مریم مهاجر شجاعی ۴ سال قبل برای تامین هزینه های درمان سرطان مادرش یک کارگاه خانگی برای تهیه، فرآوری و فروش سبزیجات راه اندازی کرد و نام آن را «سبزی فروشی مادر» گذاشت.
خانم شجاعی درباره نحوه آغاز به کارش می گوید: “سال 90 کار فروش و خرد کردن سبزی را به پیشنهاد محمد، کوچکترین پسرم با همکاری هم شروع کردیم. آن روزها مادرم به سرطان مبتلا شده بود و من منبع درآمدی برای تامین هزینه های درمان او نداشتم. اوایل سفارشات حداکثر 5 کیلوگرم بود اما به مرور افزایش یافت و به چند صد کیلو رسید، تا جایی که برای پاک کردن و خرد کردن سبزی، 8 کارگر ثابت استخدام کردیم. دعای مادرم پشت سرم بود.”
او می افزاید: “با برکتی که خدا به کارمان داد، تقریبا همه هزینه های درمان سرطان مادرم را از همین محل تامین کردم. کارگرهایمان نیز همگی از خانم هایی هستند که با مشکلات معیشتی سختی رو به رو هستند و حقوقی که از سبزی فروشی مادر دریافت می کنند، کمک بزرگی برای زندگی شان محسوب می شود”.
اما ابتلای مادر به سرطان، تنها چالش تلخ زندگی خانم شجاعی نبود. دو سال بعد بهنام، فرزند ارشد خانم شجاعی در یک حادثه تلخ دچار ضایعه مغزی شدیدی می شود و سطح هشیاری اش به کمتر از 10 درصد می رسد. خانم شجاعی در این باره می گوید: “بهنام شبی که قرار بود فردایش برای ثبت نام در مقطع کارشناسی ارشد معماری به دانشگاه برود دچار گازگرفتگی و در نتیجه ضایعه مغزی شد. تلاش پزشکان بی نتیجه بود و او در کمای مغزی فرو رفت. پزشکان گفتند دیگر کاری از آن ها ساخته نیست و از بهنام باید در خانه نگهداری شود.”
بوسه بر دستان خسته ات مادر مهربان
امید است از آزمایشات الهی سر بلند بیرون آیی