مهدی ملک‌محمد*؛ شعله‌های آتش در سفارت عربستان در تهران نشان می دهد که موضوع از اعتراض مدنی به اقدام جنایتکارانه عربستان در اعدام شیخ نمر فراتر رفته است و باز هم موضوع خودسری در میان است. واکنش‌های رسمی نیز نشان می دهد که خودسرها دوباره سر برآورده اند و کشور را به بحران نزدیک کرده اند. اما واقعا این خودسرها چه کسانی هستند؟
طی سال‌های اخیر هر بحثی پیرامون مفهوم «خودسری» در عرصه سیاسی آن‌چنان لابلای مناقشات، هیجانات، بی‌دقتی‌ و آشفتگی‌ها پوشیده شده که با اطمینان  می‌توان اعلام کرد که این پدیده ماهیتی آشفته دارد. این آشفتگی به حدی است که شاید به تعداد گروه‌های خودسر، تعریف وجود دارد. اما از منظر روان‌شناسی می‌توان گفت که خودسری در سپهر سیاسی ایران «استفاده یا تهدید به استفاده از خشونت به عنوان یک روش برای رسیدن به اهداف در یک محیط سیاسی خاص است.»
پس از تعریف این پدیده، نخستین سئوالی که به ذهن متبادر می‌شود آن است که انگیزه خودسرها برای اقدامات‌شان چیست و یک فرد به چه عللی به چنین رفتارهایی گرایش پیدا می‌کند؟
می‌توان گفت که یک سنخ شخصیتی خاص به‌عنوان خودسر وجود ندارد و صفات شخصیتی خودسرها در هر کشوری متفاوت است. برخلاف باور عامه، خودسرها اگرچه جهان‌بینی متفاوتی نسبت به دیگران دارند،‌ اما دارای اختلال روانی نیستند و غالب آن‌ها از لحاظ روانی سالمند. البته  ممکن است که زمینه‌های افسردگی را نشان دهند. چون اغلب دلیل رفتارهایشان ناکامی است، زندگی شادی ندارند، به درستی نمی‌توانند از چیزی لذت ببرند و روابط مناسبی با دیگران داشته باشند.
اما این بدان معنا نیست که نمی‌توان به علت‌ها یا انگیزه‌های مشترک در اغلب خودسرها اشاره کرد و آن‌ها را برشمرد. چند عامل موثر روان‌شناختی در جذب افراد به رفتارهای خودسرانه می‌توان برشمرد که در زیر به طور خلاصه به آن‌ها اشاره می‌شود؛
• هویت شکل‌نگرفته یا متلاشی‌شده: نیاز پایه‌ای تعلق به یک گروه خودسر، نشانه هویت ناقص یا متلاشی‌شده اعضای این گروه‌هاست. عضویت در گروه‌های خودسر راه‌حلی است برای نیازهای سرکوب‌شده آن‌ها که به دلایل مختلف در جامعه نتوانسته‌اند به آن‌ها برسند. هویت خودسری به این افراد نقشی، هر چند منفی، ارائه می‌کند که با انتظارات قبلی‌شان متناسب است و ناکامی‌های گذشته آن‌ها را جبران می‌کند. همچنین، عضویت در گروه به آن‌ها حس توان‌مندی، بودن در یک محیط پرشور و صمیمی و حس سهیم‌شدن در یک برنامه سیاسی وا‌هی اما پر‌زرق و برق می‌دهد.
• شخصیت خود‌شیفته و پر‌خاشگر: ‌جرالد پست، روان‌شناس اجتماعی در سال 1990 متوجه‌ شد که خشونت‌گرایان عرصه سیاسی افرادی خود‌محور، پر‌خاش‌گر، ‌هیجان‌خواه  و ‌خود‌شیفته هستند.
• اتفاقات کاتالیزو‌ر و شتاب‌دهنده: در تحقیقاتی که روان‌شناسان بر تاریخچه زندگی خشونت‌گرایان عرصه سیاسی و خودسرها انجام داده‌اند متوجه وجود یک اتفاق ناگوار و تلخ شدند که موجب تسریع در پیوستن آن‌ها به اقدامات خودسرانه خشونت‌طلبانه شده است. یک اتفاق فرهنگی یا سیاسی که خلاف میل و اراده گروه‌های خودسر انجام شده است می‌تواند سبب شود که این گروه‌ها رفتارهای خودسرانه خود را شتاب دهند و برخلاف اعتقادات نظام سیاسی کشور عمل کنند. برای مثال، یک انتخابات و روی کار آمدن فردی برخلاف میل گروه‌های خودسر می‌تواند یکی از این اتفاقات شتاب‌دهنده باشد. هرچند باید این ‌‌را دانست که اهمیت اتفاقات شتاب‌دهنده به‌عنوان یکی از عوامل انگیز‌اننده، تنها در کنار ویژگی‌های دیگر  پذیرفته می‌شود.
• افکار و باور خودسرها: سه تن از روان‌شناسان اجتماعی، به نام‌های کورد‌س، تایلو‌ر و کو‌ییل، زمینه مشترک باورهای خودسرهای خشونت‌طلب در عرصه سیاسی را شناسایی کردند که با درگیری در فعالیت‌های خودسرانه مرتبط است؛ اهمیت زبان مورد استفاده خودسرها و نحوه استفاده از آن. این پژوهشگران گزارش دادند که  خودسرها فعالیت خود را به عنوان واکنشی ‌خشمگینانه که به دفاع در برابر دشمن نیاز دارد، می‌بینند. هر گروه خودسر خشونت‌طلب این علت مشترک را دارد. علاوه بر این، روان‌شناسان دریافتند که خودسرهای خشونت‌طلب افرادی متعصب هستند که این ویژگی سبب بی‌رحمی و قساوت آن‌ها و توجیه‌شان می‌شود.
• اعتماد به نفس پایین: یک ویژگی دیگر خودسرهابرای هل داده‌شدن به فعالیت‌های خودسرانه خشونت‌طلبانه، ‌اعتماد به نفس پایین‌شان است. فر‌گوسن، بورخس و هالیوود، روان‌شناسان اجتماعی،  که با برخی از اعضای گروه‌های خودسر خشونت‌طلب در عرصه سیاسی مصاحبه‌کردند این ویژگی را به‌طور آشکار نشان‌دادند. اگرچه هیچ‌یک از مصاحبه‌شونده‌ها به منافع شخصی‌ و افزایش اعتماد به نفس‌ از طریق شرکت در گروه‌های خودسر  اشاره نکرد، اما موقعی که این روان‌شناسان به صورت نزدیک‌تر و دقیق‌تری انگیزه‌های خودسرها را مورد بررسی قرار دادند، به این مورد پی بردند.
• روابط بین‌فردی و جایگاه اجتماعی نامناسب: افرادی که به گروه‌های خودسر خشونت‌طلب در عرصه سیاسی  جذب می‌شوند اغلب از لحاظ اجتماعی منزوی و عموماً از لحاظ تحصیلی در سطح پایینی قرار دارند. ‌آن‌ها به‌عنوان یک گروه نیز  نتوانسته‌اند به جایگاه اجتماعی مطلوبی دست یابند و در این مسیر ناکام شده‌اند.
• نظام باور جدید: رویکرد بیشتر گروه‌های خودسر خشونت‌طلب در جذب افراد این است که آن‌ها به درستی باور دارند که هیچ‌فردی خشونت‌طلب به دنیا نمی‌آید و بنابراین باید خشونت‌طلب را تربیت و آموزش داد. به همین علت و از آن‌جایی‌که متقاعد‌کردن یک فرد برای عملی خشونت‌طلبانه با باورهای قبلی افراد سازگار نیست، لازم است تا در جلسات آموزشی گروه، یک نظام باور جدید که در آن فعالیت‌های خشونت‌طلبانه به عنوان اعمالی که از لحاظ اخلاقی قابل قبو‌لند و اهداف گروه بسیار مهم شمرده می‌شوند، جایگزین نظام باور قبلی شود. در این نظام باور به اهمیت همر‌نگی با گروه و اطاعت از دستورات مسئولان گروه پرداخته می‌شود تا در زمان‌های حساس و بحرانی در این زمینه مشکلی بو‌جود نیاید.
• نداشتن مهارت اجتماعی مناسب: افرادی که به گروه‌های خودسر خشونت‌طلب برای ابراز خواسته‌ها و اهدافشان می‌پیوندند عموماً به دلیل نداشتن مهارت‌های اجتماعی مناسب مثل مهارت حل مسئله نمی‌توانند به درستی و از راه صحیح و قابل قبول به این خواسته‌ها برسند و اعتراضات خود را به صورتی مدنی و در چارچوب قانونی بیان کنند.
* روان‌شناس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *