هـراز نـو: پایگاه اطلاع رسانی هـراز نـو از چهار سال پیش ، (شهریورماه سال 1390) با انتشار اخباری از زمزمه های جدایی امام زاده هاشم از آمل و مازندران ، بار ها و بارها به مسوولان امر هشدار داده بود که علی رغم حقانیت مازندران برای مدیریت بر منطقه امامزاده هاشم ووجود اسناد تقسیمات کشوری در این خصوص متاسفانه امامزاده هاشم در حال انتقال به تهران است.
عزت الله یوسفیان ملا و سایر مسوولان مازندران همواره تاکید میکردند که امامزاده هاشم مربوط به مازندران است اما عملا کاری صورت نمی گرفت ، در آخرین گزارش هراز نو در خصوص جدایی امامزاده هاشم رسانه های نزدیک به نماینده مردم آمل منتقدین را آمل فروش خواندند و منکر جدایی امام زاده هاشم از آمل شدند.
اما فشار افکار عمومی سبب شد تا عزت الله یوسفیان ملا بالاخره اقدامی انجام دهد و در مکاتبه ای با دوست دیرینه اش که اکنون قایم مقام وزیر کشور است داشته باشد.
حسینعلی امیری در پاسخ به نامه یوسفیان ملا در تاریخ 22 دی ماه 94 اظهار کرد امامزاده هاشم از نظر جغرافیایی و تقسیمات کشوری جزو آمل است قائم مقام وزیر کشور البته حرف جدیدی نزد و نخواست ویا نتوانست به مساله اصلی پاسخ دهد .
اگر امامزاده هاشم متعلق به آمل است پس چرا؟
- مدیركل تقسیمات كشوری در گزارش خبری تلویزیونی با بیان اینكه وزارت کشور مالکیت این بقعه متبرکه را بر اساس اسناد و مدارک به استان تهران واگذار کرده است؛ گفت: سند مالکیت شش دانگ امامزاده هاشم و اراضی متصل به آن در حوزه ثبتی دماوند است. (خبرگزاری مهر: شناسهٔ خبر: 2581984 – یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ – ۱۰:۴۷)
- یا چرا تابلو شورای اسلامی وشهرداری دماوند در این منطقه نصب شده است ؟
- چرا هیات امنای این بقعه از سوی اوقاف دماوند منصوب میشوند ؟
بعد از نامه قایم مقام وزیر کشور تابلوهای جدید نصب شد موضوع تاسف بار تر این است که بعد از انتشار نامه قایم مقام وزیر کشور نه تنها اتفاق خاصی در بازگشت امامزاده هاشم به شهرستان امل صورت نگرفت بلکه تعداد تابلوهای دماوند در این منطقه بیشتر شد ومتاسفانه اینبار رسانه های مازندران نیز به همراه مسوولان این استان روزه سکوت گرفتند .هراز نو براساس رسالت رسانه ای خویش اقدام به انتشار تصاویر تابلوهای شهرستان دماوند وهمچنین لینک اخبار منتشره از سوی این پایگاه خبری در چهار سال گذشته مینماید تا افکار عمومی بداند بر سر منافع مردم عزیز با هیچ کس عقد اخوت نبسته ایم .
رسانه هایی هم کهبه دلیل ملاحظات سیاسی سکوت می نمایند باید بدانند افکار عمومی هوشیار است وروزی باید پاسخگوی قصورخود باشند .
دماوندیان دلشان به این تابلوها خوش نباشد به زودی جمع اوری میشه.
متاسفم …
براي شهرم متاسفم كه چنين نماينده اي دارد…
جدایی
ردنه ی امامزاده هاشم (ع) در گذشته به نامهای «بژم موشا»، «پژم موشا»، «کله ی موشا»، «کتل امامزاده هاشم (ع)» معروف و مشهور بوده است. واژه ی «بژ» یا «پژ» در فرهنگ های لغت واژه ای قدیمی و به معنی «گردنه»، «کتل» و یا «سرکوه» است و «موشا» یا «مشا» از روستاهای دماوند محسوب می شود. اکنون نیز به همین اسم در نزدیکی گردنه واقع شده است.
کوه و ارتفاعات اطراف موشا به نام «کوه موشا» معروف بوده است. مکانی که اکنون به نام گردنه ی امامزاده هاشم (ع) معروف شده در گذشته ای به چندان دور نام کوه موشا را به گردنه داده است. به همین علت بالاترین نقطه ی این کوه یا گردنه ی این کوه بنام کوه معروف شده بود. نوشته ی ظهیرالدین مرعشی شاهدی بر حجت این موضوع است. ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران نوشته است:« میرزا عبدالعظیم پسر سید زین العابدین مکتوبی از منشات طبع وقاد خود نزد امیر سلیمانشاه بن داود که از امرای بزرگ صاحبقران اعظم بود و ولایت ری و قومش و دماوند در تحت ایالت او بوده است بنوشت و آن مکتوب آن است که نوشته می شود:»… خاصه کسی را که هیچ موسم، سیماهنگام، سرماروی، از راه پلور و «کوه موشا» جز به دشواری میسر نیست.» و اعتماد السلطنه که از نویسندگان بسیار چیره دست دوره قاجار است نوشته است:»کوه مشا گردنه ای است که مشهور به گردنه ی امامزاده هاشم است.» و نیز در کتاب تاریخ گیلان و دیلمستان در این باره آمده است: «آنجا قله های رفیعه است مثل «بژم موشا» که خنکی آن موضع مشهور است.»
نام دیگر این گردنه «کله ی موشا» تنها در یک نسخه خطی که مربوط به امامزاده هاست و توسط محقق ارجمند جناب آقای آقایی در اختیار نگارنده قرار گرفته آمده است:« هاشم (ع) جراحت و زخم زیادی دیده بود. وقتی که به کله ی موشا رسید شهید شد.»
واژه «کله» به معنی «سر» و به معنای مجازی همان «نقطه ی بلند» یا «گردنه»است. پس «کله ی موشا» همان «گردنه موشا» را می دهد. به نظر می رسد «کله ی مشا» محاوره ای و عامیانه تر نسبت به نامهای دیگر است. در هرصورت در این موضوع که مکان امامزاده هاشم (ع) که در گذشته بنامهای بژم موشا، پژم موشا، کله ی موشا، گردنه ی موشا معروف بوده و نام خود را از روستای موشا دماوند گرفته. شک و تردیدی نیست و اینکه قله های آنجا نام خود را از روستای نزدیک خود گرفته و بنام کوه موشا معروف بوده و سپس گردنه ی عبور و مرور بنام کوه یعنی بژم موشا یا پژم موشا یا کله ی موشا مشهور شده و پس از اینکه بقعه ی امامزاده هاشم (ع) در آن مکان ساخته شد رفته رفته بنام امامزاده شهرت پیدا کرد.
مقبره ی امامزاده هاشم (ع)
بقعه ی امامزاده هاشم (ع) مقبره ای دارد که به نام امامزاده هاشم (ع) معروف است. این مقبره را متعلق به هاشم (ع) از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) می دانند. هاشم بن حسن بن یحیی بن حسین بن طباطبا بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن مثنی بن حسن مجتبی بن علی ابن ابیطالب (ع). در منابع آمده است که حسن بن یحیی چهارده فرزند به نام های محمد، احمد، محمود، یعقوب، یونس، یونی، حارث، هادی، هاشم، طیب، جمشید، مرتضی، مصطفی و ابوتراب داشتند.
این فرزندان در زمان عبدالملک بن مروان از بغداد رو به سوی ایران نهادند و در راه رسیدن به مرو و به قصد پیوستن به حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بعضی از ایشان به سوی ورامین و بعضی به کوهپایه دماوند رفتند. سه تن از ایشان به نامهای حارث و هادی و هاشم (ع) از دماوند گذشتند و به روستای موشا رسیدند. دو تن از آنان به نام های حارث و هادی (ع) توسط دشمنان در روستای موشا شهید شدند و در موشا دفن شدند و اکنون بقعه ی زیارتی بنام «دوبرار» در روستای موشا بیانگر همین موضوع است. اما هاشم (ع) که جراحت و زخم زیادی دیده بودند از دست دشمنان فرار کرده، وقتی که به گردنه ی موشا رسید از شدت جراحت شهید شدند و در همان گردنه ایشان را دفن کردند. اکنون مقبره ی ایشان که با هشت نسل نسب شان به امام حسن مجتبی (ع) می رسد، زیارتگاه بسیاری از مشتاقان آن حضرت است.
روایت است که امامزاده هاشم (ع) وقتی که جراحت دیده بودند به گردنه ی موشا می رسند، جایی در کنار چشمه که زانو زده بودند تا از آب آن بنوشند به «گردزانو» معروف شده بود و هر ساله در گذشته های نه چندان دور مردم دماوند و موشا با مراسم سینه زنی و عزاداری تا آن مکان رفته و مراسمی برگزار می کردند.
emam zade hashem7
پیشینیه ی تاریخی گردنه ی امامزاده هاشم (ع)
قدیمی ترین نوشته درباره ی گردنه ی امامزاده هاشم (ع) در کتاب تاریخ گیلان و دیلمستان در جایی که به ذکر حوادث سالهای ۶۱-۸۶۰ هجری می پردازد به نام این گردنه اشاره کرده و نوشته است:«روز چهارشنبه نوزدهم رجب در تاریخ مذکور بعد از نماز عصر زیدیه از ترتیه رستاق به تعجیل دوانیده آمد، چنانکه چون نماز شام بود به ولایت نمارستاق اتفاق افتاد. چون اسبان جو بخوردند، چنان قدغن رفت که چون صبح صادق طلوع کرد، به پای قلعه لوند به باغی پنهان شده، اسبان را علف داده، چندان توقف رفت که نماز شام شد. به سبب آن که لشکر را روز مردم لارجان ببینند و به ملک کاوس خبر نرسانند.
چون شب درآمد و هوا به غایت خنک بود و اواسط قوس شده بود و آنجا قله های رفیعه است مثل «بژم موشا» که خنکی آن موضع مشهور است. از آن باغ لوندر سوار شده، به قریه پلور به خانقاهی که آنجاست زمانی مکث رفت، چندان که دست و پای مردم که خنک شده بود و نزدیک بود که از کار بیفتد در خانقاه به آتش گرم کردند و از آنجا روان گشته از راه «بژم موشا» دوانیده آمد چون صبح برآمد از آن موضع مخوف پربرف بعون الله به سلامت گذشته شد و بر ملک کاوس دوانیده آمد.» و نیز در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران آمده است:«… از راه پلور و «کوه موشا» جز به دشواری میسر نیست…».
و در دوره قاجار نیز در منابع تاریخی و سفرنامه ها به جهت اینکه بلندترین نقطه و مرتفع ترین گردنه ی ورود به منطقه ی دماوند بوده از آن یاد کرده اند.
اعتمادالسلطنه در کتاب «فی التدوین جبال الشروین» در جایی که از محدوده خاک رویان صحبت می کند می نویسد: بنابراین خاک رویان از مغرب به رودخانه ی چالوس و کرج رود و از مشرق به رودخانه هراز و «بژم موشا» و حدود دماوند و از جنوب به کوه های توچال که در شمال ری قدیم است و از شمال به حاشیه دریا محدود می شود. و در کتاب رسائل اعتماد السلطنه آورده است:« کوه مشا گردنه ای است که مشهور به گردنه ی امامزاده هاشم است و مشرف است به چمن مشا که الحال به چمن مشا معروف است و جزء خاک دماوند است.»
امامزاده هاشم
به نظر نیازی به توضیح نباشد که در هر سه منبع تاریخی فوق ذکر نام کوه موشا برای ارتفاعات امامزاده هاشم مسجل است و براساس نام کوه موشا گردنه ی ارتفاعات موشا به همین نام یعنی «بژم موشا» معروف شده بود. بنابراین این نکته را باید اذعان کرد که بدون شک جزء محدوده خاک دماوند محسوب می شود نمونه ی دیگر در این باره ناصرالدین شاه در سفرنامه ی خود به مازندران می نویسد:« حکیم الممالک که از طهران آمده بود، بالای گردنه به حضور رسید و نزدیکی امامزاده هاشم (ع) «حاجی میرزایحیی» حاکم دماوند دیده شد.»
آنچه که مسلم است این موضوع است که نام گردنه ی امامزاده هاشم (ع) از دوره قاجار به بعد کم کم شهرت بیشتری پیدا کرد و این موضوع در سفرنامه ها به چشم می خورد. در کتاب رسائل اعتماد السلطنه در جایی دیگر آمده است: «پلور محدود است از سمت جنوب به دره ای که راه گردنه امامزاده هاشم (ع) است.»
شاهد دیگری درباره گردنه ی امامزاده هاشم (ع) نوشته دیگری از اعتماد السلطنه است که می نویسد:« در اصل قله گردنه مقبره امامزاده هاشم (ع) است و یک کاروانسرای کوچکی در قدیم از سنگ ساخته بودند که همان طور حالا برقرار است از آنجا چشمه لار که از دهات دماوند و متعلق به اولاد احمدخان نوائی است.»
در جلد سوم کتاب مرات البلدان دره ی جیرنگ و گردنه ی امامزاده هاشم (ع) جزو قلمرو حکومت دماوند یاد شده است. هینریش بروگش که در سال ۱۸۶۱ میلادی در ۱۳۹ سال به دماوند سفر کرده بود از گردنه امامزاده هاشم (ع) عبور کرده و نوشته است:«پس از طی راه سر بالا و با شیب زیاد و گذشتن از یک گردنه به امامزاده هاشم (ع) که مرتفع ترین نقاط این منطقه به شمار می رود رسیدیم. از ارتفاعات به طرف دشت پایین آمدیم. پس از چند ساعتی راه پیمایی و گذشتن از چند ارتفاع دیگر بالاخره شهر دماوند را که در میان انبوه درختان سرسبز محصور شده بود مقابل خود یافتیم.»
کلودآنه فرانسوی که در سال ۱۲۶۹ شمسی، ۸۴ سال پیش به دماوند سفر کرده بود در کتاب خود در وصف این گردنه می نویسد:«در قله ی کوه نمازخانه کوچکی است یعنی امامزاده ای دیده می شود که خود نشانه ی مرتفع ترین نقطه ی گردنه است و نزدیک به سه هزار متر ارتفاع دارد. آهسته و به زحمت از سینه ی تپه بالا می رویم… شهر دماوند را می بینیم که زیرپایمان در اعماق دره خود را جمع و جور کرده است. با مساجد فیروزکوه فامش با دار و درختش شهر دماوند را که خانه هایش میان درختان پنهانند و گرداگردش دره ها و مزارعی که به رنگ خاکستری لطیف است به تماشا می نشینیم.»
اعتماد السلطنه در روزنامه خاطرات اش در جایی دیگر درباره گردنه امامزاده هاشم نوشته است:«امروز کتل امامزاده هاشم (ع) را که از راههای سخت دنیا است باید طی کرد چون در اطاق منزل داشتم. صبح بسیار زود بنه را فرستادم. تعارف مختصری به صاخب خانه دادیم، اردو آمدم. شاه سوار شدند. همه جا راندند با کمال تعجیل تا پای گردنه رسیدند. از این جا به بعد راه بسیار بد و مشکل است. برف که دیروز و دیشب باریده بود، یخ بسته بود. پای ها قدرت حرکت نداشتند. بعضی جاده که یک پارچه یخ شده بود مجبور به این شدند که نمد اسب ها را فرش بکنند و اسب ها و قاطرها را از روی نمد عبور دهند. به قدری راه بد بود که شاه نیم فرسخ پیاده تشریف آوردند. تقریبا دو فرسخ که از رینه دور شدم در حوالی پلور که در تابستان مکرر در رکاب همایون ما هم عقب آنها را گرفته از «گردنه هاشم (ع)» بالا رفتیم.
اگرچه این «گردنه» چندان بلند نیست و این راه که ساخته شده در حقیقت این «گردنه» را از اغلب شوارع عامه ایران سهل المسلک تر کرده اما در فصل زمستان گاهی چنان بوران می شود که مکرر چندین نفر آدم و چند مال تلف شده. در اصل قله «گردنه» مقبره مقبره امامزاده هاشم (ع) است و یک کاروانسرای کوچکی در قدیم از سنگ ساخته بودند که همان طور حالا برقرار است پایین گردنه چمن و جلگه موشا است. از آنجا چشمه لار که از دهات دماوند و متعلق به اولاد احمدخان نوائی است.»
ژاک دومورگان در طی تحقیقات خود درباره دماوند نوشته است:« نقش مهمی را که دماوند در تاریخ ایران ایفا کرده است می دانیم …. در پای دماوند بخش باریک ولی ثروتمندی هست که در قسمت علیای آن، دهکده رینه و در قسمت سفلای آن دهکده وهنه جای دارد. ناحیه وهنه – رینه بر دره لار، میان گردنه امامزاده هاشم (ع) و گردنه های بند بریده واقع است. این ناحیه به خودی خود واحد جغرافیایی حاصلخیزی است کوههای سترگی مانند دماوند آن را فراگرفته اند و قله دماوند از جانب باختر مشرف بر آن است….».
در گزارش سفرنامه های تاریخی فوق دقت شود متوجه می شویم که گردنه ی امامزاده هاشم (ع) به جهت اینکه در حوزه جغرافیایی دماوند قرار دارد، در هر کجا که از گردنه امامزاده هاشم (ع) یاد می شود پس از آن نام دماوند هم دیده می شود. ماساجی اینووه یکی از سفرنامه نویسان در هنگام عبور از گردنه امامزاده هاشم (ع) نوشته است:«از رینه که ۲۸ ورست راه آمدم. و بر روی هم ۱۲۱ ورست راه کوهستان را سواره در دو روز و نیم پیمودم، به خط الراس این رشته کوههها رسیدم. در همه این مسیر، راه سد بالا بود و از اینجا می توانید بلندی این رشته کوهها را تصور کنید. بالای این قله امامزاده یا زیارتگاهی بود و در پای این زیارتگاه چایخانه ای. اینجا پیاده شدم و کمی آسودم.»
final_536__1_
ه.ل رابینو که در سال های ۱۲۸۸ و ۱۲۸۹ شمسی، ۹۰ سال پیش برای تحقیق به مازندران سفر کرده بود، پس از جمع آوری اطلاعات و استفاده از کتاب های مرجع، کتابی به نام «مازندران و استرآباد» تالیف نموده است. در این کتاب در بخش مربوط به آمل و روستاهای آن از لاریجان و تمامی دهات آن را ذکر می کند، اما نامی از مکان امامزاده هاشم (ع) نمی برد. گذشته از سفرنامه ها و منابع تاریخی در دایره المعارف های فارسی به عنوان نمونه در دایره المعارف معروف غلامحسین مصاحب که در سال ۱۳۴۵ شمسی چاپ شده در معرفی شهرستان دماوند گردنه ی امامزاده هاشم (ع) جزو دماوند معرفی شده است.
در سازمان اسناد ملی ایران، نقشه ای بدون تاریخ در آرشیو نقشه وجود دارد. در این نقشه گردنه ی امامزاده هاشم (ع) در محدوده دماوند ثبت شده است.
سازمان میراث فرهنگی در آرشیو مرکز اسناد، بنای تاریخی امامزاده هاشم (ع) و کاروانسرای آن را با شماره ۶۱۷ در تاریخ ۲۳/۱۲/۱۳۴۵ جزو آثار تاریخی شهرستان دماوند از استان تهران به ثبت ملی رسانده است.
در دفتر اسناد و مدارک سازمان حج و اوقاف و امور خیریه، بقعه ی زیارتگاهی امامزاده هاشم (ع) طبق اسناد اوقاف سند مالکیت ششدانگ بقعه مبارکه اممزاده هاشم (ع) و اراضی متصل به آن به مساحت شصت و چهار هزار و هفتصد و پنجاه و یک متر و سی سانتی متر پلاک ۲۹۷۵ فرعی از سنگ ۵۶ اصلی واقع در قریه مشاء حوزه ثبتی دماوند ذیل ثبت صفحه شماره ۴۵۹۶ تحویل یکی از اعضا هیئت مدیره شده است و سند مالکیت ششدانگ یک قطعه زمین مشتمل بر مهمانخانه و هتل و اراضی متصل به آن به مساحت چهل و چهار هزار و پانصد و شصت متر مربع صفحه ۱۶۵ دفتر ۳۴۱ به نام اداره اوقاف و امور خیریه دماوند ثبت و صادر شده و سند مالکیت ششدانگ یک قطعه زمین شامل گورستان و محل منبع سوخت و اتاق متصل به آن به مساحت هفتاد و سه هزار و صد و چهل و دو مترمربع پلاک ۲۹۷۷ فرعی از سنگ ۵۶ اصلی واقع در قریه مشا حوزه ثبتی دماوند ذیل ثبت صفحه ۱۶۸ دفتر ۳۴۱ به نام اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان دماوند در تاریخ ۱۰/۸/۱۳۷۷ ثبت و صادر شده و به شرح توضیحات فوق تحویل اداره اوقاف شهرستان دماوند شده است.
نکته ی قابل توجه این است قریه مشا جزء حوزه ثبتی شهرستان دماوند از آغاز تشکیل سازمان ثبت و اسناد و املاک کشور بوده و اینکه در زمان شروع ثبت عمومی اداره ثبت و اسناد املاک شهرستان دماوند که از سال ۱۳۱۰ هجری شمسی به تعداد هشت منطقه قطعه بندی گردیده است که سنگ ۵۳ اصلی قریه مشا جزء قطعه اول شهرستان دماوند قرار گرفته است. بدیهی است که امامزاده هاشم (ع) و اطراف آن در حوزه مالکیتی شهرستان دماوند قرار می گیرد و در این موضوع هیج جای شک و شبهه ای باقی نمی گذارد. بنابراین طبیعی است که تمامی کارهای اجرایی در حوزه امامزاده هاشم (ع) به اداره اوقاف و امور خیریه دماوند بازگردد. در همین راستا تمامی تعمیرات و تغییرات و الحاقات و ساخت و سازها و همه امور امامزاده هاشم (ع) برعهده اداره اوقاف و امور خیریه دماوند بوده و اکنون نیز ادامه دارد.
در تمامی کتاب های جغرافیایی ایران گردنه امامزاده هاشم (ع) جزو محدوده های دماوند و شمال تهران معرفی شده است به عنوان نمونه در کتاب جغرافیای مفصل ایران و در دایره المعارف جغرافیایی که سوی سازمان جغرافیایی ایران چاپ و منتشر شده است، گردنه ی امامزاده هاشم (ع) را جزو حوزه جغرافیایی دماوند ثبت کرده اند. در فرهنگ های جغرافیایی که از سوی سازمان جغرافیایی چاپ و منتشر شده به عنوان نمونه در فرهنگ جغرافیایی (آبادیها) جلد اول استان مرکزی که در سال ۱۳۳۵ شمسی از سوی سازمان جغرافیایی کشور چاپ شده این گردنه در محدوده جغرافیایی دماوند ذکر شده است. در فرهنگ جغرافیایی آبادیها جلد ۳۸ که از سوی سازمان جغرافیایی کشور منتشر شده است گردنه ی امامزاده هاشم (ع) جزو دهستان آبعلی شهرستان دماوند معرفی شده است.
لازم به ذکر است که گردنه ی امامزاده هاشم (ع) با توجه به سابقه ی تاریخی آن همیشه جزو حوزه جغرافیایی دماوند بوده و مرز بین استان تهران و مازندران محسوب شده و این نکته حتی از نظر کارشناسان سازمان جغرافیایی و سازمان برنامه و بودجه، وزارت راه و ترابری دور نمانده و در کتابهای تالیفی خود از آن به عنوان محدوده جغرافیایی دماوند از استان تهران یاد کرده اند به عنوان نمونه در کتاب «اطلس ملی ایران، حمل و نقل» گردنه ی امامزاده هاشم (ع) را جوز محور تهران شناخته و معرفی نموده است. این نکته حتی در هنگام تالیف کتابی با عنوان «مسافت راههای کشور» که از سوی وزارت راه و ترابری منتشر گردیده مورد توجه بوده و این گردنه به عنوان محور تهران ثبت شده است.
سرانجام سخن اینکه پیشینه ی تاریخی گردنه امامزاده هاشم (ع) براساس منابع و متون تاریخی و سفرنامه های تاریخی حکایت از نکات مهمی دارد که در ذیل به آنها می پردازیم:
نکته ی اول اینکه منابع و متون تاریخی و سفرنامه ها براین موضوع صحه می گذارند که این گردنه قبل از اینکه به امامزاده هاشم (ع) شهره شود به جهت اینکه قله کوه آنجا به جهت نزدیکی با روستای «موشا» به نام «کوه موشا» معروف بوده و این نام به گردنه نیز اطلاق شده و به «بژم موشا» ، «پژم موشا»، «کله ی موشا» مشهور شده بود. پس از اینکه بقعه ی امامزاده هاشم (ع) ساخته شد خصوصاً از دوره قاجار به بعد رفته رفته به کتل امامزاده هاشم (ع) گردنه ی امامزاده هاشم (ع) معروف شد. بنابراین اینکه درحوزه جغرافیای مشاء قرار داشته و دارد شکی باقی نمی گذارد.
نکته ی دوم که بازهم دلالت بر اینکه گردنه ی امامزاده هاشم (ع) در حوزه جغرافیایی دماوند قرار داشته این است که در سفرنامه ها مکررا برمی خوریم که آمده است:«کوه مشا گردنه ای است که مشهور به گردنه ی امامزاده هاشم (ع) است و مشرف به چمن مشاء که الحال به چمن مشا معروف است و جزء خاک دماوند است.» و نیز در جایی دیگر آورده شده که «محدوده جغرافیایی پلور از سمت جنوب به دره ای که راه گردنه امامزاده هاشم (ع) است… » در واقع محدوده جغرافیایی پلور روشن است و اینکه گردنه امامزاده هاشم (ع) جزو خاک پلور نبوده است بلکه متعلق به دماوند بوده است. و در جایی دیگر دوبار تکرار شده که «گردنه امامزاده هاشم (ع) متعلق به دهات دماوند و متعلق به اولاد احمدخان نوائی است.» و نیز در جایی دیگر ذکر می شود که «دره ی جیرنگ و گردنه ی امامزاده هاشم (ع) جزو قلمرو حکومت دماوند است.»
نکته سوم که علاوه بر وحدت جغرافیایی، وحدت فرهنگی هم نشان از ارتباط و وابستگی امامزاده هاشم (ع) به دماوند است و آن این است که طبق منابع هادی، حارث و هاشم (ع) سه برادر بودند که پسران حسن بن یحیی بن حسین بن طباطبا بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن مثنی بن حسن مجتبی (ع) بن علی ابیطالب (ع) هستند که به کوهپایه دماوند آمده بودند. همانطور که ذکرش رفت دو برادر هادی و حارث در مشا شهید شده و اکنون مقبره شان بنام «دوبرار» معروف است و هاشم (ع) پس از جراحت و زخم حرکت کرده به گردنه ی موشا می رسند شهید می شوند و در همانجا دفن می شوند. در واقع نوعی وابستگی و پیوندی که بوده و انکارناپذیر است.
و مهم تر این که یک مراسم مهم و مذهبی هر ساله در جایی که امامزاده هاشم (ع) در کنار چشمه ای زانو زده بودند به نام «گردزانو» معروف شده بود، هیئت مذهبی مراسم سینه زنی از دماوند و مشا تا آنجا برگزار می شده است و هنوز هم این مراسم البته نه تا آن مکان که البته آن مکان «گردزانو» دیگر رفته رفته حذف شده است، بلکه تا خود امامزاده هاشم (ع) به شکل های مختلف و در روزهای خاص مذهبی ادامه دارد. کدام موضوع از این مهم تر که مردم دماوند در روزهای مذهبی و یا مراسم خاص هنوز هم شان و حرمت امامزاده جلیل القدرشان را حفظ کرده و حفظ می کنند. آیا از این حرکت فرهنگی که از دماوند برمی خیزد مهم تر وجود دارد؟ که نشان از عقیده و اعتقادشان است.
تاریخچه کاروانسرا و بقعه امامزاده هاشم (ع)
گردنه ی امامزاده هاشم (ع) در بلندترین نقطه به علت کوهستانی بودن هوایی بسیار سرد و سخت خصوصا در فصل زمستان دارد. پیمودن این مسیر در زمستان با دشواری بسیار همراه است. گزارش اعتمادالسلطنه از سفر ناصرالدین شاه در عبور از این گردنه نشان از این دارد که پیمودن این مسیر در زمستان بسیار سخت بوده است. در این باره نوشته است:«شاه سوار شدند، همه جا راندند با کمال تعجیل، تا پای گردنه رسیدند. ازاین جا به بعد راه بسیار بد و مشکل است. برف که دیروز و دیشب باریده بود یخ بسته بود. پای ها قدرت حرکت نداشتند. بعضی جاها که یک پارچه یخ شده بود، مجبور بر این شدند که نمد اسب ها را فرش بکنند… به قدری راه بد بود که شاه نیم فرسخ پیاده تشریف آوردند.»
هوای سخت و سرد خصوصاًزمستان گردنه امامزاده هاشم (ع) سبب شده بود که یک کاروانسرای کوهستانی در کنار راه گردنه بسازند. کاروانسراهایی کوهستانی معمولا شامل اطاق های کوچکی هستند که به آسانی گرم می شوند و در شب های سرد زمستانی پناهگاه خوبی به شمار می روند. گردنه ی امامزاده هاشم (ع) که یکی از مسیرهای پرتردد چه در گذشته و حال به شمار می رود، وجود این کاروانسرا، هنگام طوفان ها و بهمن ها در این گردنه فوق العاده اهمیت داشته است.
ماکسیم سیرو در این باره نوشته است:« گردنه ی امامزاده هاشم (ع) مرتفع ترین نقطه ای است که کاروانیان از آن عبور می کنند (۲۹۷۶ متر بالای سطح دریا) و در میان راه دماوند به آمل قرار دارد. در این مکان بهمن های متعددی در فصل زمستان از بالای کوه سرازیر می شوند و راه را بند می آورند. ضمناً طوفان های شدید هم راه را بر کاروانیان مسدود می نماید و به همین سبب است که تعداد پناهگاه های زیاد در این ناحیه ساخته شده است.»
تاریخچه کاروانسرای امامزاده هاشم (ع)
کاروانسرای امامزاده هاشم (ع) در کنار امامزاده واقع شده بود. در این کاروانسرا، اصل معماری قرینه سازی رعایت شده بود.
در ابتدای کاروانسرا دالانی قرار داشته که از آن راهی به طرف اصطبل باز می شود (به نقشه نگاه کنید). در مقابل مدخل پناهگاه سایه بانی است که به منزله کفش کن نیز بوده است. محل اقامت اصلی کاروانیان کاملاً محفوظ و گرم بوده، زیرا تنها از یک در کوچکی می توان وارد آن شد. این در مقابل مدخل اصلی پناهگاه قرار نگرفته بود تا هوای سرد از مدخل پناهگاه وارد آن نشود. اتاق اقامت اصلی وسیع بود، زیرا مسافران و کاروانیان در این محل رفت و آمد زیاد داشتند. در میان این تالار یک پایه قطور ساخته شده بود و به این طریق امکان پیدا شده بود که روی تالار را با چهار گنبد کوچک بپوشانند.
در ضلع غربی کاروانسرا، دو در کوچک تعبیه کرده بودند. این دو در به سوی حیاطی باز می شده که یک طرف آن امامزاده بود، طرف دیگر قهوه خانه ای و طرف چهارم دیوار صاف وجود داشته است. عمل تهویه به وسیله ی سوراخهایی که در بالای گنبدها تعبیه شده انجام می گیرد. در اطاقی که مسافران اقامت می کردند یک اجاق یا بخاری در داخل دیوار ساخته شده بود. مجموع ساختمان با دیوارهای قطور ساخته شده بود و برای استحکام بیشتر در کنار دیواره ها جرزهایی هم قرار داده بودند.
مصالح بنا قلوه سنگ ها بوده که روی هم قرار گرفته و با آهک به هم متصل شده بودند. این کاروانسرا به دستور شاه عباس اول ساخته شده بود. (ماکسیم سیرو، ص ۷۶ و ۷۷)
باعث تاسف است که کسی پیگیری نمیکند نه اقای فرماندار نه بخشدار محترم لاریجان نه اداره اوقاف امل.. .. وهمینطور امل کوچکتر میشود فقط شعار میدهند کاش بجای غرور وادعا ودست به عصا بودن با پشتکار وپیگیری در سدد رفع مشکلی را که مسولان شهرستان دماوند با لابیگری وتوصیه بازی ونفوذ اقایانی چون امثال رحیم مشایی دست در تغییر نقشه جغرافیایی میبرند وگاها در اینده نزدیک دست بردن درتاریخ ایران جهت اثبات مالکیت همه اینها برمیگردد به خودمان یعنی مسولان شهری ما یا ناتوانند یا بیخیال پس خدا رحم کند به احوال ماساکنین شهر امل. هرکس بفکر خویش است ////گربه به فکر ریش است .
مسئولین بی عرضه..
مقصر ما هستیم که نماینده ………داریم
دست آقای یوسفیان درد نکند…
واقعا متاسفم که شهرمو به تاراج گذاشتن
با سلام و احترام تا کنون دو خبر از جدایی امام زاده هاشم توسط پایگاه خبری چهاردانگه منتشر شده است.
متاسفانه در سال های اخیر شاهد جدایی بخش های زیادی از استان مازندران به علت نا کارآمدی مسئولان مازندران هستیم.
بچه های مازندران : سکوت بس است اجازه ندهید به این راحتی ملک مازندران را ار چنگ مون در بیارند ……………………..
آقای یوسفیان با این وضعیت انتظار رای گرفتن و دوباره رفتن به مجلس رو هم داری؟ استان دار که خواب تشریف دارن