهایی که برای شستشو از آنها استفاده میکند. زمان بسیار زیادی طول کشید تا او با زندگی مدرن و ویژگیهای مدرنیته آلمان خو بگیرد.
نخستوزیر نیوزیلند: کشیدن مو
در سال 2015 نخستوزیر نیوزیلند آقای جان کی به مشکلی عجیب برخورد؛ چراکه یک پیشخدمت خانم در رستورانی در اکلند در وبلاگش بارها شکایت کرد که آقای جان کی بارها موهای دم اسبی مرا کشیده است!
کی با خندیدن به این قضیه سعی کرد که به موضوع خاتمه ببخشد و در توضیح گفت: ما بازیها و سرگرمیهای زیادی آنجا داریم و جوکهای خیلی خوبی داریم که آنها باعث صمیمی شدن و گرمتر شدن روابط هستند ولی اگر الآن نگاه کنیم درکش نمیکنیم.
وقتی که متوجه شدم آن دختر از این رفتار رنجیده است خیلی سریع برگشتم و به او نوشیدنی دادم و عذرخواهی کردم و گفتم که واقعا متاسفم … و این یک بخشی از کلیات یک شوخی بود که در آنجا حاکم بود و این کاملا واضح است. من خیلی زود همانجا از او عذرخواهی کردم و او از من تشکر کرد و گفت همه چیز خوب است و جای ناراحتی نیست.
جان کی بعد از این توضیحات باز هم به کافه برگشت و با همسرش و بقیه همراه شد. آن پیشخدمت گفته بود که در ابتدا با این قضیه کنار آمده اما بعد از چند ماه که این کار ادامهدار شد کاملا واضح شد که او از این آقای نخستوزیر و رفتارش گلهمند شده است.
کی از مدیر کافه پرسید که: آیا واقعا این دختر دوست ندارد که من به موهایش دست بزنم؟
مدیر کافه هم جواب داد که : خوب…نه!!
و در نهایت همسرش مداخله کرد و به او گفت که: دست از سرِ این دختر بیچاره بردار
کی بعد از این ماجرا از سوی دو صنف یعنی کار و اقتصاد به شدت نقد شد و همگی آنها گفتند که کی عجیب و غریب و غیر قابل پیشبینی است.
نخستوزیر استرالیا: تبدیل وبلاگ دولت به وبلاگ سگهایش
مالکوم ترن نخستوزیر نسبتا جدید استرالیا که تونی ابوتِ مضحک را از نخستوزیری برکنار کرد، داستان جالبی دارد. او مدل مجلهای مردانه به نام جی کیو و همچنین یکی از موسسان ارائه دهنده اینترنت اُ زِد بود.
ترن بول همچنان حضور بسیار قویای در اینترنت داشت که عجیب ترین قسمت آن اختصاص دادن وبلاگ رسمی دولت به سگ هایش بوده است. این وبلاگ به طور صریح و مقتصدانهای نامش وبلاگ سگها است.
با اینکه پستهایش بسیار کم هستند اما بیشتر آنها از دیدگاه و زبان سگهای ترن بول نوشته شدهاند که در مورد سیاستهای خاص دولت نظر میدهند!
نخستوزیر هند: فشن، مد و عشق سلفی
نخستوزیر هند، نارندرا مُدی، با خیلی از پیشینیانش متفاوت است؛ چراکه علاقه زیادی به فشِن و مُد دارد و اینکه همیشه اصرار دارد که نشان دهد لباسهایش صاف و اتو کشیده است. کورتای (پیراهنهای یقه سنتی هندی) آستین کوتاه او با مارک تجاری خودش است. این شرکت استایل و مدلی از کورتایی که او میپوشد را کورتای مُدی نامگذاری کرده است که با توجه به خواستههای منحصر به فرد او پایهگذاری شده است.
این یک تغییر بزرگ در سیاست هند است. رسانههای هندی مشتاقانه انتخابهای به جا و خوبِ لباسهای او را دنبال میکنند. مُدی برای تغییر ظاهرش در جلسات خارجی هم بسیار معروف است، چراکه او وقتی با کشورهای همسایهاش مانند نپال یا بوتان قرار ملاقات و جلسه دارد سعی میکند لباسهای اقلیم و فرهنگ خودش را بپوشد ولی وقتی با کشورهای غربی مانند آمریکا یا آلمان یا حتی ژاپن قرارهای دولتی دارد سعی میکند لباسهایش را اندکی مدرن انتخاب کند. در اولانباتور هم او لباسهای مغولی میپوشد.
انعکاس علاقه او به مُد و فشن را در میل شدیدش به سلفی مشاهده می کنیم. در سال 2015 مُدی یک عکس به همراه نخستوزیر چین در معبد بهشت در پکن را در توئیتر به نمایش گذاشت که در روزنامه والاستریت به عنوان قویترین سلفی در تاریخ معرفی شد.
شیفتگی مُدی به آپلود سلفیهایش در توئیتر که 12 میلیون فالوور دارد به خوبی قابل درک است. او عکس خود را با هنرپیشهای آمریکایی به نام کال پن و یک هنرپیشه هندی به نام سونام کاپور نشان داده است.
پاپ فرانسیس: تانگو
تعداد زیادی از عادات در پاپ فرانسیس دیده میشود که بسیار عجیب و جالب است مثل علاقه شدیدش به فوتبال یا شکستن رژیم غذایی نسخه پزشک با خوردن بستنی و پیتزا. اما شاید عجیبترینش علاقه او به تانگو باشد.
در سال 2010 وقتی که پاپ هنوز به جورج ماریو برگوگلیو شناخته شده بود، علاقهاش را به رقص تانگو در مقدمه کتابی نشان داد. اطلاعات وی در زمینه این مدل رقص بسیار زیاد است و او یکی از طرفداران تانگو است.
وقتی که در کتابش از او درباره تبحرش در رقص تانگو سوال شد، پاپ خجالت کشید و گفت: بله من وقتی جوان بودم تانگو میرقصیدم با اینکه میلونگا را ترجیح میدادم (رقصی که پیشتر از تانگو مد بوده است).
بیل گیتس: دست چپش همیشه در جیبش است
وقتی که بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت با رئیس جمهور کره جنوبی پارگ گون های در سال 2013 ملاقات داشت جنجالی در بین کرهایها به راه افتاد؛ چراکه زمانی که داشت با رئیسجمهورشان دست میداد دست چپش در جیبش بود.
این قضیه در غرب بحثبرانگیز نشده بود و برای اولینبار ژست او در کره جنوبی ایجاد بحث و ستیز کرد؛ چراکه اهانتآمیز و نشاندهنده حس برتری بر فرد مقابل است. با توجه به ملاحظات سیاسی، برخی رسانهها این قضیه را سانسور کردند اما برخی دیگر آن را بیشتر مورد توجه قرار دادند.
دفتر ریاست جمهوری کره جنوبی مجبور شد که این جمله را متذکر شود که بیل گیتس همان ژستی را که پنج سال پیش برای عکس با رئیسجمهور لی میونگ باک گرفته بود را تکرار کرد و فقط فکر میکنیم که این مدل احوالپرسی و سلام گفتن مختصِ آمریکاییهاست.
رسانههای آمریکایی متذکر شدند که این مدل خوشآمدگویی گیتس حتی برای ما آمریکاییها هم عجیب است و خیلی زود تعداد زیادی از عکسهای دیگرش به همین شکل نمایش داده شد.
ساده است که این موضوع یکی از ویژگیهای اخلاقی گیتس محسوب میشود و با افراد دیگر هم همین پوزیشن و ژست را تکرار کرده است؛ برای مثال با نیکلاس سارکوزی رئیسجمهور سابق فرانسه و همچنین با رئیسجمهور سابق آفریقای جنوبی.
این کار او چه با فردی مهم مانند رئیسجمهور یا شخصی دیگر باشد فرقی برایش ندارد و او دست چپ خود را که دست غالب او نیز هست را معمولا در جیبش میگذارد مگر آنکه مجبور باشد دستهای از کاغذها یا یک لیوان را در دستش نگه دارد.
دالایی لاما: ساعتها
دالایی لاما تنزین گیاتسو علاقه زیادی به علم و فناوری و تکنولوژی داشته و یکبار گفته است که اگر او راهب نمیشد حتماً یک مهندس میشد. علاقه او به علم و مهندسی وقتی که او مردی جوان در صومعه بود ایجاد شد. او به تیک تاکِ یک ساعت مکانیکی حساس شده بود وآن را باز کرد و قطعاتش را بدون هیچ راهنماییای توانست دوباره با موفقیت سر هم آورد.
در سن هفت سالگی دالایی لاما اولین ساعتش را به عنوان هدیه از جانب رئیسجمهور فرانکلین روزولت دریافت کرد. این ساعت مکانیکی طلا به همراه یک نامه که در آن نوشته شده بود که آمریکا مایل به رابطه با پادشاهی هیمالیا است، وجود داشت. اما دالایی لامای جوان بیشتر از نامه به ساعت علاقهمند شد و آن نامه را گم کرد تا زمانی که از آقای اوباما عین همان نامه را در سال 2015 دریافت کرد.
دالایی لاما از ساعتش به خوبی مراقبت کرد. ساعت او یک نمونه کمیاب است که به تقویم همیشگی مجهز بوده و روزهای هفته و ماه را نمایش میدهد. او هنوز هم از این ساعتش استفاده میکند. او حتی ساعتش را با خودش هنگامی که به دلیل حمله چینیها فرار میکرد همراه داشت.
در یک مصاحبه، دالایی لاما گفت: یک بار مجبور بودم که ساعتم را در جیبم نگه دارم و همان موقع یک آهنربای قوی هم همراهم بود. داشتم با یک پروژکتور تلویزیونی کار میکردم که ساعت دوباره آسیب دید و ساعتم دوباره برای تعمیر رفت.
او یک پایه و اساس مذهبی برای عشقش به ساعت داشت و طی یک مصاحبه با آنلایناستار میگوید: من ساعتها را دوست دارم و نمیدانم چرا! شاید به این دلیل که من تجدید حیات یافته دالایی لامای سیزدهم هستم. گفته بودم که او عاشق ساعتهای جیبی، تسبیح و اسب بود اما من از اسبها متنفرم.
ملکه الیزابت دوم: جمعآوری خفاش!
طبق گفته شرححالنویس غیر رسمی برایان هوی، ملکه الیزابت دوم علاوه بر علاقه مشهور و شناختهشدهاش به مالکیت سگهای پا کوتاه، علاقه به حیوانات دیگری هم دارد. علاوه بر اینکه او حق مالکیت تمام قوهای انگلستان را دارد، او تعهد داده است که به افزایش جمعیت گونه سنجاب قرمز در قلعه قرمز نیز کمک کند.
او همچنین مراقبت و توجه ویژه خود را به گونهای از خفاشهای مهاجر در سالنِ میان قلعه نشان داده است و کارمندانش حق ورود به حریم خفاشها را ندارند.
برایان هوی طی یک مصاحبه با ای.بی.سی گفته: حقیقت این است که ملکه هر روز بعدازظهر به جمعآوری خفاشهایی که در سالن قلعه گیر افتادهاند مشغول میشود و با تور مخصوص جمعآوری پروانه آنهایی را که خیلی بالا هستند را پایین میآورد.
البته در انگلستان خفاشها گونههایی محافظت شده هستند به همین دلیل او آنها را آزاد میکند و از آنجایی که آنها حیوانهایی شبانه هستند در نتیجه آنها هر شب برمیگردند و او هر روز این کار را تکرار میکند!
دیوید راکفلر: سوسکها
بر طبق آمار در سال 2015 مسنترین میلیاردر جهان، دیوید راکفلر است. کسی که در سن 100 سالگی اموالش بالای سه میلیارد دلار است. او همچنین یک کلکسیونر پرشور در جمعآوری سوسک است. در سال 1922 وقتی که او هفت ساله بود برای اولین بار این شخصیت و علاقه در او نمایان شد.
او یک سوسک بزرگ قهوهای را برداشت و با خود به خانه برد و در یک قوطی گذاشت. امروزه مجموعه شخصی راکفلر به نام کلوئوپاترا بیش از 90 هزار سوسک را شامل میشود که در نور طبیعی و جعبههایی چوبی نگهداری میشوند.
این علاقه او تبدیل شد به علاقهمندی کل زندگیاش به طوری که در دانشگاه هاروارد تنها نمره خوبی که کسب کرد مربوط به درس حشرهشناسی بود. وقتی که برای جنگ با الجزایر اعزام شده بود باز هم به جمعآوری سوسک مشغول بود. او بعدها اسپانسر وارد کردن تعدادی سوسک از آمریکای جنوب غربی، مکزیک و قسمتهای دیگر آمریکای لاتین شد.
در مجموعه شخصی راکفلر سوسکهایی که او شخصا وارد کرده است از کشورهایی است مانند الجزایر، اتریش، برزیل، اکوادور، فرانسه، غرب هند، یونان، هند، اسرائیل، ایتالیا، کنیا، لیبریا، پرو، مکزیک، آفریقای جنوبی، اسپانیا، تانزانیا، ترینیداد و توباگو، تونس، آمریکا، ونزوئلا و زیمباوه …
دلایل او برای علاقه به جمعآوری سوسک قابل درک به نظر میرسد. طبق گفته راکفلر به مجله فوربس، بیشتر از هر گونه حیوانی، سوسک وجود دارد.
جمعآوری آنها به دلیل پوسته سخت و محکمی که دارند، آسان است و میتوانند به آسانی نگهداری شوند. او همچنین گفته که هر زمان هر جایی مسافرت برود با خود قوطیای به همراه میبرد تا سوسک جمعآوری کند چون آنها همهجا هستند، غیر از قطب جنوب.
ولادیمیر پوتین: عادات ویژه روزانه
به نوشته نیوزویک، ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه، عادات روزانه ویژه سرسخت و دقیقی دارد. پوتین دوست دارد که شبها تا دیروقت کار کند و در نتیجه صبحها قبل از ظهر بیدار شود. او برای صبحانه پنیر روستایی، فرنی یا املت میخورد.
او همچنین تخم بلدرچین و آب میوه را دوست دارد. غذای او همیشه تازه است و هر روز از مناطقی که رهبر مذهبی روسها یعنی کیریل پاتریارک اعزام میشود، میرسد.
این صبحانه با قهوه و دو ساعت شنا کردن، ورزش با وزنه و حمامهای سرد و گرم همراه است.
اطرافیان او عادت دارند که بیشتر از چهار ساعت منتظر پوتین بمانند تا او لباس ویژهاش را بپوشد و برای رفتن به کار آماده شود. پس از آن او اخبار روز را با تیم نخبگان داخلی اف.اس.بی و سپس تیم نخبگان خارجی اس.وی.آر و جزئیات محرمانه اف.اس.اُ چک میکند.
بعد از آن روزنامههای مهم کثیرالانتشار و همچنین روزنامههای خارجی را میخواند. پوتین میتواند زبان آلمانی را هم بخواند اما بقیه روزنامههای خارجی معمولا برای او ترجمه میشوند.
پوتین از سیستم اطلاعرسانی مدرن خوشش نمیآید اما گاهی لینکهای ویدئوهایی را که همراهانش از تلفنهای هوشمندشان برایش میفرستند، میبیند و نهایتا او به فرودگاه برای مسافرتهای داخلیاش به شهرهای روسیه یا به کاخ کرملین برای جلساتش با مقامات خارجی میرود که واقعا این کار برایش منفور است. پوتین پس از استالین، سختکوشترین رهبر در تاریخ روسیه شناخته شده است.
سرگرمیهای پوتین، هاکی روی یخ و خواندن زبان انگلیسی است. او همچنین از شکار کردن لذت میبرد.