رنگی به دل سیاه شهر
می گوید سال ها پیش زمانی که هنوز به دانشگاه نرفته بود به فکر طرحی نو و ایده ای خلاقانه برای دیوارهای خاکستری شهر تهران افتاده بود: «هر بار که در خیابان ها و اتوبان ها تردد می کردم و به دیوارهای شهر نگاه می انداختم دلم می لرزید. دوست داشتم شهرم از سیاهی که به خود گرفته به سمت شادی تغییر رنگ دهد. بعد از گذراندن دوران دانشگاه طرح هایی که در این خصوص در ذهن داشتم را با مسئولان در میان گذاشتم. در آن زمان، کار بازیگری ام هم به خوبی جلو می رفت به همین خاطر مشکل مالی نداشتم. فقط دلم می خواست ایده ای را که در ذهن دارم برای همشهری هایم اجرا کنم. به همین خاطر به ساختمان اصلی شهرداری در خیابان بهشت رفتم و در جلسه های مختلف با چند نفر از مسئولان در این باره صحبت کردم.»
طرح هایم را جدی نگرفتند
لاله اسکندری می گوید در ابتدا برخی از مدیران زیاد طرح هایش را جدی نگرفته اند و به وضوح گفته اند که با رنگ و لعاب مشکل دارند اما تعدادی دیگر از مسئولان که علاقه ای به نو شدن متدهای زیباسازی در سطح شهر داشتند، ایده های او را بررسی کردند: «در آن زمان روی بیشتر دیوارهای شهر نقاشی دیده می شد. من برای مسئولان توضیح دادم که نقاشی اثر مناسبی برای دیوارها نیست. حتی اگر بهترین نقاش ها هم روی دیوارهای شرح طرح بزنند، چند ماه بعد به خاطر شرایط آب و هوایی و دودی که در سطح شهر است، دیگر خبری از آن طرح و رنگ اولیه نخواهد بود. برایشان توضیح دادم که هنر کاشیکاری یک تکنیک ماندگار است و می توان سال های سال دیوار را با همان طرح در سطح شهر نگه داشت. علاوه بر اینها، کاشیکاری 1000 سال قدمت دارد و شما چرا قدمی برای این که ما هم در سطح شهرمان، چنین آثار ماندگاری داشته باشیم برنمی دارید؟»
با گذشته نزدیک به سه سال از مطرح کردن این طرح ها با مسئولان شهرداری، استارت کار لاله اسکندری در سطح شهر زده شد: «سال 86 با من تماس گرفتند و گفتند بهتر است با دقت در سطح شهر، دیوارها را بررسی کنم و هر دیواری که برای کاشیکاری مناسب است به آنها معرفی کنم و مبلغ پیشنهادی ام را برای انجام آن کار به مسئولان ارائه دهم. خوشحال بودم که موفق شده ام به عنوان پیمانکار روی یکی از ماندگارترین تکنیک هایی که دوست داشتم کار کنم.»
مجموعه پل ستاری
این بازیگر بین همه دیوارهای شهر، دیوارهای اتوبان همت و مجموعه پل ستاری را به مسئولان معرفی کرد و گفت می تواند بهترین کاشیکاری ها را روی دیوارهای این مجموعه پل ها به تصویر بکشد: «برای شروع کارم منطقه 5 را انتخاب کردم. در آن زمان شهردار آن منطقه، به خوبی ایده ها و طرح هایم را شنید و بررسی کرد و یکی از طرح هایم برای اجرا روی دیوارهای پل ستاری انتخاب شد. من با سرمایه ای حدود 15 تا 20 میلیون تومان کارم را شروع کردم. کارگاهی اجاره کردم و با برادرم سیامک که معمار است و برادر دیگرم روزبه که در نصب این کاشی ها متبحر است، کار را استارت زدم. برای انجام کار نیاز به استخدام 12 تکنسین داشتم تا با استانداردهای تعریف شده، کاشی ها را روی دیوارها نصب کنند که آنها را هم استخدام کردم.»
لاله اسکندری با مبلغی حدود 40 تا 50 میلیون تومان که از سازمان شهرداری گرفته بود، کارش را شروع کرد: «این مبلغ در سال 85 بودجه قابل توجهی به حساب می آمد. من تمام هزینه های اجاره کارگاه، استخدام، خرید وسایل و ابزار را خودم پرداخت کردم و بعد به صورت چکی در فاصله چند ماه مبلغ قرارداد را دریافت کردم.»
از پس کار مردانه برآمدم
این هنرمند در ادامه صحبت هایش در خصوص پروژه بزرگی که کار کرده است می گوید: «دیواری که روی آن کار کردم 250 متر بود. بعد از آن، قراردادهای دیگری هم با شهرداری بستم. آخرین پروژه ای که با سازمان شهرداری تهران کار کردم برمی گردد به خرداد ماه سال 93. در این قرارداد من قبول کردم که روی دیوارهای خروجی بزرگراه کردستان از حکیم، کاشیکاری کنم. «طرح «آسمان پرستاره» را برای این کار در نظر گرفتم و یکی از اتفاق های خوب زندگی ام اتمام این پروژه بود.»
لاله اسکندری می گوید زمانی که می خواست این کار را شروع کند خیلی ها به او گفته بودند نصب کاشی روی دیوار به شدت مردانه است و تو نمی توانی در این کار به جایی برسی، اما خانم بازیگر نظر دیگری دارد: «خیلی از افرادی که من را می شناختند گفتند که این کار، زنانه نیست. برخی از کارکنان سازمان شهرداری با تعجب از من پرسیدند شهرداری تا الان این کار را به یک زن نسپرده است، اگر می خواهی موفق باشی باید خیلی تلاش کنی. من هم نصیحت شان را گوش دادم (می خندد) و همه سعی ام را کردم تا پیمانکاری این کار را بگیرم و بالاخره به همه نشان دادم که از پس کار مردانه هم برمی آیم.»
او می گوید روزهای گرم تابستان و روزهای سرد زمستان را برای اینکه طرح هایش درست و بدون اشتباه روی دیوارهای این شهر اجرا شود، کار کرده است و این روزها وقتی در خیابان ها و اتوبان ها تردد می کند خوشحال است که ایده هایش رنگ دیگری به سطح شهر داده است: «ماندگاری و استفاده از رنگ های شاد یکی از شاخصه هایی بود که من در همه کارهایم اجرا کردم. دیوارهایی که من کاشیکاری آنها را به عهده داشتم تا ماه ها از طرف خودم گارانتی می شوند و جالب است که هیچ وقت مشکل حادی برای این دیوارها ایجاد نشده است. این روزها که در سطح شهر رانندگی می کنم زمانی که برق کاشی ها را می بینم که مانند روز اول شان می درخشند، لبخند به روی لبم می آید.
به نظر من هر کسی بخواهد ایده ای را اجرا کند، «می تواند» به شرط این که خودش را باور کند، تا دیگران او را باور کنند. علاوه بر این، به نظر من جسارت وارد شدن به کار هم خیلی مهم است.»
لاله اسکندری می گوید از شهرتش برای بستن قراردادهایش استفاده نکرده است
سوءاستفاده نکردم
لاله اسکندری متولد آذر 1354 در تربت حیدریه است. در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در رشته طراحی گرافیک تحصیل کرده است.
کار در سینما را با بازی در فیلم «متولد مهر ماه» به کارگردانی احمدرضا درویش در سال 1378 آغاز کرد. بیش از 10 سال کار در کنار استاد «حسن ماهر» هنر نقشی را آموخته است.
اسکندری علاوه بر کار در عرصه های مختلف هنرهای تجسمی، در رشته عکاسی نیز فعالیت می کند و موفق شده تاکنون نمایشگاه های مختلفی نیز در این زمینه برگزار کند. خانم بازیگر می گوید: «زمانی که خبر کار او روی دیوارهای خاکستری این شهر منتشر شد، برخی افراد سعی کردند درباره کار او بدون هیچ اطلاعاتی حاشیه سازی کنند و گفتند که این بازیگر زن از شهرتش برای بستن قراردادهایش استفاده می کند و هیچ تجربه ای در این زمینه ندارد.»
خانم اسکندری در این باره می گوید: «من یک بازیگر هستم. نه فقط در ایران بلکه در بیشتر کشورهای جهان زمانی که بازیگر هستی میزان شهرتت با میزان معروفیت یک هنرمند در حوزه هنرهای تجسمی متفاوت است. این یک مسئله عادی است، مردم با چهره بازیگر بیشتر آشنا هستند اما بازیگر هم برای خودش کارها و شغل هایی به جز بازیگری دارد. بازیگر هم دلمشغولی هایی دارد. من پیش از اینکه بازیگر شوم دلمشغولی هایی دارد. من پیش از این که بازیگر شوم عاشق نقاشی، گرافیک و … بودم.
به خاطر عشقی که داشتم سعی کردم در این رشته تحصیل کنم، کار کنم و فعال باشم و خوشبختانه موفق هم شدم چون کاری که همه می گفتند نمی توانی انجام بدهی را انجام دادم. قبول دارم که شهرت بازیگری هم در این کار کمکم کرد اما حتی اگر بازیگر نبودم هم یک روز روی این کار را انجام می دادم و هنر ماندگار کاشیکاری را در سطح شهر زنده می کردم. مهمترین مسئله برای من این است که اعتقاد دارم در حرفه هنرهای تجسمی که سال ها برایش تلاش کردم ماهر هستم.»