مشرق، روزهاي زيادي از عمر بانکها در اين سرزمين میگذرد و در حالي كه هر روز بر عدد بانکها و ارتفاعشان در شهر افزوده میشود، ديگر كمتر كسي است كه نداند بانك موجودي است رباخوار كه از ونيز وارد کردهایم!
یهودیهای ونيزي در جنوب اين شهر خدماتي ارائه میکردند كه موسی و عيسي امت خود را از آن منع كرده بودند. آنها در محلهایی كه آن را «گتو» میگفتند به مسيحيان مستمند شهر بر سر ميزهايي كه آن را «بانك» میگفتند، وامهایی میدادند كه آن را «ربا» میگفتند. امروزه همانطور كه همه چيز پيشرفت كرده و مثلاً دوربين عكاسي با حفظ همان سازوكار، سينما را پديد آورده؛ ميز بانكي یهودیهای رباخوار هم گسترش يافته و پديده بانك كه مترادف رباست را امروز حتي بر سر مسلمانان نيز مستولي كرده است.
براي آنكه در خانه آب داشته باشي، بايد به موقع قبض آب را به بانك پرداخت كني و همچنين برق را و گاز را و… و حتي پس از يك ماه كار كردن، كه همانند جهاد در راه خداست، مزدت را از بانك میگیری.
حالا كه نقش بانك را در زندگي مسلمانان اينقدر پررنگ کردهایم، رنگ فیروزهای گنبد مساجد در تصوير كلي چهره شهر محو شده است و صف كلافهكننده بانکها بسيار متراکمتر است از صفوف نماز در مساجد!
تلنگر داستانسرايي ما در آنجاست كه حتي شريعت مسلمانان را نيز به بانکهایی حواله کردهایم كه به روشني به نظام ربوي آلودهاند. حالا مردم شهر مسلمانان، براي ثبت نام حج خود بايد به بانکها بروند!
آيا اين امكان وجود نداشت كه ثبت نام حج عمره در مساجد صورت بگیرد؟ آيا بين ثبت نام حج كه عزيمت به خانه خداست، با مسجد كه خانه خداست سنخيت بيشتري برقرار نيست؟ آيا به اين ترتيب رونق مساجد را كه خانه خداست بيشتر و صف بانك را كه در همه جاي دنيا خانه رباست، خلوت نخواهيم كرد؟
با آنكه زمان دفاع مقدس، سني نداشتيم، اما خوب به خاطر داريم كه ثبت نام براي اعزام به جبهه، و جهاد به عنوان يكي از فروع دين، در مساجد انجام میشد، و كسي هم نمیگفت كه مثلاً در پادگانها و يا در بانکها ثبت نام شود بهتر است!
آن روزها میگفتند راه قدس از كربلا میگذرد؛ اما ظاهراً اين روزها راه حج از بانك میگذرد!
چقدر خوب میشد اگر ثبت نام حج هم كه يكي ديگر از فروع دين است، در مساجد انجام میشد؛ و ما هم با دستان خود، آن قدر به بانك كه در همه جاي دنيا خانه رباست اعتبار و مشروعيت نمیدادیم!